بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عنکبوت | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب عنکبوت اثر پرویز شهدی

بریده‌هایی از کتاب عنکبوت

امتیاز:
۳.۵از ۱۲ رأی
۳٫۵
(۱۲)
چه غم بزرگی در این بده و بستان اسف‌بار جسم‌ها و منافع! چه حقارتی در این چهره‌های عاشقانه، دوروبر معامله‌ای که بی‌شک عشق از آن حذف شده! ولی عادت، ملال، لذت‌های مسکینانهٔ جسمانی، سرانجام به‌کندی خانواده را استحکام می‌بخشد. زن و شوهری خواهند شد مثل زن و شوهرهای دیگر. زن و شوهری محترم. کسی چه می‌داند، شاید هم بعضی شب‌ها خود را خوشبخت احساس کنند؟
raha
-ـ اگر باخبر شوید که بهترین دوست‌تان دارد تصمیمی تأسف‌بار می‌گیرد، فکر می‌کنید نباید این اجازه را به خودتان بدهید که او را از آن کار باز دارید؟ -ـ نه.‌ فونسک با صدای بلند گفت: حرف مسخره‌ای است، مسخره! آدم به کورها کمک می‌کند که از کوچه‌ها بگذرند! چرا نباید به کمک کسی شتافت که فکر احمقانه‌ای چشم روشن‌بینش را کور کرده و دارد مانند نابینایی واقعی دچار خطری قطعی می‌شود؟ -ـ چون نمی‌دانید کدام‌یک از شما دو نفر چشم روشن‌بینش را از دست داده است.‌
raha

حجم

۲۲۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۲۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد