بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هزار فرسنگ تا آزادی | صفحه ۱۰ | طاقچه
کتاب هزار فرسنگ تا آزادی اثر یون سون کیم

بریده‌هایی از کتاب هزار فرسنگ تا آزادی

۴٫۱
(۲۶۹)
مهاجرت به من اجازه داد تا بعضی از پروپاگانداهایی را که به خورد ما داده بودند از یاد ببرم و توانستم واقعیت را با چشمان خودم ببینم و قضاوت کنم: سرزمینم زیر سلطهٔ سلسله‌ای خونخوار است. کیم، پدر دوست‌داشتنی ما نیست، او یک ظالم و ستمگر است، گرچه اغلب هموطنانم در کره شمالی راهی برای دیدن واقعیت ندارند. مردم من، کاملاً در دنیایی بسته در انزوا زندگی می‌کنند. نمی‌شود آن‌ها را به خاطر طغیان نکردن سرزنش کرد، زیرا نمی‌دانند چطور عقایدشان را شکل دهند و کاملاً محدودهٔ واقعی بدبختی‌شان را درک نمی‌کنند.
masoom
حالا فهمیده‌ام که کشور ما در واقع زندانی بزرگ است، جایی که بازداشت‌شدگان از بدبختی‌شان بی‌خبرند، زیرا اولین اولویت آن‌ها همیشه جنگیدن برای زندگیشان بوده است.
صبا
مهاجرت به من اجازه داد تا بعضی از پروپاگانداهایی را که به خورد ما داده بودند از یاد ببرم و توانستم واقعیت را با چشمان خودم ببینم و قضاوت کنم: سرزمینم زیر سلطهٔ سلسله‌ای خونخوار است. کیم، پدر دوست‌داشتنی ما نیست، او یک ظالم و ستمگر است، گرچه اغلب هموطنانم در کره شمالی راهی برای دیدن واقعیت ندارند. مردم من، کاملاً در دنیایی بسته در انزوا زندگی می‌کنند. نمی‌شود آن‌ها را به خاطر طغیان نکردن سرزنش کرد، زیرا نمی‌دانند چطور عقایدشان را شکل دهند و کاملاً محدودهٔ واقعی بدبختی‌شان را درک نمی‌کنند. کار سختی است که واقعیت تلخ دیکتاتوری را بسنجیم. دسترسی به اینترنت بسیار محدود است و فقط برای اعضای درجه بالای حزب کارگر قابل دسترس است. نگاه کردن برنامه‌های تلویزیون‌های خارجی، تماس با خارج از کشور یا رد و بدل کردن ایمیل با خارجی‌ها به شدت ممنوع است و اگر کسی این کار را انجام دهد مجازاتش زندانی شدن در یکی از اردوگاه‌های کار اجباری بدنام کشور است.
mozhde
در کره جنوبی، همه دانشجویان رؤیای رفتن به خارج، به خصوص ایالات متحد، را دارند. آمریکا کشوری است که بیش‌تر کره‌ای‌ها آرزوی دیدنش را دارند،‌ زیرا این کشور قدرتمندترین کشور دنیاست. من به‌شخصه برای تجربهٔ زندگی آمریکایی و توسعه افق دیدم آرزوی سفر به آن‌جا را داشتم. حتا وقتی در کره شمالی بودم،‌ آمریکا را فریبنده یافتم.
منصوره جعفری
«رفتار انفرادی در جامعه سوسیالیست کره شمالی قابل پذیرش نیست!»
Razieh
مهاجرت به من اجازه داد تا بعضی از پروپاگانداهایی را که به خورد ما داده بودند از یاد ببرم و توانستم واقعیت را با چشمان خودم ببینم و قضاوت کنم: سرزمینم زیر سلطهٔ سلسله‌ای خونخوار است.
Razieh
حالا فهمیده‌ام که کشور ما در واقع زندانی بزرگ است، جایی که بازداشت‌شدگان از بدبختی‌شان بی‌خبرند، زیرا اولین اولویت آن‌ها همیشه جنگیدن برای زندگیشان بوده است.
Razieh
ما تصمیم داشتیم که پناهنده شویم، یعنی به کشورمان خیانت کنیم. در این مرحله، ما دغدغهٔ سیاسی نداشتیم، غریزه‌مان برای بقا، نه شورش علیه رژیم، ما را هدایت می‌کرد. تنها هدفمان پیدا کردن غذا برای زنده ماندن بود. هیچ فکری در بارهٔ نقد دیکتاتوری کیم ایل‌ـ سونگ نداشتم؛ فقط می‌خواستم گرسنگی‌ام را تسکین دهم.
Razieh
بعضی از دوستانمان توصیه می‌کردند که این خطر را به جان بخریم، از مرز عبور کنیم و به چین برویم. آن‌ها به ما می‌گفتند که با این‌جا ماندن هیچ شانسی برای زنده ماندن نداریم. آن‌ها داستان‌هایی از خانواده‌هایی می‌گفتند که به چین فرار کرده‌اند و حالشان آن‌جا خوب است. ابتدا مادرم حرف آن‌ها را باور نمی‌کرد، زیرا وقتی جوان بود شنیده بود که کشور ما بهتر از چین است. در روزهای جوانی‌اش این چینی‌ها بودند که برای رفع گرسنگی در آرزوی آمدن به کره شمالی بودند. چقدر اوضاع زود عوض شد! علاوه بر این، ما در کره شمالی، غیر از کشورهایی که از طریق تبلیغات دولتی می‌فهمیدیم به ما غذا می‌دهند، هیچ اطلاعاتی در بارهٔ بقیه دنیا نداشتیم. همیشه تأکید می‌شد که آن‌جا جای بسیار بهتری برای زندگی است، نه زندگی در هرج و مرج دنیای سرمایه‌داری. ما با دروغی بزرگ رشد می‌کردیم
یاقوت
مادرم با عصبانیت زیاد یک‌راست به جانگ‌مادانگ رفت تا بتواند چیزهای ارزشمندمان، مثل لحافی را که به عنوان هدیه عروسی گرفته بود، پس بگیرد. متأسفانه دیر شده بود، آن‌ها وسایل ما را فروخته بودند.
zhashemi

حجم

۱۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

حجم

۱۵۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

قیمت:
۱۰۱,۰۰۰
۸۰,۸۰۰
۲۰%
تومان