بریدههایی از کتاب قند تلخ
۳٫۵
(۱۹۷)
نگران نباش! بعضی وقتها که فکر میکنی بدبختتر از تو پیدا نمیشه اتّفاقی تو زندگی میافته که با تمام وجود حس میکنی خوشبختترینی!
nrgs
هیچوقت چشمت دنبال گل وسط مرداب نباشه چون واسه چیدنش خودت باید تا کمر تو لجن فرو بری!
Mersana
بیماری سمیه کمر مادرم رو شکست و پدرم افسرده، دلمرده و منزوی شد. چون بااینهمه ثروت و دارایی نتونست کاری واسه تنها دخترش انجام بده
Aysan
ای کاش فرصتی داشتم برای جبران. جبران روزهای بربادرفتهام. روزهایی که حضور تو را ندیده گرفتم و دلت را شکستم و تو با شکستهدلت، چه غوغایی به پا کردی در تقدیر و سرنوشتم. رنج و عذاب امروزم ثمرهٔ آه دیروزت است و آه دیروزت ثمرهٔ بیوجدانیام.
شروع فصل تابستان بود. خورشید خانم وسط آسمان جا خوش کرده بود و حالا حالاها هم قصد رفتن نداشت گرما و حرارت ازیکطرف، از طرف دیگر ضد آفتابی که روی صورتم ماسیده بود، حسابی کلافهام کرده بود ولی باید امروز رو حتماً میزدم بیرون
♡♡doonya♡♡
نمیتونم بفهمم یه آدم چرا باید انقدر عوض بشه یا بهتره بگم؛ عوضی بشه!
parl._.merlin
ابزار این ابراز عشق
parl._.merlin
نمیدونم، شاید پای دل که وسط میاد اعتقادات، رنگ دیگهای به خودشون میگیرند!
کاربر ۱۴۸۲۴۴۷
مامان جون! ببین چی پیدا کردم، چقدر قشنگه!
شهرزاد خندهٔ تلخی کرد و گفت: چشمه جان از هر جا برداشتی بزارش همونجا! صدرا که انگار درگیر خاطرات تلخ و شیرین انگشتر جواهری شده بود آن را گرفت و با حسرت نگاهش کرد.
ـ دخترم! این انگشتر برای من خیلی عزیزه! چون سالها پیش اونو به عزیزترین کسم یعنی مادرتون دادمش و ازش خواستگاری کردم.
کاربر ۱۴۸۲۴۴۷
ماشینی با سرعت متوسّط در حال حرکت بود که حرارتِ آه سوزان شهرزاد روی شیشهٔ عینک راننده تبدیل به بخار شد و دیگر هیچ ندید
سپیده
بیشتر میفهمید و درک میکرد که خویشتنداری و بهترین واکنش در شرایط دشوار زندگی در تعریف و تئوری چقدر ساده است، ولی در میدان عمل فقط مردش را میطلبد!
سپیده
ـ نمیخوای قطع کنی؟
اونم قطع نکرده بود. کمی خجالت کشیدم و گفتم؛ خودت چرا قطع نکردی؟!
ـ میدونم دل کندن از یه همچین پسر شاخه شمشادی واست سخته ولی چارهای نیست ستاره جان، باید قطع کنی و تا فردا منتظر بمونی!
سپیده
مغزم امروز بهاندازهٔ کافی مشغله داشت و کشش دغدغهٔ جدید رو نداشت.
سپیده
ای کاش فرصتی داشتم برای جبران. جبران روزهای بربادرفتهام.
سپیده
هیچوقت چشمت دنبال گل وسط مرداب نباشه چون واسه چیدنش خودت باید تا کمر تو لجن فرو بری!
Maryam Khazaei
هیچوقت چشمت دنبال گل وسط مرداب نباشه چون واسه چیدنش خودت باید تا کمر تو لجن فرو بری!
nrgs
من دلتنگ زنی که من رو ترک کرد نیستم، دلتنگ اون دختر مظلوم و معصومی هستم که از ستاره واسه خودم ساخته بودم، ستارهٔ روز اوّل!
nrgs
تناقض، دلم را به دلتنگی و بیزاری واداشته! خوب یا بد نمیدانم. فقط میدانم که رنجیده و دلزده از تو باز هوایت را کردهام!
nrgs
از غیرتی شدنش خوشم اومد
yeganeh
ای وای بر آن مرد که در خانه غریب است...! در خانهٔ آنها همهچیز مهیّا بود الّا عشق و عاطفه!
مستانه
ای کاش فرصتی داشتم برای جبران. جبران روزهای بربادرفتهام. روزهایی که حضور تو را ندیده گرفتم و دلت را شکستم و تو با شکستهدلت، چه غوغایی به پا کردی در تقدیر و سرنوشتم. رنج و عذاب امروزم ثمرهٔ آه دیروزت است و آه دیروزت ثمرهٔ بیوجدانیام.
Zeynab
حجم
۱۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان