زنان با زیبایی خود آن گونه بازی میکنند که کودکان با چاقویشان، خود را زخمی میکنند.
محسن
اگر در دیگ بُخار قوه و قدرتی باشد، برآمده از مغز آدمی است، به عبارتی، چیزی که دنیا را تکان میدهد و از پی خود میکشد و به مقصود میرساند، نه دیگ بُخار که اندیشیدن است. دیگ بُخار را به فکر و اندیشه پیوند زنید! بسیار خوب است، اما اسب را جایگزین سوار نکنید.
محسن
مردم نسبت به عشاق بیرحمند، در جایی میمانند که ممکن است دو دلداده بیش از هر زمانی مشتاق تنها بودن باشند.
Enigma
هر که در زندگی خود عاشق شده باشد، همه معانی پرتشعشعی را که این کلمه کلمه «او» از ترکیب الف و و او پدید آمده در خود دارد، به خوبی درک میکند.
ILYA
«بزرگترین دلیل مهربانی خدا، بودن او در کنار من است.»
آسمان :)
قصد ندارم از این لباس کهنه به این راحتی دست بکشم، ما با هم مأنوسیم، همه تن مرا دربرگرفته است، زحمتی برایم ندارد، تمام بدنماییهای بدنم را پوشش میدهد، با همه حرکاتم سازگاری دارد، چیزی جُز گرمایی که به تنم میدهد از آن احساس نمیکنم، لباسهای کهنه به دوستان قدیمی میمانند.
A.moghtada
شاخهها بدون جدایی از تنه، از آن جدا میشوند، این گناه آنان نیست، جوانی به سویی میرود که شادی باشد، به طرف جشنها، به سوی روشناییهای تابناک، به طرف عشقها روان میشود. پیری به سوی پایان میرود، همدیگر را از نظر دور نمیکنند، اما دیگر به هم پیوستنی در کارنخواهد بود.
محسن
دو دلباخته همدیگر را دوست دارند، به هم لبخند میزنند، با همدیگر میخندند، در گوشه لبهایشان اخمهای کوچک پدیدار میشود، انگشتان دستانشان درهم گره میخورد، به هم تو میگویند و اینها هیچ یک مانعی در راه ابدیت نیست. دو عاشق خود را در شب، در سپیده دم، در نادیدنی، با پرندگان، با گلها پنهان مینمایند، همدیگر را در تاریکی با دلهای خویش در چشمانشان جای میدهند، شیفته میسازند، نجوا میکنند، زمزمه مینمایند و در آن هنگام نوسانات گستردهای از ستارگان برمیآید که لایتناهی را مملو میگرداند.
آسمان :)
تنها یک راه برای جلوگیری از فردا وجود دارد و آن هم مُردن است.
Moho Sheba
زنان با زیبایی خود آن گونه بازی میکنند که کودکان با چاقویشان، خود را زخمی میکنند.
Moho Sheba