بریدههایی از کتاب سهراب سپهری
۴٫۵
(۴۰۵)
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنوناست
Harmony
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
zoha
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.
جو مارچ
من قطاری دیدم ، فقه می برد و چه سنگین می رفت .
من قطاری دیدم، که سیاست می برد ( و چه خالی می رفت.)
هرگز
بدی تمام زمین را فرا گرفت.
Mafano
پشت لبخندی پنهان هر چیز
کاربر۰۰۰۰۰۰
زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
"Shfar"
نقش صدا کم رنگ ، نقش ندا کم رنگ
『sachli』
آدمی زاد- این حجم غمناک-
『sachli』
و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید
و کتابی که در آن پوست شبنم تر نیست
و کتابی که در آن یاخته ها بی بعدند.
یک مشکل لاینحل، sky
ما چنگیم: هر تار از ما دردی ، سودایی.
زخمه کن از آرامش نامیرا ، ما را بنواز
باشد که تهی گردیم ، آکنده شویم از والا نت
خاموشی.
آیینه شدیم ، ترسیدیم از هر نقش.
خود را در ما بفکن.
باشد که فرا گیرد هستی ما را ، و دگر نقشی
ننشیند در ما.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
من کتابی دیدم ، واژه هایش همه از جنس بلور.
کاغذی دیدم ، از جنس بهار،
F.s
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست.
sagheb|Terme|🌸
پرده را برداریم :
بگذاریم که احساس هوایی بخورد.
Dina
مثل آنکه تنهایی.
- چقدر هم تنها!
تیناز
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
🐳Ocean🌊
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ،
آب در حوض نبود .
سقف پاره کن!
مادری دارم ، بهتر از برگ درخت.
"Shfar"
در رگ ها همهمه ای دارم ، از چشمه خود آبم زن ، آبم زن.
و به من یک قطه گوارا کن ، شورم را زیبا کن .
باد انگیز ، درهای سخن بشکن ، جا پای صدای می روب. هم دود چرا می بر، هم موج من و ما و شما می بر.
sagheb|Terme|🌸
چه خوب یادم هست
عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:
وسیع باش،و تنها، و سر به زیر،و سخت.
فضانورد اقیانوس
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
قیمت:
۵,۰۰۰
تومان