بریدههایی از کتاب تیک تاک قدم هات
۴٫۲
(۱۳)
ترکت کردم
اما آنجا چیزی را جا گذاشتهام
امانتِ من است
نکند خیانت کنی
نکند دیگری ببرد
ترکت کردم
اما آنجا
تو را جا گذاشتهام
یك رهگذر
همچون جنگجویی زخمخورده
که میخواهد برخیزد
روی پایی که از یاد برده از دست داده است
بازوانم را سخت میپیچم
گِردِ کسی
که رفته از آغوشم
باران
آغوشم را باز کردهام
اگر نیایی
به مترسکی میمانم
sonsky7
چشمم را بر همه بستم
همهچیز شبیهِ تو شد
باران
بر همهٔ این کلمات تُف
اینها شاعرانه نیستند
میخواهم از تو بنویسم
(:Ne´gar:)
سرگردانتر از زمینم
مداری ندارم
دور از تو
دورِ تو میگردم
باران
قرارمان آنجاست
آنجا که هیچکس نیست
نه غریبهای
نه آشنایی
نه تو
نه من
(:Ne´gar:)
در انتهای هیچ راهی نبودی
سفری میخواهم
بیانتها
باران
پیوسته با خطی که بر همهچیز کشیدم
هزاربار
تصویرِ تو را کشیدم
باران
پاهای من
دو عقربهٔ هرزند
زمینوزمان را گم کردهاند
گاهی به عقب برمیگردند
دنبالِ کسی میگردند
که بعدها میآید
باران
میانمان دیواری نکشیدی
برمیگردم پیشَت
زخمی
از میانِ سیمهای خاردار
|ݐ.الف
آغوشم را باز کردهام
اگر نیایی
به مترسکی میمانم
(:Ne´gar:)
دستم را بگیر
دارم گم میشوم
دوباره بچه شدم
(:Ne´gar:)
سرانجام روزی
در آغوشم میگیرد
با من درمیآمیزد
نه
نمیخواهم خیانت کنم به تو
از خاک متنفرم
Ali
همسایهٔ دیواربهدیوارِ منی
دیواری بلند
بیهیچ روزنی
majid
همچون جنگجویی زخمخورده
که میخواهد برخیزد
روی پایی که از یاد برده از دست داده است
بازوانم را سخت میپیچم
گِردِ کسی
که رفته از آغوشم
Zeee Zade
اگر دری میانِ ما بود
میکوفتم
درهم میکوفتم
اگر میانِ ما دیواری بود
بالا میرفتم پایین میآمدم
فرو میریختم
اگر کوه بود دریا بود
پا میگذاشتم
بر نقشهٔ جهان و
نقشهای دیگر میکشیدم
اما میانِ ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمیشود کرد
farnaz Pursmaily
تبعید به سرگردانی شدم
باران
من خود خدایی بودم
تو را ساختم
چون به تماشایت نشستم
ویران شدم
(:Ne´gar:)
هزاربار
تصویرِ تو را کشیدم
یکبار سر برآوردی ببینی
میانِ اینهمه خطِ فاصله
چه کشیدم؟
(:Ne´gar:)
حجم
۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۱۳,۰۰۰
۶,۵۰۰۵۰%
تومان