ما به کتابهایی نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخزدۀ درونمان.
- فرانتس کافکا
هرگز
زمانی را که میتوانستم برای بحثوجدل بر سر انتخابم بگذارم برای انجام و ادامۀ آن صرف میکردم.
B-vafa
کتابهای زیادی منتظرند تا خوانده شوند، خوشیهای زیادی منتظرند تا کشف شوند، شگفتیهای زیادی منتظرند تا آشکار شوند.
Hopefull_librarian
ما نمیتوانیم اتفاقات اطرافمان را کنترل کنیم، اما مسئول عکسالعملهایمان نسبت به آن اتفاقات هستیم
کاربر ۳۱۳۱۸۲۹
«هر کسی خودش باید کنترل زندگیاش را در دست بگیرد یا مانند شاخهای شکسته خود را به جریان آب بسپارد.»
ForuzanBehnam
کلمهها زندهاند و ادبیات یک گریز است؛ گریزی نه از زندگی، که بهسوی آن.
ملیکا بشیری خوشرفتار
کسانی که دوستشان دارم از همهچیز مهمترند.
من باید همیشه به آنها بگویم که چقدر برایم مهماند. ابراز عشق است که ما را گرم نگه میدارد؛ حتی در روزهای پایانی زمستان.
𝑮𝒓𝒆𝒆𝒏
از زمانی که به تاتیتاتیکردن افتادیم، تاتیتاتیکنان بهسمت کتابها رفتیم.
B-vafa
کسی پیش از من زیر این جمله خط کشیده بود
هرگز
آیا تابهحال قلبت بهخاطر تمام شدن کتابی به درد آمده است؟ آیا شده تا مدتها بعد از تمام کردن کتابی نویسندهاش همچنان در گوشَت نجوا کند؟
B-vafa