بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواجوی کرمانی | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب خواجوی کرمانی اثر خواجوی کرمانی

بریده‌هایی از کتاب خواجوی کرمانی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۹از ۱۴ رأی
۴٫۹
(۱۴)
چون پیکر مطبوعت در معنی زیبائی صورت نتوان بستن نقشی بدلارائی
Juror #8
تشنگان وادی عشقت ز چشم بر سر آبند و از دل بر سراب
Juror #8
چون بیاد نرگس مستت روم در زیر خاک روز محشر سر بر آرم از لحد مست و خراب هر چه نتوان یافت در ظلمت ز آب زندگی من همان در تیره شب می‌یابم از جام شراب
Juror #8
زلف تو بر رخت شام است برسحر عشق تو در دلم گنج است در خراب
Juror #8
ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب ما ز چشم می پرستت مست و چشمت مست خواب
Juror #8
تا شوم فاش بدیوانگی و سرمستی مست وآشفته برآرید ببازار مرا چند پندم دهی ای زاهد و وعظم گوئی دلق و تسبیح ترا خرقه و زنار مرا
Juror #8
آئینهٔ سکندر و آب حیات خضر نور جبین و لعل شکر خای مصطفی
نرجس محمدی
ایکه از ذکر بمذکور نمی‌پردازی حاصل از ذکر زبان چیست چو دل ذاکر نیست
کاربر ۳۱۹۵۷۹۸
به گدائی به سر کوی شما آمده‌ایم دردمندیم و بامید دوا آمده‌ایم نظر مهر ز ما باز مگیرید چو صبح که درین ره ز سر صدق و صفا آمده‌ایم دیگران گر ز برای زر و سیم آمده‌اند ما برین در بتمنای شما آمده‌ایم گر برانید چو بلبل ز گلستان ما را از چه نالیم چو بی برگ و نوا آمده‌ایم
کاربر ۳۱۹۵۷۹۸

حجم

۳۳۹٫۳ کیلوبایت

حجم

۳۳۹٫۳ کیلوبایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱
...
۷
۸
صفحه بعد