بریدههایی از کتاب بازمانده
۳٫۶
(۱۵۲)
میفهمید که کاری که موقع انجامش کسی تماشاتون نکنه، ارزشی نداره.
مری و راه های نرفته اش
کلید رستگاری توی مقدار توجهیه که نصیبتون میشه. مقداری که تو معرض دید هستید، اسمتون سر زبوناست و رسانهها دنبالتونن.
مری و راه های نرفته اش
معروف شدن خودش باعث شده که آزادیم کمتر بشه و کارام بیشتر برنامهریزی شده باشه. این احساس چندان جالبی نیست، ولی برام آشناست.
مری و راه های نرفته اش
میتونی به مردم حقیقت رو بگی، اما تا وقتی اون اتفاق رخ نده، هیچوقت حقیقت رو باور نمیکنن. وقتی باورشون میشه که خیلی دیر شده. تو همون لحظه حقیقت براشون ظاهر میشه و اونوقته که دردسرای شما شروع میشه.
مری و راه های نرفته اش
این ماهی قرمز، ششصد و چهل یکمین ماهی من تو طول زندگیمه. ماهی اول رو والدینم برام خریدن تا بهم یاد بدن چطور از مخلوقات زندهٔ خداوند نگهداری کنم و بهشون عشق بورزم. بعد از اون ششصدوچهل ماهی دیگه هم خریدم و تنها چیزی که یاد گرفتم اینه که هر چیزی که دوست داشته باشی، یه روزی میمیره. اولینبار که عشقِ زندگی خودتون رو میبینید باید روی این موضوع حساب کنید که اون یه روز میمیره.
میلادینو
برای درست کردن زندگیت، با بزرگترین مشکلت روبهرو شو.
Amin
یه مرد اون طرف خط میگه: «باشد تا خداوند تو را کمک کند تا بهترین خدمت را بکنی.»
ناخودآگاه جواب میدم: «ستایش و شکوه برای پروردگاری است که به کمک او کار و تلاش میکنیم.»
اون میگه: «خداوند به تلاشهای ما در راه بهشتی کردن اطرافیانمان برکت دهد.»
ازش میپرسم کیه.
و اون جواب داد: «خداوند به تو قدرت دهد تا هنگام لحظهٔ مرگ همهٔ کارهایت را کامل کنی.»
مری و راه های نرفته اش
یه دختر زنگ زد و پرسید: «مردن درد داره؟»
بهش گفتم: «خب عزیزم، آره. اما زنده بودن بیشتر درد داره.»
رضا برزگری
بعضی وقتا مردم از من میپرسن که آیا بهخاطر اینکه برادرم فقط سه دقیقه از من بزرگتر بود و به همین دلیل حق تشکیل خونواده ندارم، عصبانی نیستم؟ یاد گرفتم که باید در جواب بگم؛ چرا هستم. این چیزیه که مردم دنیای خارج دوست دارن بشنون. اما این واقعیت نداره. هیچوقت عصبانی نبودم.
این قضیه مثل اینه که بهخاطر اینکه با انگشتای کشیدهتر به دنیا نیومدهاید تا ویولنزن ماهری بشید، عصبانی باشید.
مثل اینه که آرزو کنید کاش والدینتون بلند قد، قویتر، شادتر و لاغرتر بودن. یه چیزایی تو گذشتهٔ آدم وجود داره که هیچ کنترلی روش نداریم.
maryam
"از نظر دنیا او یک بازنده بود، ولی از نظر من او تمام دنیا بود."
مری و راه های نرفته اش
پایان قطعی همهچیز نیست. یهجور آرامش توی خودش داره.
میتونه ثابت کنه که یهجور دنیای دیگهای هم بعد از مرگ وجود داره و اینجوری میتونم با خیالت راحت بمیرم.
مری و راه های نرفته اش
طبق کتاب «زبان گلهای مادام دلاتور» لاله نماد مرگ بود. یاس سفید و یاس بنفش نماد عشق، شمعدونی نماد نجابت و آلاله نماد بچگی بود.
مری و راه های نرفته اش
امروز یکی از همون روزاییه که خورشید بالا اومده تا فقط شما رو تحقیر کنه.
مری و راه های نرفته اش
هر وقت یه لکه رو پاک میکنید و یا خونهای رو تمیز میکنید، دوست دارید تصور کنید که با این کار دنیای بهتری رو ساختهاید. اما در واقع شما همهچیز رو بدتر کردهاید. تصور میکنید اگه بیشتر و سریعتر تلاش کنید، میتونید جلوی هرج و مرج رو بگیرید. اما یه روزی همونطور که لامپ راهرو رو عوض میکنید، به خودتون میآیید که برای چندمین باره که این کار رو تکرار کردهاید.
زمان سریع میگذره. دیگه انرژی سابق رو ندارید. کمکم سرعتتون برای انجام کارا کمتر میشه.
دیگه کمکم تسلیم میشید.
مری و راه های نرفته اش
هیچ چیز مثل یه لیست کار نمیتونه خط مستقیم بین مرگ و زندگی رو نشون بده.
مری و راه های نرفته اش
ی حموم تیغ اصلاح هست. یُد هم هست. بالش برای خواب هم هست. حق انتخاب داری. بمیری یا زنده بمونی.
توی هر نفست حق انتخاب داری. هر دقیقه حق انتخاب داری.
بودن یا نبودن.
هر وقت که خودتو از پلهها پایین نندازی، یه حق انتخابه. هر بار که ماشینتو به جایی نکوبی، یه بازگشته.
Nasim
برادرم بهم گفت کلیسا تو دنیای خارج مثل مغازههای محلیه که دروغایی رو میفروشن که تو کارخونههای ادیان بزرگ ساخته شدهن.
مری و راه های نرفته اش
مردم مدام میپرسن که موقع رفتنم، مادرم گریه میکرد؟ یا پدرم بغلم کرد؟ و هر بار هم که جواب میدم نه، تعجب میکنن. هیچکی برام گریه نکرد و هیچکی بغلم نکرد.
هیچکی موقع فروختن مرغ و خوک گریه نمیکنه و بغلش نمیگیره.
هیچکی قبل از سر بریدن مرغ یا چیدن سیب گریه نمیکنه و بغلش نمیگیره.
هیچکی شب بیدار نمونده و به این فکر نکرده از اینکه گندمی که کاشته و حالا به نون تبدیل شده خوشحاله یا نه.
مری و راه های نرفته اش
اون بهم گفت تو دنیای خارج، سکوت به معنای واقعی وجود ندارد. اون سکوتی که الکی با گرفتن گوشا به دست میآد نه، سکوتی که بیرون از خونهها باشه، چنین چیزی وجود نداره.
مری و راه های نرفته اش
ماهی اول رو والدینم برام خریدن تا بهم یاد بدن چطور از مخلوقات زندهٔ خداوند نگهداری کنم و بهشون عشق بورزم. بعد از اون ششصدوچهل ماهی دیگه هم خریدم و تنها چیزی که یاد گرفتم اینه که هر چیزی که دوست داشته باشی، یه روزی میمیره. اولینبار که عشقِ زندگی خودتون رو میبینید باید روی این موضوع حساب کنید که اون یه روز میمیره.
مری و راه های نرفته اش
حجم
۲۱۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۲۱۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان