بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هاتف اصفهانی | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هاتف اصفهانی

بریده‌هایی از کتاب هاتف اصفهانی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۰ رأی
۴٫۶
(۲۰)
تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش من و شب‌ها و درد انتظار و دل طپیدن‌ها
تائب
چون شیشهٔ دل نه از ستم آسمان پر است مینای ما تهی است دل ما از آن پر است
Maryam
به گردون می‌رسد فریاد یارب یاربم شب‌ها چه شد یارب در این شب‌ها غم تاثیر یارب‌ها به دل صدگونه مطلب سوی او رفتم ولی ماندم
fa-sh
برای سجدهٔ شیرین شدی در بیستون فرهاد
رمضان اسماعیلی
سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را جان نثار افشان خاک آستان آرم تو را از کدامین باغی ای مرغ سحر با من بگوی تا پیام طایر هم آشیان آرم تو را من خموشم حال من می‌پرسی ای همدم که باز نالم و از نالهٔ خود در فغان آرم تو را شکوه از پیری کنی زاهد بیا همراه من تا به میخانه برم پیر و جوان آرم تو را ناله بی‌تاثیر و افغان بی‌اثر چون زین دو من بر سر مهر ای مه نامهربان آرم تو را گر نیارم بر زبان از غیر حرفی چون کنم تا به حرف ای دلبر نامهربان آرم تو را در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را خامشی از قصهٔ عشق بتان هاتف چرا باز خواهم بر سر این داستان آرم تو را
کاربر ۲۴۶۳۳۲۳
دل محمل نشین مشکل درون محمل آساید هزاران خسته جان افشان و خیزان از پی محمل
شیما
کجایی در شب هجران که زاری‌های من بینی چو شمع از چشم گریان اشکباری‌های من بینی
آهو
شد فصل بهار و بلبل و گل در باغ به عشرتند با هم با هم ستم است اگر نباشیم چون بلبل و گل به باغ ما هم
آهو
شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب شبی کز روز خوشتر باشد آن شب امشب است امشب به چشمی روی آن مه بینم از شوق و به صد حسرت ز بیم صبح چشم دیگرم بر کوکب است امشب
آهو
ندارم طاقت هجران چو شب‌های دگر هاتف چه یار از من شود دور و چه جان از تن جدا امشب
haniyeh
خورد هر تشنه لب آب از لب مردم فریب او از آن سرچشمه من هم می‌خورم گاهی فریب اما
Negar
تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش من و شب‌ها و درد انتظار و دل طپیدن‌ها
Negar
تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها
Negar
به گردون می‌رسد فریاد یارب یاربم شب‌ها چه شد یارب در این شب‌ها غم تاثیر یارب‌ها
Negar
تمام مهربانان را به خود نامهربان کردم به امیدی که سازم مهربان نامهربانی را
تائب
نوید آمدن یار دلستان مرا بیار قاصد و بستان به مژده جان مرا
amir
آنچه آن نامهربان کرد منش از مردمان
رمضان اسماعیلی
من به جامت این می به قدح بود
رمضان اسماعیلی
خنده‌های زیر لبی است شب از جفای تو می‌نالم و چو
رمضان اسماعیلی
ایستاده کیست عزت ز محرمان بر او بیشتر
رمضان اسماعیلی

حجم

۷۱٫۲ کیلوبایت

حجم

۷۱٫۲ کیلوبایت

قیمت:
رایگان