بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سنایی | طاقچه
کتاب سنایی اثر سنایی غزنوی

بریده‌هایی از کتاب سنایی

نویسنده:سنایی غزنوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۳ رأی
۴٫۲
(۲۳)
خرد را آفریند او کجا اندر خرد گنجد
Mithrandir
منشین با بدان که صحبت بد گر چه پاکی ترا پلید کند
rezvan
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
-Dny.͜.
مبارز او بود کاول غزا با جان و تن گیرد ز کوی تن برون آید به شهر دل وطن گیرد
Mithrandir
امروز زمانه خوش گذاریم بدرود کنیم دی و فردا من طاقت هجر تو ندارم با تو چکنم به جز مدارا
mobina
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
Laya Bedashti
فرخ و فرخنده بادت نوبهار و روز عید
مهیار
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
Kiana
معانی و سخن یک با دگر هرگز نیامیزد چنان چون آب و چون روغن یک از دیگر گران دارد
Mithrandir
مدح امیرالمومنین عمر قوت دین حق زعمّر بود خانه دین بدو معمر بود جگر مشرکان پر از خون کرد کبرشان از دماغ بیرون کرد از پی معدلت میان‌، اوبست کمر عدل در جهان‌، اوبست عادت بدعت از جهان برداشت که کژی جز که در کمان نداشت برتر از چرخ بود پایهٔ او دیو بگریختی زسایهٔ او
سپیده دم اندیشه

حجم

۹۷۵٫۳ کیلوبایت

حجم

۹۷۵٫۳ کیلوبایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد