بریدههایی از کتاب نامه های بلوغ
۴٫۶
(۱۰۳)
مؤمن عاشق، اینقدر فرصت سرگرمی ندارد.
Abdul_mahdi
خودشناسی؛ یعنی اینکه تو با این استعداد و امکان، چرا به خاطر دنیای بیجان و یا آدمها و فرعونها و طاغوتهایی که مثل تو هستند، سوختهای و ساختهای.
میلاد
تو یک بار از مادر متولّد شدی و این بار باید از خودت بیرون بیایی؛ از نَفس، از غریزهها، از عادتها متولّد شوی؛ که عیسی میگفت: «لا یلِجُ فِی الْمَلَکوتِ مَنْ لایولَدُ مَرَّتینِ»؛ کسی که دو بار متولّد نشود، به ملکوت خدا راهی ندارد
میلاد
مؤمن لذّت میبرد و عمیقترین لذّتها را میبرد: به شرط آنکه به تمامی وجودش برسد و به تمامی نیازهایش فکر کند
شادی
در معاشرتها، سعی کن که یا بهره بگیری و بیاموزی و یا بهره برسانی و تربیت کنی؛ خالی و بیبار حرکت ننمایی.
شادی
در فراغتها، میتوانی به ارزیابی حالتها و کارهای خودت بپردازی. نقطه ضعفها، وابستگیها، بتپرستیها و خودپرستیهایت را بشناسی. آنچه را که باعث خوشحالی و یا ناراحتی تو شده، شناسایی کنی و آنگاه، خودت را به محاکمه بکشی.
میتوانی کارهایی که کردهای و کارهایی که نکردهای را بررسی کنی و به جمعبندی و تصمیمگیری در رابطه با گذشته و جبران آن و آینده و کارهای آن بپردازی.
شادی
ذلّت و عزّت، با چشم و نگاه و زبان و حرف مردم مشخص نمیشود
شادی
خدایا تو را سپاس میگویم؛ سپاس آنهایی که در مصیبتها شاکر بودند، نه صابر؛ بهره بردار بودند، نه شکیبا.
شادی
اگر طالب خوشی باشی و راحتی میخواهی، نه مزاج تو و نه مزاج دنیا و نه هجوم فاجعه و موج حادثه، هیچکدام با این خوشی و راحتی سازگار نیست.
شادی
اگر سعی را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ دادهها و بازدهی را در نظر بگیریم؛ آنوقت، از دنیاپرستی و خودپرستی نجات مییابیم؛
شادی
با توجّه به ساخت انسان و بافت جهان. ساخت انسان، بیشتر طلب است و بیقرار است. و بافت جهان هم، چهار فصل و بیقرار.
شادی
«اَللّهُمَّ إِحْمَلْنا فی سُفُن نِجاتِک وَ مَتّعنا بِلَذیذ مُناجاتِک».
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ مَحْیانا مَحْیاهُمْ وَمَماتَنا مَماتَهُمْ».
«اَللّهُمَّ إِجْعَلْنا لَک مِنَ الْشّاکرینَ وَ إِجْعَلْنا لَک مِنَ الْخاشِعینَ وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ یا اَرْحَمَ الْرّاحِمینَ».
شادی
طلب ما، به اندازهی طالب است، نه درخور مطلوب
شادی
نتیجهی اطاعت و تقوا، این است که تو بنبستی نخواهی داشت و مرزوق خواهی بود
شادی
عمل بدون توجّه به توانایی، عامل غرور میشود.
شادی
همیشه آنهایی که محدود فکر میکنند و یا بدون فکر عمل میکنند، بهرهی کسانی خواهند شد که وسیع و با احاطه برنامه میریزند.
شادی
امیرالمؤمنین علی میفرماید: هرگاه به من دو کار روی میآورد، به آن میپرداختم که برای خدا محبوبتر بود. و اگر برابر بودند، به آن مشغول میشدم که بر من سنگینتر و مشکلتر بود.
شادی
که رزق فکر، خلوت و توجّه و مطالعه و نظر است؛ و رزق عقل، معرفت؛ و رزق قلب، اطاعت؛ و رزق روح، قرب و انس؛
شادی
تمامی هستی، معجزهای است که ما با آن مأنوس شدهایم و تمام معجزات، طبیعتهایی است که هنوز با آنها آشنا و مانوس نشدهایم. طبیعت، معجزهی مأنوس و معجزه، طبیعتِ مجهول و نامأنوس است.
حُسنیه'
که آن حکیم (سقراط) در جواب شماتت آن دشمن ـ که او را به پدرش سرزنش کرده بود ـ گفت: تو به پدرانت افتخار میکنی؛ اما من، فرزندانم به من افتخار خواهند کرد. تو پایان افتخارات گذشته هستی و من آغاز فردا...
حُسنیه'
حجم
۱۸۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۸۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان