برای دوستی که رنج میکشد، بستری برای آرميدن اهدا کن، ولی بايد بستری سخت باشد.
کیان
درختان تنومند به اوج قلهها دست میيابند و با ريشههای بلند، به ژرفای تاريکی فرو میروند
محمد
اميد به آخرين مصيبت، اميد است. در کتاب خودم به نام انسانی، زيادی انسانی اشاره کردهام که پس از گشوده شدن جعبه پاندورا، مصيبتهايی که زئوس در آن جای داده بود، به جهان انسانها هجوم بردند، ولی يکی از آنها که شناخته شده نبود، در جعبه باقی ماند که اميد نام داشت. انسان از آن پس، اين جعبه و اميد باقيمانده در آن را به اشتباه، صندوق خوشاقبالی ناميد، ولی از ياد برد که زئوس آرزو کرده بود انسان همچنان بايد به خودآزاری ادامه بدهد. بدترين مصيبت، اميد است، چون عذاب را طولانی میکند.
محمد
آشکار است که رنج زيادی را تحمل میکنی. اين بهايی است که برای بصيرت بايد پرداخت. البته دچار هراس شدهای. زندگی يعنی مخاطره. بکوش قوی باشی. نه تو گاو هستی و نه من تبليغکننده نشخوار کردن!
محمدرضا
...ولی مردگان واقعی، آنها هستند. کسی به آن گورها توجه ندارد، زيرا افراد زنده، آنها را نمیشناسند. تنها همان مردگان میدانند مردن چيست.
maryamn75
از علاقه تو به رؤياها شگفتزده میشوم، فردريش. در دو کتاب خود به آنها اشارهای نشده و تنها به ياد میآورم در جايی نوشتهای: زندگی ذهنی انسان بدوی، همچنان در رؤياها ادامه دارد.
maryamn75
انسان، تنها از طريق منازعه به آنچه موهبت ذاتی ناميده میشود، دست میيابد.
m.norouzi