بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامه های بلوغ | صفحه ۱۵ | طاقچه
کتاب نامه های بلوغ اثر علی صفایی حائری

بریده‌هایی از کتاب نامه های بلوغ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۰۳ رأی
۴٫۶
(۱۰۳)
مادام که دل تو از دنیا کوچک‌تر باشد و همّت تو حقیر باشد و بیش از همین زندگی هفتاد ساله را حساب نکند و به‌حساب نیاورد؛ مطمئن باش هر کاری که بکنی، حقیر و محدود و دنیایی است، حتّی اگر نماز و روزه و حجّ و جهاد و درس توحید باشد؛ که به‌خاطر دنیا و حرف‌ها و جلوه‌ها و زینت‌هاست.
f.r
این خیلی مهم است که شغل ما، نقش ما باشد. خوردن، خوابیدن، دوستی، دشمنی، تحصیل و تمام شغل‌های اجرایی ما، نقش تربیتی و سازندگی و نقش اهداف ما و نشان خدا را با خود داشته باشند و با اسم اللّه و نام و نشان خدا همراه باشند.
f.r
این خیلی مهم است که شغل ما، نقش ما باشد. خوردن، خوابیدن، دوستی، دشمنی، تحصیل و تمام شغل‌های اجرایی ما، نقش تربیتی و سازندگی و نقش اهداف ما و نشان خدا را با خود داشته باشند و با اسم اللّه و نام و نشان خدا همراه باشند.
fatemeh
این خیلی مهم است که شغل ما، نقش ما باشد. خوردن، خوابیدن، دوستی، دشمنی، تحصیل و تمام شغل‌های اجرایی ما، نقش تربیتی و سازندگی و نقش اهداف ما و نشان خدا را با خود داشته باشند و با اسم اللّه و نام و نشان خدا همراه باشند.
fatemeh
حجاب؛ یعنی همین دقّت در برخورد، که آلوده نشوی و آلوده نسازی؛ که اسیر نشوی و اسیر ننمایی. حجاب، فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد، هر دو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است؛ سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم‌ها و دل‌ها را نگه ندارند و در دنیا نمانند.
mh.ranjbari
سعی کن تا به گونه‌ای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالت‌ها و رفتارت نسازی و آن‌ها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را می‌گیرد و تو را رها نمی‌سازد.
mh.ranjbari
عزیزم! منیره‌ی مهربانم! آن‌طور زندگی کن که «مرگ»، مزاحم «زندگی» تو نباشد! و آن‌گونه بمیر، که زندگی ساز باشی! شاید بتوانی، در کنار «فاطمه» باشی!
fatemeh
فاطمه، الگوی کسانی است که بیش‌تر از خودشان هستند و بیش‌تر از رفاه و عدالت و تکامل را می‌خواهند؛ که انسان، با رسیدن به تکامل و شکوفایی استعدادهایش، جهتی عالی‌تر می‌خواهد تا رشد داشته باشد؛ وگرنه خسر و خسارت، او را می‌رباید. تمامی دعا و تمامی آرزوی من، این است که تو را فاطمه‌ی رسول و همسر علی و مادر زینب، به چشم عنایت بپذیرد. تمام خواسته‌ی من، این است که شما همه، نور چشم اولیاء خدا و سرور قلب آن‌ها باشید؛ نه سنگی در راه خدا و خاری بر دامان رسول و استخوانی در گلوی علی و ضربه‌ای بر گونه‌ی فاطمه.
fatemeh
در زن، جلوه‌کردن‌ها و خودنمایی‌ها ریشه‌دار است. می‌خواهد چشم‌ها را به خودش جلب کند و زبان‌ها را به دنبال خود بکشد. مواظب باش اسیر چشم‌ها و زبان‌ها نشوی و سعی کن تا به گونه‌ای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالت‌ها و رفتارت نسازی و آن‌ها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را می‌گیرد و تو را رها نمی‌سازد. حجاب؛ یعنی همین دقّت در برخورد، که آلوده نشوی و آلوده نسازی؛ که اسیر نشوی و اسیر ننمایی. حجاب، فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد، هر دو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است؛ سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشم‌ها و دل‌ها را نگه ندارند و در دنیا نمانند. تو با این برنامه‌ی فراغت و معاشرت، تو با این خودسازی و سازندگی، می‌توانی همسر خوبی و مادر خوبی باشی؛ که انسان سازنده، در هر کجا که باشد، کارساز و آموزگار است.
fatemeh
در فراغت‌ها، فکر و مطالعه، انس با خدا، انس با قرآن، انس با دعاهایی که هنوز چیزی از آن نمی‌دانی و رفته‌رفته باید بیاموزی، می‌تواند ذهن و قلب و روح تو را سرشار نماید.
mh.ranjbari
در فراغت‌ها، می‌توانی به ارزیابی حالت‌ها و کارهای خودت بپردازی. نقطه ضعف‌ها، وابستگی‌ها، بت‌پرستی‌ها و خودپرستی‌هایت را بشناسی. آنچه را که باعث خوشحالی و یا ناراحتی تو شده، شناسایی کنی و آن‌گاه، خودت را به محاکمه بکشی.
mh.ranjbari
در فراغت‌ها، می‌توانی به ارزیابی حالت‌ها و کارهای خودت بپردازی. نقطه ضعف‌ها، وابستگی‌ها، بت‌پرستی‌ها و خودپرستی‌هایت را بشناسی. آنچه را که باعث خوشحالی و یا ناراحتی تو شده، شناسایی کنی و آن‌گاه، خودت را به محاکمه بکشی.
mh.ranjbari
آن‌ها که سرپرستی خود را به خدا سپردند و او را به دوستی گرفتند، نه از آینده ترسی دارند و نه از گذشته اندوهی.
mh.ranjbari
آن‌جایی که اهل دنیا، در راحتی‌ها رنجورند، که درگیری‌ها را دارند و ترس پاییز را در بهارشان به دل می‌کشند؛ می‌بینی که اهل معرفت، در رنج‌ها راحت هستند و با درگیری‌ها روبه‌راه و از ترس‌ها و خوف‌ها و از خوف و حزن، ایمن
mh.ranjbari
راستی که، بهشت، منزل انسان است، نه مقصد او؛
mh.ranjbari
اگر مذهب را امر و نهی و بکن و نکن‌های خشک و زندگی سوز بدانی، که نشاط و روح تو را به زندان می‌افکند؛ ناچار در برابر آن می‌ایستی و از زیر بارَش، شانه خالی می‌کنی. اما اگر جهان قانونمند و رابطه‌های پیچیده را باور کردی، آن‌وقت دقّت و حذر، در تو زنده می‌شود و تو در این کویر مبهم و جنگل تاریک، به دنبال آشنا و بَلَد و آگاهی می‌کردی، که به‌تو بگوید از کجا بیا، از کجا نرو؛ بکن و نکن‌ها را انتظار می‌کشی؛ چون پیچیدگی راه و حجم خطر و آشنایی جلودار را می‌دانی و محبّت و رأفت او را دیده‌ای و امامت و رسالت او را باور کرده‌ای.
mh.ranjbari
ی است. با توجّه به این کار، دیگر درد و رنج، زشت نیست، که زیباست و با حرکت انسان هماهنگ است و تازیانه‌ی حرکت اوست.
mh.ranjbari
هیچ‌گاه خدا، باج بی‌کاری و تنبلی ما را نمی‌دهد! او می‌خواهد که زمینه‌ی حرکت و تحوّل ما را فراهم کند و امکان انتخاب ما را آماده سازد. پس دنیایی همراه رنج و حادثه‌هایی بی‌امان و درگیری‌هایی مستمر و مداوم می‌آورد تا ما با برخوردها به تمامیت خویش برسیم. مشکلات تمامیت ندارد. این ما هستیم که باید تمامیت خود را به دست بیاوریم و پایداری کنیم
mh.ranjbari
کوچک‌ترین حرکت و عمل ما، به دستور و برنامه‌ای نیاز دارد که با وجود ما و با ساخت و بافت جهان هماهنگ باشد.
فواد شایان
زندگی سخت نیست، اگر بتوانیم با سختی‌ها راحت باشیم و از رنج‌ها بهره برداریم.
فواد شایان

حجم

۱۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان