۳٫۸
(۱۸۶)
متوجه شدم که زمین اینجا جاذبهاش را به هیبت حضور امام بخشیده و برای همین است که همه سبک قدم برمیداریم.
بنده خدا
حسن میدانست که باطن هر عملی بویی دارد، و وای از وقتی که بوی گناه در هوا بپیچد و گناهها در هم بپیچند و مثل ابرها بر فراز شهر بایستند و سفت و سخت و سنگین هوا را تیره و غمآلود کنند. آن وقت است که هی باید بگویی اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات تا جسم سفت و سخت گناهان از عطر استغفار متلاشی شوند و شهر بتواند نفسی تازه کند.
mojtaba
به یاد دارند که پیامبر فرموده عمار را ستمگرانی میکشند که بر باطلاند، اما به یاد ندارند که فرموده علی و اصحاب او بر حقاند. حق با علی است. هرجا علی باشد، حق نیز آنجاست.
نکتهٔ شگفت و تأسفبار اینکه برای تشخیص حق از باطل به آنچه عمار میگفته و بر آن تأکید میورزیده، توجه نداشتهاند یا به اینکه در جبههٔ چه کسی و علیه چه کسی میجنگیده، دقت نمیکردهاند. فقط منتظر بودهاند ببینند عمار توسط چه کسی و در کدام جبهه کشته میشود!
Aqiq
و قولی از حکیم سبزواری را که در ستونی دیگر خرج کرده بودم: چون انسان کامل مظهر جمیع اسما و صفات الهی است و صفت قهر و لطف را توأمان دارد، پس با همگان اعم از صالح و طالح معاشرت کند...
Amir Zareie
زینب گفت: «بارها از پدرم شنیدهام که به دیگران میفرمود: از گناهان بپرهیزید، زیرا هر بلایی، از کم شدن روزی بگیرید تا حتی خراشها و زخمهای بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی، از گناهان سرچشمه میگیرد...»
کاربر ۹۰۸۳۶۷
زینب گفت: «ربا دشمنی با خداست، اما فقط ربا نیست که فقرآور است. هر گناهی فقر میآورد.»
علی سر به راست و چپ تکان داد. گفت: «دریغا که مردم گناه را کوچک میشمرند!»
کاربر ۹۰۸۳۶۷
عبدالله شروع کرد به گفتن: «خدمتش عرض کردم چه رازی در آمدن زینب است که در آمدن عبدالله نیست؟»
زینب با علاقه به عبدالله خیره شد.
عبدالله گفت: «فرمود فرقی میان تو و زینب در عزت نیست. گفتم اگر اینطور است، پس من هم با اجازه میروم وسایلم را جمع میکنم و همراهتان میآیم. فرمود ماندن تو در اینجا به صواب نزدیکتر است تا آمدنت با ما.»
زینب گفت: «این نظر من هم هست!»
عبدالله گفت: «پس خواهر و برادر قول و قرارهایتان را بی حضور من گذاشتهاید!»
علیرضا شعبان زاده
زینب گفت: «ربا دشمنی با خداست، اما فقط ربا نیست که فقرآور است. هر گناهی فقر میآورد.»
علی سر به راست و چپ تکان داد. گفت: «دریغا که مردم گناه را کوچک میشمرند!»
زنی که از نزدیکی صدایش پیدا بود نزدیک در نشسته، گفت: «گناه چه دخلی به ثروت دارد، بانو؟»
زینب گفت: «خداوند در قرآن قریهای را مثال میزند که اهلش در امنیت و آسایش بودند و روزی فراوان داشتند، اما همین که نسبت به نعمتهای الهی کفر ورزیدند، خداوند گرسنگی و ترس را بر آنان مستولی کرد. آنکه کفر نعمت میکند، خداوند نیز رحمتش را از او دریغ میکند.»
علی گفت: «میدانند. گفتهایم. شنیدهاند، اما باز گناه میکنند و از رزقشان محروم میشوند.»
زینب گفت: «بارها از پدرم شنیدهام که به دیگران میفرمود: از گناهان بپرهیزید، زیرا هر بلایی، از کم شدن روزی بگیرید تا حتی خراشها و زخمهای بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی، از گناهان سرچشمه میگیرد...»
علیرضا شعبان زاده
اما چرا انصار برخلاف نظر و وصیت رسول خدا عمل کردند؟ یکی از مهمترین دلیلها این بود که میدانستند قریش نمیگذارد علی به خلافت برسد و نشانههای آشکار آن را از بعد از واقعهٔ غدیر خُم دیده بودند. از اجتماع عدهای خبر داشتند که عهد بسته بودند مانع از خلافت علی شوند. پیماننامهای را هم امضا کرده بودند که پیامبر از آن بهعنوان صحیفهٔ ملعونه یاد میکرد
علیرضا شعبان زاده
گفت: «من دنبال حالیام که تو در حرم تشریح کردهای. اما متأسفانه هیچوقت به آن نرسیدهام.»
- شاید به این علت بوده که آگاهانه در جستجویش بودهای. بهتر نیست این بار بروی و خودت را بسپری به امام؟ او ظرفیت ما را بهتر از خودمان میشناسد!
کاربر ۹۰۸۳۶۷
حجم
۱۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان