بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیدل دهلوی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیدل دهلوی

بریده‌هایی از کتاب بیدل دهلوی

نویسنده:بیدل دهلوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۶۳ رأی
۴٫۱
(۶۳)
ما را به غم عشق همان عشق علاج است
فاطمه
یا مرا از خود ببر آنجا که هستی یا بیا
ماه پنهان
به خود پیچیده‌ام نالیدنم نتوان‌ گمان بردن به رنگ رشته فربه گشته‌ام لیک از گره خوردن
1990
به ذوق جستجو می‌باید از خود تا ابد رفتن هزار امروز و فردا دی شد و فردا نشد پیدا
مینا
نام ترا که گوهر دریای مدعاست دارد صدف صفت به دو دست دعا لبم
آلوین (هاجیك) ツ
گر به شهرت مایلی با بی‌نشانی ساز کن
🐺😎🙂
آن جلوه که ناپیداست باید همه جا باشد
Juror #8
درطریق نفع خودکس نیست محتاج دلیل بی‌عصا راه دهن معلوم باشدکور را
Juror #8
دلدار گذشت و نگه بازپسین ماند از رفتن او آنچه به ما ماند همین ماند
hosein
دریای خیالیم و نمی نیست در اینجا
matbuat
زندگی وحشی‌ست از ضبط نفس غافل مباش
Juror #8
دلدار مقیم دل ما شد چه بجا شد
hosein
جزکج نظری پیچ وخمی نیست دراینجا بر نعمت دنیا چه هوسهاکه نپختیم
Moon
برو زاهد نداری مغز بر اسرار پیچیدن تو محو ظاهری عمامه می‌باید به سر پیچی
Juror #8
خیال زلف لیلی سایهٔ بیدست مجنون را
Juror #8
ما را نمی‌توان یافت بیرون از این دو عبرت یا ناقص‌الکمالیم یا کامل‌القصوریم
mehrbanoo
بی فقر آشکار نگردد عیار مرد بخت سیه بود محک اعتبار مرد
hosein
گاهی به رغم دانش‌، دیوانه هم برون آ
علی
ساز من آزادگی‌، آهنگ من آوارگی از تعلق تار نتوان بست قانون مرا
ツAlirezaツ
تاکی مژه‌ام از نم اشکی‌که ندارد بر خاک درت عرضه‌کند حال جگر را
Juror #8

حجم

۱٫۳ مگابایت

حجم

۱٫۳ مگابایت

قیمت:
رایگان