بریدههایی از کتاب دختری در قطار
۳٫۸
(۴۱۸)
خوب میدونم که شغلی مهمتر از بزرگکردن بچه وجود نداره، اما مسئله اینه که ازش قدردانی نمیشه.
Travis
خیلی از دعواها، ارزش جنگیدن ندارن
javid
باید از اینکه جاهای دیگه دنبال خوشبختی بگردم، دست بردارم.
seza68
وقتی کسی رو نداری که روزتو باهاش سر کنی، احساس بدی بهت دست میده.
seza68
حفرههای زندگی ابدیان، باید اونا رو دور خودت باز کنی، مثل ریشههای درخت که دورتادورش به هم چسبیدهن
آبـــــان🍊
آفتاب تابان، آسمون بیابر. هیچکس کاری نمیکنه. کاری برا انجام نیست. زندگی اینجوریاس؛ اینطوری من تو لحظه زندگی میکنم. تابستونا که روزا خیلی بلنده اوضاع سختتر میشه؛ چون تاریکیِ شب کوتاهه.
찬열
من اشتباهات و شکستهاش رو میبخشیدم، چون خودم بهاندازهی کافی خطاکار بودهم.
Travis
هیچوقت نفهمید شاید آدمی وجود داشته باشه که برا چیزی که نداره و هرگزم نخواهد داشت، ماتم بگیره.
seza68
یه وقتی من ارادهی قوییی داشتم؛ وقتی که میتونستم قبل از صبحونه ده کیلومتر بدوم و هفتهها رو با هزاروسیصد کالری در روز سر کنم. این یکی از چیزایی بود که تام رو عاشقِ من کرد. اون میگفت: «کلهشقِ من، قویِ من.» یادمه وقتی همهچی بههم ریخته بود، باهم یه بحثی داشتیم، اون با من بداخلاق شده بود. ازم پرسید: «ریچل چیکار کردی با خودت؟ از کِی تا حالا تو اینهمه ضعیف بودی؟»
من نمیدونستم. نمیدونستم کجا تحلیل رفتهم، یادم نمیاومد. فکر کنم در طول زمان تکهتکه از بین رفتم، ذرهبهذره، با زندگی، با زندگیکردن.
Irandokht
تمام زندگیِ تام بر دروغ، کژاندیشی و فریبکاری بنا شده بود. اون حقایق نصفهنیمه (نصف، حقیقت و نصف، دروغ) میساخت تا اونو بهتر و قویتر و جذابتر از چیزی که بود، جلوه بده.
Travis
زندگی یک پاراگراف نیست
usofzadeh.ir
آدم واقعاً نمیدونه... میدونه؟!
Aysan
من هیچوقت نمیتونم بفهمم آدما چطور میتونن اینقدر راحت برن دنبال دل خودشون و یکی دیگه رو عذاب بدن و نادیدهش بگیرن. کی گفته که آدم باید دنبال دلش بره؟ این خیلی خودپسندانهس، خودپرستی همه رو تسخیر کرده.
peg
باید یاد بگیرم از دستدادن، گاهی بهتره.
farahani
لحظه چوبخطهای زندگی به من میگه همهچی خوبه و زندگی شیرینه و من هیچی نمیخوام و لحظهی بعد نمیتونم تحمل کنم. همهجا هستم، لیز میخورم و دوباره بلند میشم.
peg
من هرگز به خوشبختیش غبطه نمیخورم، فقط آرزو میکنم این خوشبختی میتونست با من باشه.
ریحون بنفش
میشینم رو تخت، تلفن تو دستمه، قلبم مثل چکش میکوبه. میخوام روشنش کنم، هیچی نمیتونه جلومو بگیره که روشنش نکنم و با اینحال مطمئنم وقتی اینکار رو بکنم، از کارم پشیمون میشم، چون ممکنه چیز بدی از توش دربیاد. آدم نمیتونه یه موبایل یدکی رو تو کیف ورزشیش قایم کنه، مگه اینکه چیزی برا پنهانکردن داشته باشه.
Roya
زندگی یه پاراگراف نیست و مرگ هم جملهی معترضه نیست.
~Albertin~
زنا هنوز که هنوزه واقعاً فقط برا دوتا چیز ارزش قائلان: اینکه مادر باشن و مادری کنن.
shamim
شاید آدمی وجود داشته باشه که برا چیزی که نداره و هرگزم نخواهد داشت، ماتم بگیره.
faezehswifti
حجم
۳۲۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۲۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۷۰%
تومان