بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادت نرود که٫٫٫ | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب یادت نرود که... اثر یاسمن خلیلی‌فرد

بریده‌هایی از کتاب یادت نرود که...

انتشارات:نشر چرخ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۴۹ رأی
۲٫۸
(۴۹)
وقتی می فهمی که دیگر فرصتی باقی نمانده اول شوکه می شوی و نمی خواهی باور کنی، بعد افسردگی به سراغت می آید و آخرش با خودت فکر می کنی باید کارهایی را که ناتمام مانده اند تمام کنی و همین حالت را بهتر می کند.
Moti
گاهی آدم ها بزرگ ترین ضربه ها را از عزیزترین موجودات زندگی شان می خورند.
نیتا
حالا بریم سراغ اصل مطلب، یعنی شکم. من پیاده روی ام را کرده ام. صبحانه کجا برویم؟ هوس کله پاچه کرده ای یا صبحانه فرنگی؟» کیوان شانه بالا انداخت: «فرقی برایم نمی کند. من زیاد صبحانه خور نیستم.» فرامرزی با شیطنت گفت: «حالا می برمت یک جایی که اشتهایت باز شود. می خواهی برویم ویونا؟» کیوان اخم کرد: «ویونا کجاست؟» فرامرزی رفت پشت پنجره: «همین نزدیکی است. صبحانه های گرمش معرکه است. باب میل دو مرد تنها.»
سپیده
روی دیوار پوسترهای اسپایدرمن و هری پاتر نصب شده بودند. خنده اش گرفت. دغدغه های نوجوانی خواهرزاده اش هیچ شباهتی به دغدغه های نوجوانی او نداشتند.
سپیده
مش رجب با سینی چای آمد. استکان ها کمرباریکِ ناصرالدین شاهی بودند. چای پررنگ بود و قندپهلو؛ همان طور که همیشه مادر سفارش می کرد.
سپیده
«منِ بی حواس را باش. مرد حسابی! می خواهی بروی خانه ای که چهارسال است هیچ احدالناسی دَرآن نبوده؟! آن جا حتماً پر از گرد و خاک و کثافت شده است.» کیوان گفت: «مش رجب آنجاست. خانه را مرتب کرده.»
سپیده
«همه ی زندگی همین است. همه چیز را به مرور از دست می دهیم. تنها می شویم و یاد می گیریم که به تنهایی مان عادت کنیم.
نیتا
«اگر در زندگیِ هر آدمی یک نفر بود که بدون نیاز به هیچ توضیحی همیشه او را درک می کرد همه ی آدم ها خوشبخت بودند.» زل زد به گلدان گل نرگس وسط میز: «فکرش را بکنید! آن وقت دیگر همان یک نفر برای همه ی عمر کافی بود و می شد یک یار ابدی.»
هــانـیـ🦋ـه
در این دنیا بیشتر چیزها دست ما نیست.»
n re
در نهایت ما با حقایق زندگی می کنیم، نه تصاویر قشنگی که از گذشته به یادگار مانده اند.»
n re

حجم

۴۶۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۸۰ صفحه

حجم

۴۶۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۸۰ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۶۵,۰۰۰
۵۰%
تومان