بریدههایی از کتاب کوچولوی اضافی
۳٫۴
(۱۳۱)
ـ امروز با بادکنکهاتون چی کار کردین؟
ـ هر کس روی بادکنک خودش با ماژیک آرزوش رو نوشت. بعد رفتیم تو حیاط. بادکنکها رو انداختیم بالا تا بره پیش خدا و خدا آرزومون رو برآورده کنه.
ـ تو چه آرزویی کردی؟
ـ آرزو کردم خواهرم سالم باشه.
fatima_ezzi_98
هفته گذشته برای من خیلی دیر گذشت. همیشه همینطوره. وقتی انتظار میکشی زمان دیر میگذره. تو این مدت گاهی اوقات احساس دلپیچه میکردم و چقدر از این احساس خوشحال میشدم چون فکر میکردم این همون حسی هست که تا چند هفته آینده به حالت تهوع و ویار بارداری تبدیل میشه.
کاربر ۲۵۴۴۴۸۷
هیچ بچهای نیست که حسادت نکنه. هیچ بچهای هم نیست که حسادت باعث بشه خواهر یا برادرش رو دوست نداشته باشه. همه بچهها درجاتی از حسادت و محبت رو نسبت به خواهر و برادرشون دارن. فقط شدت و ضعفش فرق میکنه. کلاً به نظر من قانون دنیا همینه. هیچچیز تو دنیا مطلق نیست.
ماریا
بعضی وقتها تو زندگی برای جلوگیری از یکعمر پشیمونی باید یه پول
گل پری
اون روز برای خرید لباس بچه نظر بهین رو پرسیدیم تا بهین بدونه که هنوز نظرش برای ما مهمه. تا بدونه جایگاهش تو ذهن و دل ما تغییر نکرده و هنوز هم مثل قبل دوستش داریم و بهش اهمیت میدیم.
گل پری
بچهها، برعکس یه سری از آدمبزرگها و مثل یه سری دیگه از آدمبزرگها، ظاهربین نیستن. بهجای اینکه گول «دوستت دارم» گفتنها و بغل کردنها و بوسیدنها رو بخورن، به انرژی وجودی آدم توجه میکنن. اگر دوستشون داشته باشی میفهمن، چه بگی چه نگی. اگر دوستشون نداشته باشی هم میفهمن، چه بگی چه نگی.
ASMA:)
بچهدار شدن تنها تصمیمیه که هیچ راه برگشتی نداره. ازدواج و رشته تحصیلی و شغل، راه برگشت دارن. شاید مسیر برگشتشون هزینه داشته باشه، چه هزینه مالی چه هزینه احساسی، اما بههرحال راهی وجود داره؛ اما وقتی که تصمیم گرفتی یه موجود زنده رو به دنیا اضافه کنی، دیگه نمیتونی به اون دنیا پسش بدی. بچه که بودیم، وقتی از مامانمون
elena
اول آیه نوشته بود «تنها خدا میداند». حالا معنی واقعی این عبارت رو میفهمیدم. وقتی تو جواب آزمایش مینویسه «کمخطر» و نمینویسه «بیخطر»، وقتی میگن دقت آزمایش ۹۹ درصده نه ۱۰۰ درصد، وقتی به اون خانمه گفته بودن بچهاش سندروم داره ولی بچه سالم به دنیا اومده بود، اینها یعنی «تنها خدا میداند».
fa.rajab
«اجل برگشته میمیرد، نه آن بیمار سخت»
☽︎`𝓶𝓲𝓶
یه بیمار سرطانی گفته بود «من الآن رو لبه تیغم؛ اما شما هم که سالم هستید بهاندازه من روی لبه تیغید».
☽︎`𝓶𝓲𝓶
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم، لطف آنچه تو بنمایی، حکم آنچه تو فرمایی.
کاربر ۲۱۶۵۶۹۹
به خاطر این پسر رو ترجیح میدن چون نمیخوان همون سختیهایی رو که خودشون
کاربر ۳۲۷۸۱۲۰
آهنگهایی که داشت پخش میشد یکییکی رد شد تا رسید به آهنگی که یه جاش میگفت «درد حریف ما نشد، غصه به کار ما نبود». چقدر جمله قشنگی بود. در مورد من واقعاً صدق میکرد. من دیگه غصه نمیخوردم. حتی اگر جواب آزمایش نشون میداد که بچه سندروم داره، باز هم غصه نمیخوردم. نه اینکه تصمیم گرفته باشم که غصه نخورم. نه اینکه با زور و زحمت سعی کنم غصه نخورم. واقعاً دیگه ناراحت نبودم. تنها حسی که تو وجودم بود عشق بود، عشق به بچهای که هر جوری که باشه دوستش دارم. گور بابای حرف مردم. من دیگه یه مادر عاشق بودم نه یه مادر غمگین.
ثنا
ـ نمیدونمها، ولی شاید همیشه اتفاقات بد زندگی تاوان اشتباهات ما نباشه. شاید یه علت و حکمت دیگهای داشته باشه.
فاطر ۱۳۵
ـ با خدا معامله میکنی؟ خدا به قرآن خوندن تو چه نیازی داره؟ اگر میخونی برای خودت میخونی. در مقابل قرآن خوندنت نباید از خدا چیزی بخوای.
فاطر ۱۳۵
مادرهایی که دوست دارن بچهشون پسر بشه میگن به خاطر این پسر رو ترجیح میدن چون نمیخوان همون سختیهایی رو که خودشون تو زندگی کشیدن، بچهشون هم بکشه. همین مادرها وقتی پسردار میشن هیچ تلاشی نمیکنن که اون پسر رو طوری تربیت کنن که همون رفتار غیرمنصفانه رو با یه زن دیگه انجام نده.
Rezvani
فرق نمیکنه در آغوش کسی باشی یا کسی در آغوشت باشه. فرقی نمیکنه اون آغوش مال کسی باشه که تو رو به دنیا آورده یا کسی که تو به دنیا آوردیش. مهم اینه که آغوش کسی که دوستش داری میتونه آرومت کنه.
یا زینب (س)
میشه نفرتانگیزترین اتفاق دنیا.
حالا من تو کدوم گروه از این خانمها قرار میگرفتم؟ طبق توضیحات قبلی طبیعتاً من تو گروه خانمهایی قرار میگرفتم که قصد دارن بچهدار بشن؛ اما اون روز صبح از اینکه عادت ماهانهام شروع شد خوشحال شدم. درواقع هنوز اقدامی برای بچهدار شدن ما صورت نگرفته بود. چند ماهِ گذشته صرف چکاپهای اولیه شده بود، از معاینات دندانپزشکی گرفته تا آزمایش خون و سونوگرافی و پاپ اسمیر. حالا همهچیز آماده بود. اینکه از شروع شدن عادت ماهانهام خوشحال بودم دلیلش این بود
لیوبی1
و پرسیدم کی میتونم برم آزمایش بارداری بدم. خانمی که تلفن رو جواب داده بود گفت:
ـ سه تا پنج روز باید بگذره.
متوجه منظورش نشدم.
ـ سه تا پنج روز بعد از چی؟ بعد از زمانی که فکر میکنم باید تخمکگذاری انجام شده باشه؟
ـ نه. سه تا پنج روز بعد از زمانی که باید عادت ماهانه میشدی و نشدی.
وای خیلی دیر بود. آنقدر طاقت
لیوبی1
و پرسیدم کی میتونم برم آزمایش بارداری بدم. خانمی که تلفن رو جواب داده بود گفت:
ـ سه تا پنج روز باید بگذره.
متوجه منظورش نشدم.
ـ سه تا پنج روز بعد از چی؟ بعد از زمانی که فکر میکنم باید تخمکگذاری انجام شده باشه؟
ـ نه. سه تا پنج روز بعد از زمانی که باید عادت ماهانه میشدی و نشدی.
وای خیلی دیر بود. آنقدر طاقت
لیوبی1
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان