![کتاب تراژدی تنهایی اثر کریستوفر دوبلگ کتاب تراژدی تنهایی اثر کریستوفر دوبلگ](https://img.taaghche.com/frontCover/38637.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب تراژدی تنهایی
۴٫۰
(۴۱)
سدهٔ دهم و یازدهم شمسی بود که امپراتوری گسترش یافت؛ شاهانِ صفوی مرزهای کشور را دورتر بُردند و تجارت و همکاری با اروپاییها را بیشتر کردند. ثروت و جلالشان آوازهای یافت که شکسپیر و راسین در آثارشان به آن اشاره کردند. اما صفویان راهِ انحطاط رفتند، افتادند به دامِ پدرکُشی و تعصب و باز به کشورهای دیگر حمله کردند. تا سالهای واپسینِ سدهٔ دوازدهم ایران کشوری بود که مدام شکست میخورد، تا اینکه آقامحمدخان از قبیلهٔ قاجار کشور را یکبارِ دیگر متحد کرد.
برادرزادهٔ آقامحمدخان سلسلهٔ قاجار را تداوم داد، و قاجارها ماندند و زیاد شدند، گرچه چندان عظمتی نداشتند. آنها توانستند بر بیشتر فلاتِ ایران، اقلیمی که کمابیش همین ایرانِ امروز است، و بر قفقاز (از خاکِ روسیهٔ متجاوز) حاکم شوند. شاهانِ قاجار بر امپراتوریِ زوالیافتهای حکم راندند و رؤیای به دست آوردنِ سرزمینها و منزلتِ ازدسترفته را داشتند. آن زمان که مصدق به دنیا آمد، دیرپاترین پادشاهِ قاجار، ناصرالدینشاهِ زیرک و شهوتران، القابِ پُرافتخاری به خودش داده بود ــ «قبلهٔ عالم»، «ظلالله» ــ که انگار کنایه از جایگاهِ کماهمیتِ ایران در معادلاتِ بینالمللی بودند.
teorian
امپراتوریِ جهانیِ ایرانِ باستان بسیار عظیم و قَدَرقدرت بود. پنج سده پیش از میلادِ مسیح، هخامنشیان بر اقلیمی از نیل تا هندِ قدیم حکم میراندند، و بعدتر پادشاهانِ پارتی و ساسانی رقبای بزرگِ روم در شرق بودند. در قرنِ هفتمِ میلادی، ساسانیان نهایتاً مقهورِ حملهٔ اعراب شدند. اسلام به این خطه رسید. بعدِ جذبِ اسلام، اقلیمِ پارسیزبان هویت و بزرگیِ خودش را در فرهنگِ منعطف و پُرمطایبهاش یافت که قابلیتهای بسیار برای عرضه به دیگران داشت، ترکیبی از اسلام و سنتهای دیرپاترِ ایرانیای که فرهنگِ مسلطِ بیشترِ دنیای اسلام شد. ابداعاتِ شاعران، معماران، دانشمندان و صنعتگرانش تا سرزمینهایی در آسیای مرکزی، هند و عثمانی تجلی یافت. ایران زبانِ جهانیِ فرهنگ شد؛ یکی از عزیزترین نمایندههایش، شاعرِ عارفمسلک، جلالالدین رومی، آدمی بود اهلِ آسیای مرکزی که بیشترِ عمرش را در ترکیه گذراند.
teorian
در اعصارِ تاریکاندیشی ــ که خودش تا بیشترین حدِ ممکن برآمده از محورِ دنیا پنداشتنِ اروپاست؛ آن زمان در خاورمیانه هیچچیز تاریک نبود ــ که اروپا از جنبش ایستاده و در رکود بود، حکمای مسلمان آموزههای کهن را ترقی داده بودند. حاکمانشان بزرگترین و پیشرفتهترین شهرهای دنیا را ساخته بودند، بازرگانانشان داشتند در دوردستترین دوردستهای شناخته دادوستد میکردند. پیش از آن هم، سرزمینهایی که آن زمان دیگر اسلام در آنها ریشه دوانده بود ــ مصر، بینالنهرین، ایران ــ دقیقاً خودِ گهوارههای تمدن بودند.
ایران، وارثِ امپراتوریهایی جهانی که هرودوت با جذابیتی تا حدی هراسناک شرحشان داده بود، و میراثِ شعری و هنریاش آشکارا نزول کرده بود و حالا میانِ گرایش به امپراتوریِ عثمانی و هندِ مستعمرهٔ بریتانیا تلوتلو میخورد. برای اروپاییهای اواخرِ سدهٔ نوزدهم، ایران مایهٔ کنجکاوی و حیرت بود، اما بهندرت نگرانیِ عاجلی تلقی میشد.
teorian
بیشتر از یک سده بعدتر، هربرت موریسون، وزیر کشورِ بریتانیا، استقلال دادن به کشورهای مستعمرهٔ افریقایی را به «دادنِ کلیدِ دهتا خانه، یک حسابِ بانکی، و یک تفنگ به یک کودک» تشبیه کرد.
teorian
نقشهٔ سرنگونیاش عاری از بصیرت بود و در بلندمدت ضربهٔ عظیمی به منافعِ غرب زد. این آغازِ سیاستِ امریکا در حمایت از مستبدانِ حقیرِ خاورمیانه بود، سیاستی که نخستین شکستش را سالِ ۱۳۵۷ خورد که انقلابِ اسلامیِ آیتالله خمینی شاه را برانداخت، و بعدتر از پیِ بهارِ عربیِ سالِ ۲۰۱۱ کامل از هم پاشید و نقش بر آب شد. منطقِ ناگفتهٔ چنین سیاستی این بود، «نمیشود در خاورمیانه به کشورهای صاحبِ استقلال و آزادی اعتماد کرد؛ قلدرهای طرفدارِ امریکا بهترین امید به حفظِ ثبات در این منطقهاند.» صدام حسین چنین قلدری بود. حسنی مبارک هم. فهرستِ نامهای این اراذل طولانی است و کاملاً هم معلوم.
teorian
سالها بعد، مقامهای ایالاتِ متحد علناً تصدیق کردند که در سرنگونیِ مصدق اشتباهِ هولناکی کردند، چون در روندِ کودتا ارزشهایی موافق و همسو با ارزشهای خودشان را زیر پا گذاشتند. سال ۱۳۷۹ مادلین آلبرایت، وزیر امورخارجهٔ رییسجمهور بیل کلینتون، رسماً پذیرفت که در ماجراهای سال ۱۳۳۲، ایالات متحد «نقشی مهم در سازماندهیِ سرنگونیِ نخستوزیر محبوبِ ایران، محمد مصدق» ایفا کرده است، و این نقشآفرینی بهوضوح «ضربهای به فرایندِ توسعهٔ سیاسی ایران» بوده است.
teorian
«پدرِ ملت» ــ بسیاری حاکمانِ خاورمیانه ادعای این عنوان را برای خودشان داشتهاند. این عنوان از جواب پس دادن به مردم معافشان میکند و مجوزِ هر رفتار ددمنشانهای را بهشان میدهد. دیکتاتور گله میکند که «غصهٔ این را نخورید که من مردمم را زیرِ ضرب میگیرم، چون آدم هرازگاه مجبور میشود برای مهربان بودن بیرحم باشد.»
teorian
از حولوحوشِ چهلسالگی که دیگر آخرین تارهای مویش خودشان را از سرِ او خلاص کردند، یک دههای پیرتر از آن سنی که واقعاً بود بهنظر میرسید. ایران را که کشوری بزرگ و پیچیده است، پیژامهبهپا اداره میکرد.
در بسیاری کشورهای غربی آدمهای عجیبوغریب را احتیاطهای ذاتی نظامِ حزبی از رسیدن به مقامهای ردهبالا بازمیدارد. در دههٔ سی ایران خبری از نظامِ حزبی نبود؛ موضوعِ سیاست شخصیت و هویتِ خودِ آدمها بود، و میانِ آن آدمها مصدق از همه بزرگتر بود. نهفقط نمیشد علاقهٔ مردم به مصدق را کاری کرد، بلکه سنِ بالا هم احترام میآورَد و مجوزِ رفتارهای عجیبوغریب به آدمها میدهد. مصدق از این امتیازات برای فریبِ دشمنان و اغوای دوستانش استفاده میکرد. وینستن چرچیل مصدق را جوری تلفظ میکرد که به انگلیسی معنای «اردکِ کَروکثیف» میداد و مجنونش میپنداشت. برای میلیونها هموطنش هیچکسِ دیگری بهتر از مصدق کشورشان را صاحبِ شخصیت نکرد. او ــ خیلی ساده ــ خودِ ایران بود.
حسین احمدی
یکی از نخستین کارهایش بعدِ رسیدن به قدرت، دستوری بود که به رییسپلیس داد، اینکه هیچ سردبیرِ روزنامهای را به خاطرِ توهین به نخستوزیر پیگرد نکند. «بگذارید هر چه میخواهند بنویسند!» این کارش بیسابقه بود و در پیاش آبشاری از سوءاستفادهها و توهینهای مطبوعاتی روان شد، چنان که تاکنون هیچ رییسِ دولتی قبل یا بعدِ او مواجهش نبوده. بعدتر این خواستهٔ مخالفان را پذیرفت که جلساتِ مجلس از رادیو پخشِ زنده بشود، حتا بهرغمِ اینکه سویهٔ غالبِ این جلسات، حملاتی تُند به خودِ او و دولتش بود. به احمقهای خوشنیتی که پیشنهادِ عَلَم کردنِ مجسمهٔ او را در شهر داده بودند، تُند و تیز پرید و لعنتِ خدا و پیامبر را برای هر کسی خواست که در زمانِ عمرش یا بعدِ مرگش بخواهد چیزی به اسمِ او هوا کند
Mary gholami
برای میلیونها هموطنش هیچکسِ دیگری بهتر از مصدق کشورشان را صاحبِ شخصیت نکرد. او ــ خیلی ساده ــ خودِ ایران بود.
Mary gholami
حجم
۴۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۴۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
تومان