بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بینوایان (جلد دوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب بینوایان (جلد دوم)

بریده‌هایی از کتاب بینوایان (جلد دوم)

۴٫۳
(۶۴)
ژان‌والژان گفت: «گاه پیش می‌آید که جریان امور مطابق میل ما نیست، اما این دلیل نمی‌شود که ما درباره خداوند داوری غلط داشته باشیم.»
A.moghtada
خود را بازداشت می‌کنم و خود را به محاکمه می‌کشم، خود را محکوم می‌کنم و خودم مجری حکم هستم. وقتی آدم توسط خودش گرفتار شود، خوب گرفتار شده است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
«مُردن چیری نیست، زنده بودن و زندگی نکردن هولناک است.»
آسمان :)
کبوتر نمی‌تواند بدل به کرکس لاشه خواری شود، اما در میان آدم‌ها چنین تغییر و تبدیلی فراوان به چشم می‌آید.
محسن
رذل بودن کار چندان آسانی نیست، با شرف بودن بسی راحت‌تر است
محسن
دستان پیرمرد را در دست گرفت و گفت: «اوه خدایا! دستتان یخ کرده است، مگر بیمارید، دردی دارید؟» ژان‌والژان گفت: «من؟ نه عزیرم، من حالم خوب است، ولی ...» و ساکت شد. ـ ولی چه؟ ـ دارم می‌میرم.
میـمْ.سَتّـ'ارے
خوشبخت بودن چیز هراس‌آوری است. آدمی از خوشبختی راضی می‌شود، می‌پندارد که این کفایت می‌کند؛ درحالی که در پی هدف دروغ زندگی یعنی خوشبختی است، هدف واقعی زندگی یعنی وظیفه را از یاد می‌برد.
محسن
آدمی، دایره نیست که تنها دارای یک مرکز باشد، به بیضی ماننده است و دو کانون دارد، یکی کانون کار و کردش و دیگری از آن اندیشه‌اش.
محسن
دلیل مهربانی خدا، بودن او در کنار من است
MMST
همه شهامت ما به خاطر زنهاست. مرد بدون زن همانند تپانچه بدون ماشه است. زن است که هماره مرد را به راه می‌اندازد.
A.moghtada
زنان با زیبایی خود آن گونه بازی می‌کنند که کودکان با چاقویشان، خود را زخمی می‌کنند.
محسن
اگر در دیگ بُخار قوه و قدرتی باشد، برآمده از مغز آدمی است، به عبارتی، چیزی که دنیا را تکان می‌دهد و از پی خود می‌کشد و به مقصود می‌رساند، نه دیگ بُخار که اندیشیدن است. دیگ بُخار را به فکر و اندیشه پیوند زنید! بسیار خوب است، اما اسب را جایگزین سوار نکنید.
محسن
هر که در زندگی خود عاشق شده باشد، همه معانی پرتشعشعی را که این کلمه کلمه «او» از ترکیب الف و و او پدید آمده در خود دارد، به خوبی درک می‌کند.
ILYA
مردم نسبت به عشاق بی‌رحمند، در جایی می‌مانند که ممکن است دو دلداده بیش از هر زمانی مشتاق تنها بودن باشند.
Enigma
«بزرگ‌ترین دلیل مهربانی خدا، بودن او در کنار من است.»
آسمان :)
قصد ندارم از این لباس کهنه به این راحتی دست بکشم، ما با هم مأنوسیم، همه تن مرا دربرگرفته است، زحمتی برایم ندارد، تمام بدنمایی‌های بدنم را پوشش می‌دهد، با همه حرکاتم سازگاری دارد، چیزی جُز گرمایی که به تنم می‌دهد از آن احساس نمی‌کنم، لباسهای کهنه به دوستان قدیمی می‌مانند.
A.moghtada
شاخه‌ها بدون جدایی از تنه، از آن جدا می‌شوند، این گناه آنان نیست، جوانی به سویی می‌رود که شادی باشد، به طرف جشنها، به سوی روشنایی‌های تابناک، به طرف عشقها روان می‌شود. پیری به سوی پایان می‌رود، همدیگر را از نظر دور نمی‌کنند، اما دیگر به هم پیوستنی در کارنخواهد بود.
محسن
دو دلباخته همدیگر را دوست دارند، به هم لبخند می‌زنند، با همدیگر می‌خندند، در گوشه لبهایشان اخمهای کوچک پدیدار می‌شود، انگشتان دستانشان درهم گره می‌خورد، به هم تو می‌گویند و اینها هیچ یک مانعی در راه ابدیت نیست. دو عاشق خود را در شب، در سپیده دم، در نادیدنی، با پرندگان، با گلها پنهان می‌نمایند، همدیگر را در تاریکی با دلهای خویش در چشمانشان جای می‌دهند، شیفته می‌سازند، نجوا می‌کنند، زمزمه می‌نمایند و در آن هنگام نوسانات گسترده‌ای از ستارگان برمی‌آید که لایتناهی را مملو می‌گرداند.
آسمان :)
تنها یک راه برای جلوگیری از فردا وجود دارد و آن هم مُردن است.
Moho Sheba
زنان با زیبایی خود آن گونه بازی می‌کنند که کودکان با چاقویشان، خود را زخمی می‌کنند.
Moho Sheba

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰۶ صفحه

قیمت:
۲۸۱,۰۰۰
۱۹۶,۷۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد