بریدههایی از کتاب سهراب سپهری
۴٫۵
(۴۰۵)
حیات ، غفلت رنگین یک دقیقه حوا است.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
زندگی مجذور آینه است.
زندگی گل به توان ابدیت،
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما،
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست.
"Shfar"
و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید
و کتابی که در آن پوست شبنم تر نیست
و کتابی که در آن یاخته ها بی بعدند.
ᶜʳᶻ
مادری دارم ، بهتر از برگ درخت
مادربزرگ علی💝
من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ، سایه ها را با آب ، شاخه ها را با باد.
و بهم خواهم پیوست ، خواب کودک را با زمزمه زنجره ها.
"Shfar"
تنهایی ، تنها بود.
نا پیدا، پیدا بود.
او آنجا، آنجا بود.
زیبا صدایم کن
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود.
چه خیالی ، چه خیالی ، ... می دانم
پرده ام بی جان است.
خوب می دانم ، حوض نقاشی من بی ماهی است.
Zahra.kazemi6
نی ها ، همهمه شان می آید.
مرغان ، زمزمه شان می آید.
در باز و نگه کم
و پیامی رفته به بی سویی دشت.
گاوی زیر صنوبرها،
ابدیت روی چپر ها.
از بن هر برگی و همی آویزان
و کلامی نی،
نامی نی.
پایین، جاده بیرنگی.
بالا، خورشید هم آهنگی.
آرشیدا
شبیه هیچ شده ای !
faezeh
هنوز در سفرم .
خیال می کنم
در آب های جهان قایقی است
و من - مسافر قایق - هزار ها سال است
سرود زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
و پیش می رانم.
مرا سفر به کجا می برد؟
وانیلِ تلخ
یک نفر دیشب مرد
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
و صدای دوست می آمد به گوش دوست.
رایــحہ!
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
"Shfar"
و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می گشت.
evan
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟
"Shfar"
کی به پایان می رسد افسانه ام ؟
Zahra.kazemi6
کتاب جامعه می خواندم.
{ آیه راد } کتاب نخوان همیشگی :)
فرصتی از کف رفت.
حسین قدیری
دستم پر تنهایی، و زمین ها پر خواب.
مستورع
من قطاری دیدم، که سیاست می برد ( و چه خالی می رفت.)
پروین اعتصامی
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
حجم
۷۶٫۰ کیلوبایت
قیمت:
۵,۰۰۰
تومان