بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در جست و جوی آلاسکا | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب در جست و جوی آلاسکا اثر جان گرین

بریده‌هایی از کتاب در جست و جوی آلاسکا

۳٫۹
(۱۶۵)
باید همدیگر را ببخشیم تا توی لابیرنت زنده بمانیم. تعداد کسانی که در آن روز خاص کارهایی کردند که باید با عواقبش زندگی کنند و کارهایی نکردند که باید با عذاب‌وجدانش زندگی کنند، زیاد بود. اشتباه‌هایی رخ داد و بعضی چیزها هم که خوب به نظر می‌رسید واقعاً خوب نبود چون ما نمی‌توانستیم آینده را ببینیم. کاش می‌شد از رخدادهای سلسله‌وار بعدی که با کارهای کوچک ما شکل می‌گرفت، باخبر شویم. ما نمی‌توانیم کاملاً از اینکه کاری درست است یا نه مطمئن باشیم تا اینکه دیگر وقتی برای انجام دادنش نباشد.
spencer
می‌خوام با این سطل آب، آتش جهنم رو خاموش کنم و بعد با این مشعل، دروازه‌های بهشت رو به آتش بکشم تا مردم، خدا رو به امید بهشت و ترس از جهنم دوست نداشته باشن و فقط عاشقش باشن چون خداست.
spencer
من از محتاط بودن متنفرم.
Blue
"درجامردن" معنی هم دارد؟ "درجا" چقدر طول می‌کشد؟ یک ثانیه است؟ ده؟ درد آن ثانیه‌ها هم وحشتناک بوده چون قلبش منفجر شده و ریه‌هایش از کار افتاده‌اند و خون و هوایی نبوده که به مغزش برسد و تنها احساسی که داشته هم وحشت بوده است. این درجای لعنتی ورد زبان مردم چیست؟ هیچ‌چیزی درجا و فوری نیست. برنج فوری هم پنج دقیقه طول می‌کشد تا آماده بشود. پودینگ فوری هم یک ساعت طول می‌کشد. شک دارم یک موج درد ناگهانی هم حس درجا و کوتاه‌بودن داشته باشد.
hSti
"همهٔ عمرت رو توی مسیر پرپیچ‌وخم یه لابیرنت گیر افتادی و به این فکر می‌کنی که چطور یه روز ازش فرار می‌کنی و اینکه چقدر اون روز قشنگ خواهد بود و با خودت فکر می‌کنی که فکر آینده باعث می‌شه که بتونی ادامه بدی ولی هیچ‌وقت اون کارها رو نمی‌کنی. فقط از خیال‌پردازی‌هات در مورد آینده استفاده می‌کنی که از حال فرار کنی."
hSti
"این قانون طبیعته که هیچ مادر و پدری نباید مجبور بشه بچهٔ خودش رو به خاک بسپاره
BehNazJT
و با خودم فکر کردم که اگر انسان باران باشد، من نم‌نم بارانم و او طوفان است.
BehNazJT
داشتند. دو پوستر روی دیوار بود. یکی از آن‌ها پوستری بود که عکس دسته‌های اسکناس صددلاری رویش بود و زیرش نوشته شده بود: "فقط یه میلیون اولش سخته."
BehNazJT
گفت: "یا مسیح! من از اون آدما نمی‌شم که همش می‌شینن و در مورد اینکه قراره چی‌کار کنن حرف می‌زنن. من فقط عمل می‌کنم. خیال‌پردازی در مورد آینده هم یه جور نوستالژی به حساب می‌آد." پرسیدم: "ها؟!" گفت: "همهٔ عمرت رو توی مسیر پرپیچ‌وخم یه لابیرنت گیر افتادی و به این فکر می‌کنی که چطور یه روز ازش فرار می‌کنی و اینکه چقدر اون روز قشنگ خواهد بود و با خودت فکر می‌کنی که فکر آینده باعث می‌شه که بتونی ادامه بدی ولی هیچ‌وقت اون کارها رو نمی‌کنی. فقط از خیال‌پردازی‌هات در مورد آینده استفاده می‌کنی که از حال فرار کنی."
BehNazJT
"ببخشید. نگران نباش رفیق. خدا سزای آدمای شرور رو می‌ده و قبل از این اینکه حتی دست به کار بشه، ما اقدام می‌کنیم."
سوگند دولو
شماها از سیگارکشیدن لذت می‌برین. من سیگار می‌کشم که بمیرم."
سوگند دولو
ـ اصلاً اهل گپ‌وگفت بی‌هدف نیستم. ولی برعکس من، مامانم می‌تواند ساعت‌ها از این حرف‌ها بزند
0r2b80
"چه... اتفاقی... بعد از... مرگ... می‌افته."
Kak Farhad
هیچ‌وقت نمی‌توانم آن‌قدر خوب بشناسمش که بدانم آن دقایق آخر به چه چیزی فکر می‌کرد و هیچ‌وقت نمی‌توانم مطمئن بشوم که عمداً ما را ترک کرد یا نه. ولی این ندانستن نمی‌تواند جلوی اهمیت‌دادنم را بگیرد. همیشه همسایهٔ نابکارم، آلاسکا یانگ، را با قلب نابکارم دوست خواهم داشت.
نگار
"تو انگار نمی‌دونی عاشق کی شدی پاج! تو عاشق دختری هستی که بامزه‌س و باعث می‌شه بخندی و شیطنت می‌کنه و تپهٔ توت‌فرنگی می‌خوره. عاشق این دختر خل‌وچل و غمزده نیستی." اگر بخواهم صادقانه بگویم، بی‌راه هم نمی‌گفت.
نگار
فرانسوا رابله.‌ شاعر بود. آخرین کلماتش این بود: ”من به جست‌وجوی شایدِ بزرگ می‌روم.“ منم برای همین می‌خوام برم. چون نمی‌خوام تا دم مرگم برای شروع جست‌وجو و پیدا کردن شایدِ بزرگ صبر کنم."
نگار
رابعهٔ عدویه، معروف به رابعهٔ بصری که یکی از زنان بزرگ و صوفیان معروف بوده رو حین دویدن در خیابان‌های شهر زادگاهش یعنی بصره دیدند. او مشعلی در یک دست و سطل آبی در دست دیگه داشته. کسی ازش پرسیده که داره چی‌کار می‌کنه و اون جواب می‌ده: می‌خوام با این سطل آب، آتش جهنم رو خاموش کنم و بعد با این مشعل، دروازه‌های بهشت رو به آتش بکشم تا مردم، خدا رو به امید بهشت و ترس از جهنم دوست نداشته باشن و فقط عاشقش باشن چون خداست."
نگار
ورق زدم تا جمله‌ای را که با ماژیک فسفری علامت زده بودم، پیدا کنم. بابا هزار بار گفته بود: "هیچ‌وقت توی کتابای من علامت نزن!" اما پس آدم چطور باید جملهٔ مورد نظرش را پیدا کند؟
رها
بعضی از این مسائل باید خصوصی باقی بمونه."
n re
ما همه در مقطعی از زندگی سرمون رو بالا گرفتیم و متوجه شدیم که در راهی تودرتو گم شدیم.
n re

حجم

۲۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

حجم

۲۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان