بریدههایی از کتاب تربیت کودک
۳٫۶
(۸۸)
آیا معلمی را به عنوان یک «شغل» همانند سایر شغلها، برای کسب درآمد گزیدهای؟ آیا در طلبِ یک کار به اصطلاح بیدردسر و با چند ماه تعطیلی با مزد و مواجب، بودهای؟ اگر چنین است، در خویش، تجدید نظر کن و مسئولیت خدایی و انسانیات را به خاطر آور، که تو همانند یک کارمند اداره نیستی.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
کودک انسان، مانند بچه سایر حیوانات نیست. فقط شکم و بدن نیست تا برای تولیدش منتظر درآمد و خوراک و لباس باشیم؛ همین که بودجه بود، قطارشان کنیم و همین که تنگدستی پیش آمد شعار بدهیم، اولاد کمتر، آسایش بیشتر...
امیری حسین
ما مسئولیم؛ چون داراییم. مسئولیت بر اساس توانایی است نه آگاهی؛ «لا یکلِّفُ اللهُ نَفْسآ اِلّا وُسْعَها.
امیری حسین
همین است که آخوند زادههای سنّتی زود رنگ عوض میکنند؛ چون آنچه را که یافتهاند جلوگیر اشکالها و انتقادها و دیدهای تیزِ دورههای بالا نیست و آنچه که جلوگیر است آنها سراغش را نمیگیرند و حتی زیر بارش میروند؛ چون خود را بینیاز و آگاه و عارف میدانند.
و همین است که فرزندان آنهایی که مذهبی نبودهاند هنگامی که به مذهب میرسند با شور و شوق عجیبی پیش میتازند و تا سر حدّ جان میایستند و چهها که نمیکنند و از چهها که نمیگذرند.
قضاوت این دو دسته در این است که یکی مذهب را به صورت سنّت گرفته و سپس اسیر ضد سنّتها شده است و دیگری لامذهبی را به صورت سنّتی فرا گرفته و سپس در مذهب، حرفهای نو و تازه و دیدهای وسیعتر و برداشتهای گستردهتری را به دست آورده است.
maryhzd
و توحید واقعی زمانی است که کارهای ما محرکی جز الله، نداشته باشد.
باید از خویش پرسید، به راستی محرک ما، برای تمام کارهایمان، خداست؟ عاملهای شرک، مشوق کارهای ما نبودهاند و نیستند؟
و عوامل شرک عبارتند از:
ـ هوسهای خودمان (نفس)
ـ حرفها و هوسهای مردم (خلق)
ـ جلوههای دنیا (دنیا)
ـ وسوسههای دشمن و طاغوتها و شیطان (شیطان)
maryhzd
مذهب هم جهت حرکت را نشان میدهد و هم آداب حرکت را نشان میدهد و هم عشق به حرکت را ایجاد میکند و هم پای دویدن را عطا میکند.
nazanin
ما به جای آن که رنگ خدا را گرفته باشیم، به خدا رنگ زدهایم.
SajjaD
برادر و خواهر معلم! در حالی که فرصتها چون ابر میگریزند و زمان همچون کودکان پابرهنه در کوچههای شهر میدود و ما در کار تماشای «خسران» خویش، در معاملهای که هر ثانیه، «هستی» را با «نیستی» مبادله میکنیم، آیا لحظهای اندیشیدهای؟ و با طرح چند سؤال از خویش، ابرهای بارور در گذر زمان را به «باریدن» و سیراب کردن، واداشتهای تا در بارش زلال آن به «رویش» و «فلاح» برسی؟ که... «که هستی»، «چه میکنی»، «برای که کار میکنی»، «چرا کار میکنی»، «در کجا هستی»، «به کجا میخواهی بروی»، «به کجا رسیدهای» و «به کجا رساندهای»؟!!
Fatemeh Asadi
خود سازی نمیشود، مگر این که انسان، شهامت خود سوزی را بیابد و با دست توانای خویش شعلهای برافروزد، کثافتها و آلودگیهای وجودیش را بسوزاند و تولدی تازه بیابد.
مهدی
یک نویسنده هنرمند باید آنقدر زرنگ و آگاه باشد که فقط با تصویرها و تقارن حادثهها، خواننده را روشن کند، نه این که او را داغ کند، بلکه او را روشن کند و شعلهور نماید. خواننده داغ زود سرد میشود، اما اگر روشن شد روشنگر خواهد بود و این روشنگری نباید با استدلال همراه باشد که جنبه علمی و فکری داستان سنگین شود، بلکه باید تصویرها جوری طرح شوند و سؤالهای حساب شده جوری در جای خود بنشینند که خواننده خود به استدلالها برسد و بیابد و بشناسد و معتقد شود و حرکت کند.
maryhzd
ملاک تحقیق، حقیقت است نه شخصیت. حق را به شخص نباید سنجید، بلکه شخص را به حق باید سنجید.
nazanin
اما جامعههای متضاد، در این جامعهها، مربی نباید کودک را بغل کند و راه ببرد، نباید خودش به جای او ببیند و تصمیم بگیرد و تصمیماتش را به او تزریق کند و تحمیل کند، در این جامعه باید به کودک راه رفتن یاد داد، باید به او پا داد تا بدود، باید به او ریشه داد تا شاخ و برگ در آورد و در هر بهار، در هر فرصت مناسب، سبز شود، جوانه بزند و شکوفههای زیبایی بیاورد و بارور گردد.
maryhzd
کسی که میخواهد کودک را به هدفی، به مکتبی، به عقیدهای پای بند سازد، نباید اینها را به او تزریق کند و تحمیل کند و با جایزهها و کف زدنها او را حرکت بدهد و با شعارها او را داغ کند.
نباید کودک را سنتی بار بیاورد؛ چون این سنتها در دوران بلوغ گرفتار ضد سنّتها میشوند و کنار میروند.
حانیه
چگونه میخواهیم دیگران را بسازیم و از اسارتها رها سازیم، در حالی که هنوز خویش را نساختهایم؟ ما که خود اسیریم، چگونه سخن از آزاد کردن دیگران میگوییم؟!
shariaty
کلام علی (ع) است که بدکار را با پاداشی که به نیکوکار میدهی، سرزنش و توبیخ کن!
حانیه
مدرسه، معبد است و معلم عابد و کارش، عبادت...، اگر محرکش خدا باشد و قصدش پیش بردن انسانها، به سوی الله و اگر نیتش نزدیکتر کردن خویش و دیگران باشد، در هر مرحله به طرف خالق هستی (قربة الی الله).
راء
عشق نیرویی است که کارها را آسان میکند و مشکلات را حل مینماید و راهها را نزدیک میسازد. با این وصف، وقتی که این عامل به طور مداوم و همیشگی مورد استفاده قرار بگیرد، از تأثیرش کاسته میشود و یک امر عادی تلقی میگردد و حتی یک نوع وظیفه فرض میشود و دیگر اثر نمیگذارد و نتیجهای به بار نمیآورد؛ چون در برابر انجام وظیفه، دیگر نه شکست و اسارتی هست و نه تشکر و سپاسی و نه علاقه و محبتی
nazanin
کودک انسان، مانند بچه سایر حیوانات نیست. فقط شکم و بدن نیست تا برای تولیدش منتظر درآمد و خوراک و لباس باشیم؛ همین که بودجه بود، قطارشان کنیم و همین که تنگدستی پیش آمد شعار بدهیم، اولاد کمتر، آسایش بیشتر...
کودک گذشته از آن که شکم و بدن دارد؛ یعنی گذشته از احتیاجاتی راجع به خوراک و پوشاک و مسکن و ... صاحب مغز و دارای فکر و روح است و باید به تربیت این دو قسمت هم پرداخت
Hope🌿
محبّت مانند آبی است که به گیاه میرسد، اگر نباشد گیاه میخشکد و اگر بیش از حد شود ریشه گیاه میگندد و خراب میشود و گیاه میخشکد.
کتابخوان🤓
زیرا شخصیتها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه دربارهشان از بین نمیرود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود.
مسعود رئوفی
حجم
۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان