اما غمگینتر شدم و غمگینبودن بعد از مدتی خستهکننده میشه، هم برا خود کسیکه غمگینه، هم برا کسایی که دوروبرشان.
melik
قدرت مرد که حافظ پرتوهای مهر اونه، به این معنی نیست که زن ضعیفه. اونم تو چیزای دیگه قوییه؛ فرهیختگیِ اون جهشی داره که باعث میشه دهن مرد از حیرت باز بمونه.
melik
این ترسناکه، جلب ترحم.
melik
همیشه کسای دیگهای به جاهای دیگهای میرن، همیشه یادآوری میکنن و یادآوری میکنن و یادآوری میکنن، تمام روز، اینکه من جا موندم.
melik
چقدر درک آسیبپذیربودن ترسناکه.
melik
من نمیدونستم. نمیدونستم کجا تحلیل رفتهم، یادم نمیاومد. فکر کنم در طول زمان تکهتکه از بین رفتم، ذرهبهذره، با زندگی، با زندگیکردن.
دردونه
سِحر باطل شده، من بیدارم.
~Albertin~
حفرههای زندگی ابدیان، باید اونا رو دور خودت باز کنی، مثل ریشههای درخت که دورتادورش به هم چسبیدهن. باید خودت کالبدت رو از توی رخنهها و درز و شکافها بیرون بکشی،
farahani
اگه فقط بتونم کشف کنم که چطور رو این خوشبختی تمرکز کنم، از لحظهم لذت میبرم، نه اینکه مدام راجعبه چیزی که بعدش قراره اتفاق بیفته سردرگم بمونم. اینجوری همهچی درست پیش میره.
faezehswifti
شاید اگه من تمام این کارا رو میکردم، میرسیدم به جاییکه باید باشم و همیشه خوشحال بودم.
faezehswifti