بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رشد | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رشد

بریده‌هایی از کتاب رشد

۴٫۵
(۲۸۲)
علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند می‌میرند.
ابوالفضل صمدی
علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند می‌میرند.
ابوالفضل صمدی
علی ثروتمند زندگی کرد و اینها ثروتمند می‌میرند.
ابوالفضل صمدی
کسانی که گندم‌ها را به خاک می‌سپارند، آنهایی هستند که وسعت خسیس زمستان را فهمیده‌اند و نیازهای عظیم را شناخته‌اند و می‌خواهند گندم‌ها را زیاد کنند.
ابوالفضل صمدی
انسان در خسارت است، مگر آنها که از چند مرحله گذشته‌اند: ۱. آنها که به عشق رسیده‌اند. ۲. و به عمل‌های صالح از سازندگی‌ها و استقامت‌ها و عمل‌ها. ۳. و آنها که گذشته از کارها و سازندگی‌ها و استقامت‌ها به سفارش‌ها و تواصی به حق. ۴. و به تواصی به صبر رسیده‌اند.
آمرلی
نیست. هر کس به حق رسید، به حق می‌رساند.
آمرلی
انسان به خاطر معشوق می‌دود، هر چقدر معشوق عظیم‌تر و ارزنده‌تر باشد ناچار حرکت و کوشش‌اش و در نتیجه سود او زیادتر خواهد شد.
آمرلی
من از خانه وسیع وجودم با قسمت‌های گوناگون و اتاق‌های متعدد، فقط به مستراحش چسبیده‌ام و به آن مشغول شده‌ام، در حالی که باید تمام این اتاق‌ها منظم می‌شد. همان‌طور که دست و پا و موی و اندامم را منظم می‌کنم و پرورش می‌دهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و اراده‌ام و روحم را پرورش می‌دادم و در جای خود می‌نهادم و در جای خود به جریان می‌انداختم.
آمرلی
کسی که عشق به حق دارد عاشق خلق می‌شود
M.E
ما امروز خوشحالیم که خودمان را داده‌ایم و چند تا بارک اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشین و چند تا فلان و بهمان گرفته‌ایم و فرار هم می‌کنیم که نکند طرف معامله را به هم بزند.
me:)
انسان بی‌نهایت سرمایه دارد و بی‌نهایت راه دارد و فقط هفتاد سال وقت برای تجارت، آن هم، نصفش خوراک و پوشاک و مسکن و نصفش مقدمات اینها، وای به روزی که بقیه‌اش هم بشود صرف نمایش دادن اینها که دیگر سرمایه‌ها از دست رفته‌اند یا راکد مانده‌اند و احتکار شده‌اند و یا از دست رفته‌اند و زیان شده‌اند.
Mahdi19aa
آه حالا می‌فهمم که چرا خیلی‌ها به توپ‌های بزرگ‌تر و کره‌های زمین و ماه و خورشید هم همان طور نگاه می‌کنند و توپ بازی نمی‌کنند و اسیر بازی نمی‌شوند. اینها کاری دارند و هدفی دارند و این است که مشغول نمی‌شوند و سرگرم نمی‌شوند. سرگرمی‌ها برای بیکاره‌هاست. بازی‌ها برای آواره‌هاست و آنها که جایی دارند و آنها که کاری دارند و آنها که به مهمانی دعوت شده‌اند و لباس ضیافت پوشیده‌اند، دیگر با توپ‌ها و با بازیچه‌ها کاری ندارند. اینها نه بازیگرند و نه بازیچه و نه تماشاچی. اینها رهرو هستند و به تحرک‌ها رسیده‌اند و از تنوع‌ها گذشته‌اند
Mahdi19aa
من از خانه وسیع وجودم با قسمت‌های گوناگون و اتاق‌های متعدد، فقط به مستراحش چسبیده‌ام و به آن مشغول شده‌ام، در حالی که باید تمام این اتاق‌ها منظم می‌شد. همان‌طور که دست و پا و موی و اندامم را منظم می‌کنم و پرورش می‌دهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و اراده‌ام و روحم را پرورش می‌دادم و در جای خود می‌نهادم و در جای خود به جریان می‌انداختم.
یاسمن
انسان بی‌نهایت سرمایه دارد و بی‌نهایت راه دارد و فقط هفتاد سال وقت برای تجارت، آن هم، نصفش خوراک و پوشاک و مسکن و نصفش مقدمات اینها، وای به روزی که بقیه‌اش هم بشود صرف نمایش دادن اینها که دیگر سرمایه‌ها از دست رفته‌اند یا راکد مانده‌اند و احتکار شده‌اند و یا از دست رفته‌اند و زیان شده‌اند.
یاسمن
چرا رشد کنیم؟ چون استعدادش را داریم. و چون نیازش را داریم وگرنه گرفتار بحران احتکار و تراکم استعدادها خواهیم شد و بیچاره نیازهای عظیم.
یاسمن
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‌ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‌ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‌ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‌ها رسیده‌ایم ... و این است که باد کرده‌ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی‌رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شده‌ایم ... اسفناک اینکه، این بیماری و این پرخوری، همه گیر شده و اسفناک‌تر اینکه، این بیماری در ابتدا به عنوان یک افتخار و نشانه سلامتی و روشنفکری هم قلمداد می‌گردد، اما رفته‌رفته سنگینی و خستگی و ضعف ذهنی را به دنبال می‌آورد و روشنفکر تلنبار شده را به بن‌بست می‌رساند. اینها با اینکه خیلی دارند، فقیر هستند؛ چون پیش از سؤال، به جواب‌ها رسیده‌اند و پیش از عطش، به آب.
یاسمن
رابطه بین ایمان و عمل مشخص شده است؛ ایمان است که عمل را می‌آفریند و این عمل است که ایمان را نیرومندتر می‌سازد، همانند ریشه و برگ، این ریشه است که برگ‌ها را می‌رویاند و این برگ‌ها هستند که ریشه را غذا می‌دهند و نفس می‌دهند و رشد می‌دهند تا حدی که با مسدود شدن سوراخ‌هایشان ریشه می‌خشکد.
monahlj
هنگامی که می‌خواهیم کارهایی را و عمل‌هایی را عوض کنیم، ناچار باید در شناخت‌ها و ارزیابی‌ها و سنجش‌ها راه بیابیم و آنها را عوض کنیم. ناچار باید در معشوق‌ها و عشق‌ها دست ببریم.
monahlj
هنگامی که یک عمر برای دلم دویدم چه بازدهی دارد؟ هنگامی که یک عمر برای هوس‌های مردم سوختم آنها به من چه می‌دهند؟ جز چهار تا بارک اللّه و یک دقیقه کف زدن و چهار دقیقه سکوت.
monahlj
انسان در یک مرحله خودش را کشف می‌کند و در یک مرحله این معدن را استخراج و تصفیه می‌کند و در یک مرحله به استخراج شده‌ها و آهن‌های تصفیه شده شکل می‌دهد و آنها را به صورت ماشین‌ها و ابزارهای گوناگون در می‌آورد و به تکامل می‌رساند. ولی مسأله در همین‌جا خلاصه نمی‌شود که پس از شکل گرفتن و به تکامل رسیدن، نوبت رهبری کردن و جهت دادن به ماشین‌های تکامل یافته می‌رسد.
monahlj

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان