بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وحشی بافقی | صفحه ۲۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وحشی بافقی

بریده‌هایی از کتاب وحشی بافقی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۸۶ رأی
۴٫۵
(۸۶)
بازم زبان شکر به جنبش درآمدست نیشکر امید ز باغم بر آمدست آن دولتی که می‌طلبیدیم در به در پرسیده راه خانه و خود بر در آمدست
R.R
حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست
R.R
دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد جز تو کس در نظر خلق مرا خوارنکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد این ستمها دگری با من بیمار نکرد هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد
Taban Shin
تو زمن پرس قدر روز وصال تشنه داند که چیست آب زلال
کاربر ۷۲۳۱۵۵۱
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف ، حیف خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط
Sayna
درد سر می‌شد و گرنه درد دل بسیار بود
|ݐ.الف
به آه و نالهٔ شبها اسیرم کرد و فارغ شد چرا با تیره روز خود کسی اینها کند یا رب
|ݐ.الف
سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست تا زنده‌ام چو شمع ازینم گزیر نیست هر درد را که می‌نگری هست چاره‌ای درد محبت است که درمان پذیر نیست هیچ از دل رمیده ما کس نشان نداد پیدا نشد عجب که به دامی اسیر نیست بر من کمان مکش، که از آن غمزه‌ام هلاک بازو مساز رنجه که حاجت به تیر نیست رفتی و از فراق تو از پا درآمدم باز آ که جز تو هیچکسم دستگیر نیست سهلست اگر گهی گذرد در ضمیر تو وحشی که جز تو هیچکسش در ضمیر نیست
زهراخانمحمدی
آنکه می‌گفت به وحشی که منم زاهد شهر گو بیایید به میخانه ، خرابش نگرید
|ݐ.الف
ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن
|ݐ.الف
رسم بزم ماست دود از دل بر آوردن نخست سوختن چون عود و از مجمر بخور انگیختن
|ݐ.الف
نیامد سرو من بیرون که بر گرد سرش گردم به سان گرد باد از غم به خود پیچیدم و رفتم
|ݐ.الف
بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم
|ݐ.الف
ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
|ݐ.الف
گفتی چه کس است این ، چه کسم، آن که ز جورت جان دادم و آه از دل ناشاد نکردم
|ݐ.الف
تو خفته و من هر شبی در خلوت جان آرمت دل را نگهبانی دهم خود را تماشایی کنم
|ݐ.الف
رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد اگر می‌داشت پایانی منش یک گام می‌کردم
|ݐ.الف
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
|ݐ.الف
اگر به کشتن وحشی گواه می‌طلبی مرا طلب به گواهی که من گواه توام
|ݐ.الف
این تویی، این تویی برابر من ای خوشم بخت و ای خوشم اقبال
|ݐ.الف

حجم

۳۹۶٫۱ کیلوبایت

حجم

۳۹۶٫۱ کیلوبایت

قیمت:
رایگان