بریدههایی از کتاب کوچولوی اضافی
۳٫۴
(۱۳۱)
خیلی سخته به پسرم یاد بدم که وقتی برای خودش مردی شد، از همسرش توقع نداشته باشه که فقط توی آشپزخانه و اتاقخواب خدمات ارائه بده. سخته بهش یاد بدم که ابراز محبت کردن به همسرش، حتی تو جمع، نهتنها کار بدی نیست، بلکه یه کار ضروریه. سخته بهش یاد بدم که تصمیمهای مهم زندگی رو نباید خودش تنهایی بگیره، بلکه باید با همسرش باهم تصمیم بگیرن. یاددادن همه اینها و موارد مشابه سخته چون اکثریت جامعه دقیقاً برعکس اینها رو به یه پسر و یه مرد القا میکنن. تو جامعه الآن ما، هر مردی که این کارها رو انجام بده، بهش میگن «زنذلیل». به خاطر همینه که حتی مردهای خوب هم سعی میکنن که این کارها رو مخفیانه انجام بدن تا برچسب زنذلیل بهشون نخوره.
parl._.merlin
تو دلم گفتم: «ما آموزشوپرورشیها که تابستون تعطیلیم، تابستون میریم مسافرت. چه کاریه تو عید بریم که همهجا شلوغه و همهچیز گرونه؟»
farzanepoursoleiman
مادرها عاشق هستن و عاشقها هم که منطق سرشون نمیشه.
farzanepoursoleiman
این نتیجه که سرنوشت بچهات یا حتی خودت تا یه جایی به دست توئه. از یه جایی به بعد دیگه دست تو نیست. اونجاست که باید بپذیری، باید کنار بیایی، باید تسلیم بشی.
ماریا
پنج روز باید بگذره.
متوجه منظورش نشدم.
ـ سه تا پنج روز بعد از چی؟ بعد از زمانی که فکر میکنم باید تخمکگذاری انجام شده باشه؟
ـ نه. سه تا پنج روز بعد از زمانی که باید عادت ماهانه میشدی و نشدی.
وای خیلی دیر بود. آنقدر طاقت نداشتم. فکر میکردم آزمایش خون زودتر از اینها جواب بده. بههرحال چارهای نداشتم. باید صبر میکردم.
لیوبی1
«درد حریف ما نشد، غصه به کار ما نبود».
میم.قاف
«چیزی به اسم شانس وجود نداره. هر اتفاقی که برای ما میافته یه دلیلی داره»؛
~sahar~
«بچههای سالم و باهوش مال باباهان و بچههای خنگ و عقبافتاده مال مامانهان».
~sahar~
اینکه در کنار کسی که باورهاش خیلی شبیه خودته زندگی آرومی داشته باشی که هنر نیست. هنر واقعی اینه که بتونی به تفاوتهای فردی احترام بذاری.
raziyeh
اگر از شما بپرسن سختترین تصمیمی که آدم تو زندگی باید بگیره چیه، احتمالاً جواب میدید تصمیم به ازدواج یا انتخاب رشته تحصیلی و شغل؛ اما نظر من این نیست. قبول دارم ازدواج و انتخاب رشته و شغل جزو سختترین تصمیمهای زندگی هستن، اما سختترین نیستن. به نظر من سختترین تصمیم زندگی، تصمیم به بچهدار شدنه. شاید از این حرفم تعجب کنید، اما من براش دلیل دارم. بچهدار شدن تنها تصمیمیه که هیچ راه برگشتی نداره. ازدواج و رشته تحصیلی و شغل، راه برگشت دارن. شاید مسیر برگشتشون هزینه داشته باشه، چه هزینه مالی چه هزینه احساسی، اما بههرحال راهی وجود داره؛ اما وقتی که تصمیم گرفتی یه موجود زنده رو به دنیا اضافه کنی، دیگه نمیتونی به اون دنیا پسش بدی. بچه که بودیم، وقتی از مامانمون میپرسیدیم بچهها چه جوری به وجود میان، خیلیهاشون میگفتن لکلکها بچهها رو میارن؛ اما حالا که به این سن رسیدیم میدونیم لکلکی در کار نیست. اگر بود، احتمالاً لکلکها مسیر برگشت هم داشتن. اون وقت اگر پشیمون میشدیم، بچه رو به لکلک پس میدادیم و میگفتیم برش گردونه پیش خدا؛ اما واقعیت اینه که هیچ لکلکی در کار نیست، نه در مسیر رفت، نه در مسیر برگشت.
melina
اینکه در کنار کسی که باورهاش خیلی شبیه خودته زندگی آرومی داشته باشی که هنر نیست. هنر واقعی اینه که بتونی به تفاوتهای فردی احترام بذاری.
عاشق کتاب
بچهها، برعکس یه سری از آدمبزرگها و مثل یه سری دیگه از آدمبزرگها، ظاهربین نیستن. بهجای اینکه گول «دوستت دارم» گفتنها و بغل کردنها و بوسیدنها رو بخورن، به انرژی وجودی آدم توجه میکنن. اگر دوستشون داشته باشی میفهمن، چه بگی چه نگی. اگر دوستشون نداشته باشی هم میفهمن، چه بگی چه نگی
عاشق کتاب
تنها حسی که تو وجودم بود عشق بود، عشق به بچهای که هر جوری که باشه دوستش دارم.
~sahar~
هیچچیز تو دنیا مطلق نیست.
~sahar~
«اجل برگشته میمیرد، نه آن بیمار سخت»؛
~sahar~
«چیزی به اسم شانس وجود نداره. هر اتفاقی که برای ما میافته یه دلیلی داره»
کاربر ۵۳۷۳۳۳۴
«بچههای سالم و باهوش مال باباهان و بچههای خنگ و عقبافتاده مال مامانهان
elena
اینکه در کنار کسی که باورهاش خیلی شبیه خودته زندگی آرومی داشته باشی که هنر نیست. هنر واقعی اینه که بتونی به تفاوتهای فردی احترام بذاری.
zmmr
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم، لطف آنچه تو بنمایی، حکم آنچه تو فرمایی.
یاسِنرگس(Yasna)
بههرحال من نمیتونم بچهام رو بکشم. مادر نیستی که بفهمی هیچ مادری نمیتونه این کار رو انجام بده. حتی اگر بگی که حمایتم نمیکنی، باز هم سقطش نمیکنم. خودم بهتنهایی مشکلاتش رو به دوش میکشم.
فاطر ۱۳۵
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان