بریدههایی از کتاب درک یک پایان
۳٫۷
(۱۳۴)
او شعوری برتر و طبيعتی جدیتر از من داشت، منطقی فكر میكرد، و بعد حاصل فكر منطقی را به اجرا میگذاشت. در حالیكه به حدس من، اكثر ما برعكس عمل میكنيم: خود به خود تصميمی میگيريم، بعد زيربنايی از استدلال برای توجيه آن میسازيم.
Hana
میشود. قانون، جامعه، دين، همگی میگويند نمیشود شخصْ سالم و سرعقل باشد و خود را بكشد. شايد مقامات دولتی میترسند كه دليل آوردن برای خودكشی ممكن است ماهيت و ارزش زندگی را به وجهی كه دولت سامان داده است زير سؤال ببرد
Hana
میشود. قانون، جامعه، دين، همگی میگويند نمیشود شخصْ سالم و سرعقل باشد و خود را بكشد. شايد مقامات دولتی میترسند كه دليل آوردن برای خودكشی ممكن است ماهيت و ارزش زندگی را به وجهی كه دولت سامان داده است زير سؤال ببرد
Hana
آن روز به نظر ما رسيده بود كه از ديدگاه فلسفی بديهیست كه خودكشی حق هر انسان آزادیست: و عملیست منطقی در مقابله با بيماريی مهلك يا روانپريشی پيری؛ و همچنين عملیست شجاعانه در برابر شكنجه، يا در برابر مرگ اجتنابپذير ديگران؛ و بالاخره كاریست دلانگيز در بحبوحه عشق ناكام
Hana
برد.من سخت معتقدم كه همه ما بهنحوی آسيب میبينيم. چهطور ممكن است نبينيم، مگر اينكه دنيايی از پدران و مادران، خواهران و برادران، همسايگان و دوستانِ بیعيب و نقص داشته باشيم.
Hana
" تاريخ يقينیست كه در نقطه تلاقی نارسايی حافظه و نابسندگی مدارك حاصل میشود.”
پریسا
ما هم بیايمان نبوديم ــ منتها میخواستيم به باورهای خودمان و نه باورهايی كه برای ما مقرر شده بود، ايمان داشته باشيم.
پریسا
آموزگاران و پدر و مادران بهنحوی آزارنده پيوسته به ما يادآور میشدند كه آنها هم روزگاری جوان بودند، از اينرو به آنچه میگويند اطمينان دارند. اصرار میورزيدند كه نوجوانی صرفا برههای از زندگیست. اين دوره را پشت سر میگذاريد؛ زندگی واقعيت و واقعنگری را يادتان میدهد. اما آن زمانما نمیپذيرفتيم كه آنها اصلاً شبيه ما بوده باشند، و ترديد نداشتيم كه ما زندگی را ــ و حقيقت را، اخلاق را، هنر را ــ بهمراتب روشنتر ازبزرگترهای سازشكارمان دريافتهايم .
Hana
پدران و مادران ما جور ديگر فكر میكردند، فرزندان خود را بچههای بیگناهی میشمردند كه غفلتا تحت تأثير افكار مخرب قرار گرفتهاند. به همين خاطر بود كه مادر كالين مرا " فرشته اهريمنی " او میخواند؛ پدرم وقتی كه ديد مانيفست كمونيست میخوانم، تقصير را گردن الكس انداخت؛ و والدين الكس روزی كه رمان جنايی دو آتشهای در دست داشت مچ او را گرفتند و انگشت اتهام را بهسوی كالين دراز كردند.
Hana
برديم.آن روزها ما خود را زندانی در نوعی قفس میپنداشتيم، در انتظار رَستن از اين بند و غوطهور شدن در زندگی. فكر میكرديم آن لحظه كه برسد، زندگیهای ما ــ و نيز خود زمان ــ شتاب میگيرد. چه میدانستيم كه زندگیهامان به هر صورت آغاز شده است و هنوز هيچ نشده چيزهايی به دست آورده و آسيبهايی ديده است. چه میدانستيم كه پس از رهايی از اين بند به درون قفس بزرگتری میافتيم كه حد و مرزش در ابتدا نامشخص است.
Hana
حجم
۲۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
حجم
۲۰۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان