بریده‌هایی از کتاب در جست و جوی آلاسکا

لانگول شلوار خاکی اتوکشیده پوشیده بود و من هم شلوار جینِ روزهای "هنوز وقت نکردم لباس‌ها رو بندازم توی ماشین" پایم بود.

او خودِ "شاید بزرگ" بود. به من ثابت کرده بود که ارزشش را دارد که زندگی ساده و معمولی را رها کنی و دنبال شایدهای بزرگ بروی و حالا او رفته بود و با خودش ایمان من به شایدها را هم برده بود.

کارل مارکس به گفتن عبارت دین افیون توده‌هاس معروفه. مذهب بودایی به این معروفه که به بهبود زندگی از راه کارما اعتقاد داره. اسلام و مسیحیت هم قول بهشت ابدی رو به مؤمنان دادن. و چنین چیزی یه افیون واقعاً قویه.

دلم می‌خواست آخرین کسی باشم که او دوستش داشت. و می‌دانستم این‌طور نبود. می‌دانستم و به خاطرش از او متنفر بودم.

”من به جست‌وجوی شایدِ بزرگ می‌روم.“ منم برای همین می‌خوام برم. چون نمی‌خوام تا دم مرگم برای شروع جست‌وجو و پیدا کردن شایدِ بزرگ صبر کنم."

"شماها از سیگارکشیدن لذت می‌برین. من سیگار می‌کشم که بمیرم."

ما نمی‌توانیم کاملاً از اینکه کاری درست است یا نه مطمئن باشیم تا اینکه دیگر وقتی برای انجام دادنش نباشد.

فکر آینده باعث می‌شه که بتونی ادامه بدی ولی هیچ‌وقت اون کارها رو نمی‌کنی. فقط از خیال‌پردازی‌هات در مورد آینده استفاده می‌کنی که از حال فرار کنی."

تنها چیزی که می‌تواند از یک مهمانی بدون مهمان بدتر باشد این است که فقط دو مهمان فوق‌العاده بی‌مزه در آن شرکت کنند.

هیچ‌وقت هیچ‌چیز آن‌طور که تصور می‌کنم، نمی‌شود.

"همین آقا. فرانسوا رابله.‌ شاعر بود. آخرین کلماتش این بود: ”من به جست‌وجوی شایدِ بزرگ می‌روم.“ منم برای همین می‌خوام برم. چون نمی‌خوام تا دم مرگم برای شروع جست‌وجو و پیدا کردن شایدِ بزرگ صبر کنم."

هیچ‌وقت سیگار نکشیده بودم ولی می‌گویند وقتی به رُم می‌روی باید به سبک آن‌ها زندگی کنی.

تنها چیزی که می‌تواند از یک مهمانی بدون مهمان بدتر باشد این است که فقط دو مهمان فوق‌العاده بی‌مزه در آن شرکت کنند.

"تنها چیزی که از پولدارها نفرت‌انگیزتره، پولدارهای احمقه

روز هیچ‌کس به خاطر نمی‌آره که اون دختر یه روزی وجود داشت."

"همهٔ عمرت رو توی مسیر پرپیچ‌وخم یه لابیرنت گیر افتادی و به این فکر می‌کنی که چطور یه روز ازش فرار می‌کنی و اینکه چقدر اون روز قشنگ خواهد بود و با خودت فکر می‌کنی که فکر آینده باعث می‌شه که بتونی ادامه بدی ولی هیچ‌وقت اون کارها رو نمی‌کنی. فقط از خیال‌پردازی‌هات در مورد آینده استفاده می‌کنی که از حال فرار کنی."

وقتی بزرگ‌ترها می‌گویند: "نوجوان‌ها فکر می‌کنند شکست‌ناپذیرند" و این جمله را با طعنه و با لبخندی به لب بیان می‌کنند، نمی‌دانند که واقعاً همین‌طور است. هرگز نباید ناامید شویم چون ممکن نیست که به شکل جبران‌ناپذیری ضربه بخوریم. فکر می‌کنیم شکست‌ناپذیریم چون هستیم. به دنیا نمی‌آییم و نمی‌میریم.

افسانه‌ها کاملاً دروغ نیستند؛ در واقع، هر افسانه یک داستان در مورد سنت‌ها به حساب می‌آید که می‌خواهد دربارهٔ گروهی از مردم و جهان‌بینی آن‌ها و همین‌طور مقدساتشان، چیزی به تو یاد بدهد

اگر انسان باران باشد، من نم‌نم بارانم و او طوفان است.

"همهٔ عمرت رو توی مسیر پرپیچ‌وخم یه لابیرنت گیر افتادی و به این فکر می‌کنی که چطور یه روز ازش فرار می‌کنی و اینکه چقدر اون روز قشنگ خواهد بود و با خودت فکر می‌کنی که فکر آینده باعث می‌شه که بتونی ادامه بدی ولی هیچ‌وقت اون کارها رو نمی‌کنی. فقط از خیال‌پردازی‌هات در مورد آینده استفاده می‌کنی که از حال فرار کنی