بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بینوایان (جلد دوم) | طاقچه
کتاب بینوایان (جلد دوم) اثر ویکتور هوگو

بریده‌هایی از کتاب بینوایان (جلد دوم)

۴٫۴
(۶۲)
ژان‌والژان گفت: «گاه پیش می‌آید که جریان امور مطابق میل ما نیست، اما این دلیل نمی‌شود که ما درباره خداوند داوری غلط داشته باشیم.»
A.moghtada
خود را بازداشت می‌کنم و خود را به محاکمه می‌کشم، خود را محکوم می‌کنم و خودم مجری حکم هستم. وقتی آدم توسط خودش گرفتار شود، خوب گرفتار شده است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
«مُردن چیری نیست، زنده بودن و زندگی نکردن هولناک است.»
آسمان :)
کبوتر نمی‌تواند بدل به کرکس لاشه خواری شود، اما در میان آدم‌ها چنین تغییر و تبدیلی فراوان به چشم می‌آید.
محسن
دستان پیرمرد را در دست گرفت و گفت: «اوه خدایا! دستتان یخ کرده است، مگر بیمارید، دردی دارید؟» ژان‌والژان گفت: «من؟ نه عزیرم، من حالم خوب است، ولی ...» و ساکت شد. ـ ولی چه؟ ـ دارم می‌میرم.
میـمْ.سَتّـ'ارے
رذل بودن کار چندان آسانی نیست، با شرف بودن بسی راحت‌تر است
محسن
خوشبخت بودن چیز هراس‌آوری است. آدمی از خوشبختی راضی می‌شود، می‌پندارد که این کفایت می‌کند؛ درحالی که در پی هدف دروغ زندگی یعنی خوشبختی است، هدف واقعی زندگی یعنی وظیفه را از یاد می‌برد.
محسن
آدمی، دایره نیست که تنها دارای یک مرکز باشد، به بیضی ماننده است و دو کانون دارد، یکی کانون کار و کردش و دیگری از آن اندیشه‌اش.
محسن
دلیل مهربانی خدا، بودن او در کنار من است
MMST
همه شهامت ما به خاطر زنهاست. مرد بدون زن همانند تپانچه بدون ماشه است. زن است که هماره مرد را به راه می‌اندازد.
A.moghtada

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰۶ صفحه

قیمت:
۲۸۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد