بریده‌هایی از کتاب قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام می دهیم، در زندگی و کسب و کار

هر کسی می‌تواند از این فرمول اساسی برای ایجاد عادت‌های خودش استفاده کند. آیا می‌خواهید بیشتر ورزش کنید؟ یک سرنخ انتخاب کنید، مثل رفتن به باشگاه به محض بیدار شدن، و یک پاداش بعد از هر بار ورزش، مثل یک نوشیدنی مخصوص. بعد به آن نوشیدنی یا جریان اندروفینی که در بدنتان حس خواهید کرد فکر کنید. به خودتان اجازه دهید پاداش را پیش‌بینی کنید. سرانجام آن تمایل باعث می‌شود رفتن هر روزه به باشگاه برایتان ساده‌تر شود.

«کف‌کردن یک پاداش بزرگ است. لازم نیست که شامپو کف کند ولی چون هر بار که مردم موهایشان را با آن می‌شویند، انتظار دارند که کف کند، ما مواد شیمیایی کف‌کننده به آن اضافه می‌کنیم. همین مورد در مورد پودرهای لباسشویی و خمیردندان هم به کار می‌رود - در حال حاضر همه شرکت‌ها به خمیردندان سدیم لورث سولفات اضافه می‌کنند تا بیشتر کف کند. این کار باعث تمیز‌تر شدن دندان نمی‌شود، ولی وقتی مقداری حباب دور و بر دهانشان باشد، احساس بهتری دارند. وقتی که مشتری منتظر آن کف باشد، این عادت شروع به رشد کردن می‌کند.»

کلیساها پر از افراد دائم‌الخمری است که علیرغم اعتقاد به تقوا، به مشروب خوردن ادامه می‌دهند.

اراده به باور، مهم‌ترین عنصر در ایجاد اراده به تغییر است. و اینکه یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ایجاد آن، باور به عادت است

تمایلات همان چیزی هستند که باعث تحریک عادت‌ها می‌شوند و وقتی بفهمیم که چگونه می‌شود باعث بوجود آمدن یک تمایل شد، ایجاد عادت جدید ساده‌تر می‌شود.

ولی ما می‌دانیم که برای اینکه عادت‌ها به طور دائمی تغییر کنند، افراد می‌بایست باور کنند که تغییر امکان‌پذیر است.

ویلیام جیمز در سال ۱۸۹۲ نوشت: «تمام زندگی ما، تا به الان که فرم مشخصی گرفته است، مجموعه‌ای از عادت‌هاست.» ممکن است اینطور به نظر برسد که بیشتر انتخاب‌هایی که ما هر روز می‌کنیم، محصول تصمیم‌گیری‌های ما که کاملا با دقت انجام شده هستند، ولی این واقعیت ندارد. آن‌ها عادت هستند.

باور آسان‌تر است، هنگامی که در یک جمع اتفاق بیافتد.

معتادان به الکل بارها و بارها یک چیز را می‌گفتند: شناسایی سرنخ‌ها و پیدا کردن روتین‌های جدید مهم است، ولی بدون یک عامل دیگر، عادت‌های جدید هیچ‌گاه به طور کامل کنترل اوضاع را به دست نمی‌گیرند. افراد الکلی می‌گفتند که این راز، خداست.

تریسی سینکلر که مدیر برند برای خمیردندان اورال بی و کرست کودکان بود به من گفت: «مصرف‌کنندگان نیاز به نوعی علامت دارند که نشان دهد محصول موثر است. ما می‌توانیم هر مزه‌ای به خمیر دندان بدهیم - زغال اخته، چای سبز - و به شرطی که آن سوزش خوشایند را داشته باشد، مردم احساس می‌کنند دهانشان تمیز است. این حس سوزش باعث نمی‌شود که خمیردندان بهتر اثر کند. فقط مردم را متقاعد می‌کند که خمیردندان کارش را درست انجام می‌دهد.»

هیثرتون گفت: «برای همین ثبت نام بچه‌ها در کلاس‌های پیانو یا ورزش مهم است. این کار هیچ ربطی به خلق موسیقی‌دان‌های خوب یا یک ستاره پنج ساله‌ی اسکار ندارد. وقتی شما خودتان را مجبور می‌کنید برای یک ساعت تمرین کنید یا پانزده دور بدوید، شروع به ساختن قدرت خود تنظیمی می‌کنید. یک بچه پنج ساله که می‌تواند ده دقیقه دنبال توپ بدود، تبدیل به شاگرد کلاس ششمی می‌شود که می‌تواند تکالیفش را به موقع شروع کند

گام اول: روتین را مشخص کنید محققان ام آی تی در فصل یک، یک حلقه‌ی نورولوژیکی ساده در مرکز هر عادت کشف کردند. حلقه‌ای که از سه قسمت تشکیل می‌شود: سرنخ (نشانه) ، روتین (رویه) و پاداش.   برای درک عادات خودتان، باید اجزای حلقه‌هایتان را مشخص کنید. وقتی حلقه‌ی عادت یک رفتار مشخص را تشخیص دادید، می‌توانید به دنبال راهی برای جایگزین کردن عیب‌های کهنه با عادت‌های تازه باشید.

بعضی از این افراد بعد از یک واقعهٔ بد شخصی، مثل طلاق یا بیماری‌های مهلک، عادت‌های‌شان را دوباره‌سازی کرده بودند.

اگر شما عادت‌های درستی را به دست آورید، هیچ کاری وجود ندارد که نتوانید انجامش دهید.

باور آسان‌تر است، هنگامی که در یک جمع اتفاق بیافتد.

تغییر ممکن است سریع نباشد و همیشه هم ساده به دست نمی‌آید. ولی با صرف زمان و سعی و تلاش، تقریباً هر عادتی می‌تواند دوباره شکل داده شود: چارچوب - روتین (رویه) را مشخص کنید - پاداش‌‌ها را آزمایش کنید - نشانه را جدا کنید - برنامه‌ریزی کنید

عادت انتخابی است که زمانی عامدانه صورت گرفته و سپس فکر کردن درباره آن را متوقف کرده‌ایم، اما عمل به آن را اغلب هر روز ادامه داده‌ایم.

این به نوعی نکته‌ی اصلی این کتاب است. شاید یک قاتل خواب‌گرد بتواند به طور معقول و موجهی ادعا کند که از عادت خود، آگاه نبوده، بنابراین مسئولیت جرم خود را بر عهده ندارد. ولی تقریباً همه‌ی الگو‌های دیگری که در زندگی اکثر مردم وجود دارد (نحوه‌ی غذا خوردن و خوابیدن و صحبت با کودکانمان و این که چگونه بدون فکر، اوقات و توجه و پول خود را صرف می‌کنیم) ، عادت‌هایی هستند که می‌دانیم وجود دارند. و وقتی درک کنید که عادت‌ها می‌توانند تغییر کنند، شما این آزادی (و مسئولیت) را دارید که آن‌ها را بازسازی کنید. وقتی درک کنید که عادت‌ها می‌توانند از نو ساخته شوند، فهمیدن قدرت عادت آسان‌تر می‌شود و تنها گزینه‌ای که باقی می‌ماند، دست‌به‌کار‌شدن است.

بهترین روش برای تقویت قدرت اراده، این است که آن را به صورت عادت درآورند.

دو ماهی جوان، با هم در حال شنا بودند که اتفاقا، به ماهی مسن تری که در جهت دیگر شنا می‌کرد، برخورد کردند. ماهی مسن تر، سری به سوی آن‌ها تکان داد و گفت: صبح بخیر پسرا، آب چطوره؟ دو ماهی قدری دیگر شنا کردند و در نهایت یکی از آن‌ها به دیگری نگاه کرد و گفت: «آب دیگه چه کوفتیه؟» آب همان عادت‌هاست. انتخاب‌های بدون فکر و تصمیمات نامرئی که هر روز ما را در بر می‌گیرد و فقط وقتی به آن‌ها نگاه کنیم، دوباره قابل‌رویت می‌شوند.