بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رشد | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رشد

بریده‌هایی از کتاب رشد

۴٫۵
(۲۸۲)
چون خدای قرآن، نه با شتاب، که در جای خود آیه‌ها را نشان می‌دهد... و از شتاب ما شتابی نمی‌گیرد... «خُلِقَ الاِْنسانُ مِنْ عَجَلٍ ... سَأُریکمْ آیاتی. فَلا تَسْتَعْجِلُونَ....
kosar
چون خدای قرآن، نه با شتاب، که در جای خود آیه‌ها را نشان می‌دهد... و از شتاب ما شتابی نمی‌گیرد... «خُلِقَ الاِْنسانُ مِنْ عَجَلٍ ... سَأُریکمْ آیاتی. فَلا تَسْتَعْجِلُونَ....
kosar
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‌ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‌ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‌ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‌ها رسیده‌ایم ... و این است که باد کرده‌ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی‌رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شده‌ایم ...
serendipity
چقدر باخته‌ام، درست مثل همان بابایی که زن پتیاره‌اش آن قدر مشغولش کرده بود که فرصت طلاق دادنش را نداشت.
کِــــلارآ
«وَ الْعَصْرِ اِنَّ الاِْنْسانَ لَفی خُسْرٍ اِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَتَواصَواْ بِالْحَقِّ وَتَواصَواْ بِالصَّبْرِ». انسان در خسارت است، مگر آنها که از چند مرحله گذشته‌اند: ۱. آنها که به عشق رسیده‌اند. ۲. و به عمل‌های صالح از سازندگی‌ها و استقامت‌ها و عمل‌ها. ۳. و آنها که گذشته از کارها و سازندگی‌ها و استقامت‌ها به سفارش‌ها و تواصی به حق. ۴. و به تواصی به صبر رسیده‌اند. هر کدام از این مراحل از دست بروند، به همان اندازه خسارت به دست می‌دهند و همان اندازه از رشد و سود می‌کاهند.
شیما تبرته فراهانی
جرقه‌ها هنگامی مفید هستند که سوخت‌ها متراکم و فشرده باشند. هنگامی که چند قطره بنزین متراکم بشود و در جای خود بنشیند، با یک جرقه بارهای سنگین را به حرکت می‌اندازد و به مقصد می‌رساند، اما یک دریای بنزین رها و آزاد بر فرض بسوزد، کاری از پیش نمی‌برد و یک دنیا جرقه بر فرض بزند، حرکتی نمی‌آورد. تذکرها و سفارش‌ها و جرقه‌ها برای مؤمن‌ها و فشرده شده‌ها و به راه رسیده‌ها مفید است و آنها را پیش می‌برد؛ «فَذَکرْ فَاِنَّ الذِّکری تَنْفَعُ الْمُؤمِنین».
شیما تبرته فراهانی
حق. عاشق، بیکار نیست. هر کس به حق رسید، به حق می‌رساند. درخت زنده، شاخ و برگ و میوه دارد. به حرف آنهایی که می‌گویند دلت پاک باشد، فریب مخور. دلِ پاک، عملِ پاک می‌سازد. درخت زنده بار می‌آورد، مگر این طور نیست؟
شیما تبرته فراهانی
کسی که عشق به حق دارد عاشق خلق می‌شود و آنها را از بت‌ها و طاغوت‌ها و شیطان‌ها نجات می‌دهد، هر چند به درگیری و مبارزه با آنها بینجامد، که برای مبارزه آماده است؛ چه در شکل روشنگری‌اش و چه در شکل فریادگری‌اش و چه در شکل پنهان کاری‌اش و چه در شکل آشکار و مشخص‌اش. مؤمن نمی‌تواند بی‌تفاوت و یا سازش‌گر بماند
شیما تبرته فراهانی
علی خودش زیاد شد و ثروت‌ها را به راه انداخت، قارون‌ها ثروت‌هاشان زیاد شد و خود را باختند. علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند می‌میرند. علی امیر بود و اینها اسیرند؛ چون که حقیرند و از دست رفته‌اند.
شیما تبرته فراهانی
ما امروز خوشحالیم که خودمان را داده‌ایم و چند تا بارک اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشین و چند تا فلان و بهمان گرفته‌ایم و فرار هم می‌کنیم که نکند طرف معامله را به هم بزند. غافل از اینکه ما را به بیش از اینها خریدارند و غافل از اینکه اینها قیمت یک لحظه ما نیست.
شیما تبرته فراهانی
علی خودش زیاد شد و ثروت‌ها را به راه انداخت، قارون‌ها ثروت‌هاشان زیاد شد و خود را باختند. علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند می‌میرند. علی امیر بود و اینها اسیرند؛ چون که حقیرند و از دست رفته‌اند.
وحا سادات بهشتى
ما امروز خوشحالیم که خودمان را داده‌ایم و چند تا بارک اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشین و چند تا فلان و بهمان گرفته‌ایم و فرار هم می‌کنیم که نکند طرف معامله را به هم بزند.
وحا سادات بهشتى
انسان بی‌نهایت سرمایه دارد و بی‌نهایت راه دارد و فقط هفتاد سال وقت برای تجارت، آن هم، نصفش خوراک و پوشاک و مسکن و نصفش مقدمات اینها، وای به روزی که بقیه‌اش هم بشود صرف نمایش دادن اینها که دیگر سرمایه‌ها از دست رفته‌اند یا راکد مانده‌اند و احتکار شده‌اند و یا از دست رفته‌اند و زیان شده‌اند.
وحا سادات بهشتى
زیاد شدن گندم‌ها و بارور شدن گیاه‌ها، به عامل‌هایی نیاز دارد که باید فراهم شوند: خاک و آب و هوا و کود ووو و به عامل‌هایی که باید برطرف شوند: آفت‌ها و خطرها. و این عامل‌ها، گاهی عوامل انحطاط و خشک شدن هستند و گاهی عوامل رکود و ایستایی و بی‌باری.
nazanin75
کسی که عاشق حق شد، عاشق خلق می‌شود، که: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. و این عشق می‌شود زیربنای مبارزه و امر به معروف و نهی از منکر.
ح. دوست حافظ
عصرها مقدس هستند به دلیل سوگندی که خدا یاد می‌کند. این سوگند به ما درس می‌دهد که عصرها و زمانه‌ها مقصر نیستند. این انسان است که خسارت را می‌پذیرد. این انسان است که سرمایه‌هایش را به جریان نمی‌اندازد، از فکرش، از عقل و میزان سنجش و ترازویش، برای خودش استفاده نمی‌کند. به یک لیوان آب بیش از خودش فکر می‌کند، به دخل و خرج مغازه‌اش بیش از خودش می‌اندیشد.
ح. دوست حافظ
آنها که راه دراز و وقت کم را فهمیده‌اند، مجبورند که خود را زیاد کنند و رشد بدهند.
ح. دوست حافظ
صبر و سازندگی و رشد دادن و عمل صالح و رشد کردن، ادامه ایمان هستند و دنباله عشق به حق. عاشق، بیکار نیست. هر کس به حق رسید، به حق می‌رساند. درخت زنده، شاخ و برگ و میوه دارد. به حرف آنهایی که می‌گویند دلت پاک باشد، فریب مخور. دلِ پاک، عملِ پاک می‌سازد. درخت زنده بار می‌آورد، مگر این طور نیست؟
Farhad Moosaei
انسان در یک مرحله خودش را کشف می‌کند و در یک مرحله این معدن را استخراج و تصفیه می‌کند و در یک مرحله به استخراج شده‌ها و آهن‌های تصفیه شده شکل می‌دهد و آنها را به صورت ماشین‌ها و ابزارهای گوناگون در می‌آورد و به تکامل می‌رساند. ولی مسأله در همین‌جا خلاصه نمی‌شود که پس از شکل گرفتن و به تکامل رسیدن، نوبت رهبری کردن و جهت دادن به ماشین‌های تکامل یافته می‌رسد. به این گونه بود که یافتم انسان برای مسأله‌ای بالاتر از شکل گرفتن و تکامل یافتن باید بکوشد؛ چون تنها این کافی نیست که شکل بگیریم و در ابعاد وسیع ماده و معنا تکامل پیدا کنیم، زیرا با این تکامل یافتن، مسأله بن‌بست و عبث و پوچی زو
farhadfery
انسان مادامی که هدفی ندارد آهسته آهسته راه می‌رود و می‌لنگد و حتی می‌نشیند و می‌پوسد،
علی

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان