بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جاده شخصیت | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جاده شخصیت

بریده‌هایی از کتاب جاده شخصیت

۳٫۵
(۴۸)
رنج، فرقی نمی‌کند که منشاء آن مشقت ناشی از ساختن یک قطعهٔ موسیقی باشد و یا اندوه به خاطر یک عزیز از دست رفته، آدم‌ها را به زمینی می‌کوباند که آن‌ها گمان می‌کردند سفت‌ترین و زیرین‌ترین لایهٔ روحشان است و فضای خالی‌ای که زیر آن قرار دارد را برایشان آشکار می‌کند و سپس آن‌ها را به کف این فضای خالی کوبانده و به فضای خالی دیگری وارد می‌کند و با رنج‌های بیشتر، این فرایند به همین ترتیب ادامه می‌یابد. فردی که در رنج است، مدام در حال فرود آمدن و سقوط کردن به سطوحی تازه از وجود خویش است.
سمانه انصاف جو
او عضو هیچ کلیسایی نبود. او با الهیات و مکاتب مذهبی سنتی میانهٔ چندانی نداشت. اما احساس می‌کرد که در تور خداوند افتاده است. از فارستر پرسید: «چطور ممکن است خدایی وجود نداشته باشد، وقتی این همه چیز زیبا در دنیا هست؟»
سمانه انصاف جو
او حس می‌کرد به کسی نیاز دارد که از او تشکر کند. «هیچ مخلوق انسانی‌ای نمی‌توانست این جریان عظیم از عشق و لذت را که من پس از تولد فرزندم حس کردم، دریافت کند یا در خود داشته باشد. با این احساس، نیازی برای پرستش و ستایش در من به وجود آمد.» اما تشکر از چه کسی؟ و پرستیدن کی؟ درکی از واقعیت و حضور خداوند در او پدیدار شد، حسی که به خصوص در زمان قدم‌زدن‌های طولانی‌اش، زمانی که خود را ناگهان در حال دعا خواندن می‌یافت، به سراغش می‌آمد. او وقتی روی زمین زانو می‌زد نمی‌توانست به خوبی دعا بخواند، اما وقتی راه می‌رفت واژه‌های شکر و سپاس‌گزاری و ستایش و فرمان‌برداری بود که از دهانش فوران می‌کرد.
سمانه انصاف جو
وقتی دخترش، تامار به دنیا آمد، دی غرق در حس رضایت و خشنودی بود: «اگر بهترین کتاب دنیا را نوشته بودم، یا عالی‌ترین سمفونی را ساخته بودم، زیباترین نقاشی‌ها را کشیده بودم و یا نفیس‌ترین پیکره‌ها را تراشیده بودم، باز هم نمی‌توانستم آن حس عالی به وجود آورندهٔ چیزی بودن را، به مانند آن لحظه که کودکم را در دستانم گرفتم، تجربه کنم.»
سمانه انصاف جو
آن‌چه در سایهٔ عشق بر اساس شایستگی پنهان می‌شود، این احتمال است که ممکن است این عشق در صورتی که کودک والدینش را دل‌سرد کند، از او پس گرفته شود. پدر و مادرها این را انکار می‌کنند اما گرگی به نام عشق مشروط آنجا در کمین نشسته است. این حضورِ در سایهٔ عشق مشروط، ترس به وجود می‌آورد، ترس از فقدان وجود عشقی که مطلقاً در برابر خطر از دست رفتن محفوظ است. هیچ‌جای کاملاً مطمئنی وجود ندارد که در آن‌ها کودکان و جوانان بتوانند به معنای واقعی کلمه خودشان باشند و صداقت به خرج دهند.
FerFerism
عشق والدین به فرزندان اکنون براساس شایستگی شکل می‌گیرد. این عشق دیگر "من دوستت دارم" نیست بلکه بدین شکل است که "من دوستت دارم وقتی من را سربلند می‌کنی. من تو را ستایش می‌کنم و مراقبت خواهم بود به شرط آنکه در مسیر درست حرکت کنی."
FerFerism
معنای کلمهٔ "شخصیت" عوض شده است. اکنون این واژه کم‌تر برای توصیف صفاتی چون ازخودگذشتگی، سخاوت، فداکاری و دیگر صفات مثبتی که داشتنشان گاهی به معنی کاهش احتمال موفقیت‌های دنیوی است. در عوض این کلمه بیش‌تر برای توصیف ویژگی‌هایی مانند خودداری، جرأت، انعطاف‌پذیری و سرسختی به کار می‌رود، که تمام صفاتی هستند که شانس موفقیت‌های دنیوی را بیشتر می‌کنند.
FerFerism
دیگر کم‌تر به خویشتن انسان به عنوان جایگاه روح یا گنجینه‌ای از یک روان تعالی یافته نگریسته می‌شود. در عوض، خویشتن ما اکنون ظرفی برای سرمایهٔ انسانی ماست، مجموعه‌ای است از استعدادهایی که باید به به شکلی معقول و موثر پرورش یابند. خویشتن ما بر اساس کارهایی که انجام می‌دهد و دستاوردهایی که کسب می‌کند تعریف می‌شود. خویشتن ما به استعداد مربوط می‌شود نه به شخصیت.
FerFerism
جامعه زنان را شستشوی مغزی داده و به آن‌ها تلقین کرده است که باید نیازهای شوهر و فرزندانشان را نسبت به نیازهای خودشان، همواره در اولویت قرار دهند. جامعه هرگز این نیاز اساسی انسانی یعنی اولویت بخشیدن به خویشتن را آن‌گونه که به مردان داده، به زنان ارزانی نداشته است. من خودخواهی را ترویج نمی‌کنم، بلکه از اصول بدیهی زندگی حرف می‌زنم. این شمایید که باید تصمیم بگیرید که می‌خواهید چند فرزند داشته باشید، با چه دوستانی معاشرت کنید و چه نوع رابطه‌ای با خانواده‌تان داشته باشید.» تأکید بر تحقق بخشیدن به خویشتن و احترام به نفس به میلیون‌ها زن زبانی بخشید تا به واسطهٔ آن توانایی‌شان در اثبات خود، قدرتشان و هویتشان را ابراز کرده و آن‌ها را پرورش دهند.
FerFerism
حرکتی که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به سوی فرهنگی که تاکید بیشتری بر غرور و احترام به نفس داشت، انجام گرفت تاثیرات مثبت پرشماری داشت. اول از همه باعث شد بسیاری از بی‌عدالتی‌های عمیق اجتماعی اصلاح شود. تا پیش از آن سال‌ها، بسیاری از گروه‌های اجتماع، مهمتر از همه زنان، اقلیت‌ها و فقرا، همواره این پیام را دریافت می‌کردند که پست‌تر و کم‌ارزش‌ترند. به آنها یاد داده می‌شد که به دیدهٔ تحقیر به خود نگاه کنند. فرهنگ احترام به نفس به اعضای این گروه‌های سرکوب‌شده جرات بخشید که خود را باور کنند، سرشان را بالا بیاورند و آرزوهایی بلند داشته باشند.
FerFerism
روان‌شناسان انسان‌گرا، از عقاید نسبتاً تیرهٔ فروید در مورد ناخودآگاه فاصله گرفتند و ارزیابی فوق‌العاده بی‌نظیری از طبیعت بشری ارائه دادند. مطابق نظر راجرز، مهم‌ترین مسئلهٔ روان‌شناختی این است که انسان‌ها به اندازهٔ کافی خودشان را دوست ندارند و بر این اساس روان‌شناسان و روان‌درمان‌گران موجی عظیم از درمان‌های مبتنی بر عشق‌ورزیدن به خویشتن به راه انداختند.
FerFerism
عنوان کرد که افرادی مانند آگوستین قدیس که بر گناه‌کاری ذاتی انسان تأکید می‌ورزیدند؛ «نوع بشر را از موهبت سالم و بی‌ضرر احترام به خویشتن، محروم ساخته‌اند.» مطابق نظر او، این تأکید بر ضعف درونی افراد را واداشته که «به خودشان بی‌اعتماد شوند و منتقد خویش باشند.»
FerFerism
ما حقیقتا صاحبان ارواحی لکه‌دار هستیم
سمانه انصاف جو
«در چه نقطه‌ای استعدادهای من و خشنودی عمیقم با نیازهای مهم جهان، تلاقی می‌کند؟»
Nino
کی‌یرکگور گفته است؛ «نها کسی که به زیرین‌جهان نزول می‌کند، می‌تواند آن‌چه را که به آن عشق می‌ورزد نجات دهد.»
Nino
به مشاورانش می‌گفت: «بیایید کمی آهسته‌تر اشتباه کنیم،» چرا که به پیش رفتن تدریجی در راستای یک تصمیم را بهتر از عجله کردن قبل از رسیدن موعد مقرر می‌دانست.
jbayat.ir@gmail.com
باید ببخشی تا بگیری. باید در برابر چیزی بیرون از خودت تسلیم شوی تا بتوانی قدرتی درونی کسب کنی. باید بر خواسته‌هایت غالب شوی تا آن‌چه را آرزویش را داری به‌دست آوری. موفقیت به بزرگ‌ترینِ شکست‌ها ختم می‌شود، که همانا غرور است. شکست به عظیم‌ترین موفقیت ختم می‌شود، که همانا فروتنی و آموختن است.
jbayat.ir@gmail.com
در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مدام تشویقمان می‌کند که به این فکر کنیم چطور می‌توانیم مسیر حرفه‌ای موفق‌تری داشته باشیم، ولی در مورد این‌که چطور می‌توانیم حیات درونی خود را پرورش دهیم، سخنی نمی‌گوید. رقابت بر سر موفقیت و جلب ستایش دیگران آن‌چنان شدید است که حالتی صرفاً مصرف‌کننده یافته است
jbayat.ir@gmail.com
ما در فرهنگی زندگی می‌کنیم که به ما می‌آموزد چطور خودمان را تبلیغ کنیم و چگونه مهارت‌هایی را که برای موفقیت لازم است مدیریت نماییم، اما هرگز ما را به فروتنی، هم‌دلی و رویارویی بی‌پرده با خودمان، که برای ساختن شخصیت‌مان ضروری‌اند، ترغیب نمی‌کند
jbayat.ir@gmail.com
«این زخم من هرگز التیام نمی‌یابد، دانستن این حقیقت کریه که آدم‌ها می‌توانند چه رفتار وحشتناکی با یکدیگر داشته باشند.»
shahrooz

حجم

۴۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۷ صفحه

حجم

۴۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۷ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰
۵۰%
تومان