بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هیچ وقت | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب هیچ وقت اثر لیلا قاسمی

بریده‌هایی از کتاب هیچ وقت

نویسنده:لیلا قاسمی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۸ رأی
۲٫۶
(۸)
کجا هستم من؟ این‌همه سال کجا بوده‌ام؟ خیال کرده‌ام ما که رفتیم محله را با آدم‌هاش گذاشته‌اند توی فریزر و هیچ‌چیز تکان نخورده؟
n re
باید سال‌ها می‌گذشت تا یاد بگیرم که مُردن‌ِ دیگران، تنها راه از دست دادن آن‌ها نیست. که می‌شود انسان‌ها را از دست داد بدون این‌که بمیرند. که اتفاقاً مُردن، آسان‌ترین و پذیرفتنی‌ترین نوعِ از دست دادن است.
n re
کاش می‌شد برای گم شدن خودمان به روزنامه آگهی بدهیم. و عکسی از قدیمِ خودمان را، عکسی که وقتی نگاهش می‌کنیم مطمئن هستیم خودِ خودمان است، ضمیمه‌اش کنیم و به یابنده هم وعدهٔ مژدگانی بدهیم. اصلاً تا ابد غلام حلقه‌به‌گوش یابنده‌مان شویم.
n re
گم شدن چیز بدی است. بلایی سر آدم می‌آورد که هیچ‌وقت نمی‌شود از یاد برد. فرقی نمی‌کند کِی یا کجا. چه توی بازاررضای مشهد باشی میان‌ِ یک‌عالم زانو و چادر مشکی، چه توی خانهٔ خودت بین صورت‌های آشنا. وقتی گم می‌شوی چیزی را توی دل خودت گم می‌کنی که تا پیدا نشوی، برنمی‌گردد سر جایش. من چیزی توی دلم کم دارم. سال‌هاست که جایی توی دلم خالی است.
n re
زل زدم به روبه‌رو و از ترس، حتا سر برنگرداندم تا سر کوچه که مبادا با امید روی پشت‌بام خانه‌شان، چشم‌توچشم شوم. و امید لابد تا سر کوچه، تا وقتی ماشین بابا بپیچد، نگاه‌مان می‌کرده. و توی دلش چه‌ها می‌گفته به منِ فراری. که نمی‌دانستم خودم را، خود چهارده‌ساله‌ام را گذاشته‌ام و دارم ازش فرار می‌کنم و نمی‌دانستم بعدِ آن هر قدر بگردم هم پیدا نمی‌شود. تا امروز که بنشینم روبه‌روی مادرش و به موهای سیاهی فکر کنم که هفتهٔ دیگر قرار است برگردد به سی و پنج‌سالگی‌ام.
n re
می‌دانستم چمباتمه زده پشت هرهٔ پشت‌بام‌شان و دارد زور می‌زند که نبینمش. چی بود توی دلش؟ امیدِ به این‌که می‌مانم؟ امیدِ احمقانه به این‌که باهم ثبت‌نام‌مان می‌کنند؟ یا شاید فقط آمده بود آن بالا که رفتنم را ببیند. تسلیم شدنم را. هر چند به خیالش هم نمی‌رسید که آخرین‌بار باشد. موهاش را دیده بودم و خودم را زده بودم به ندیدن. می‌خواستم سیر نگاهم کند. صورتم را گرفتم بالا روبه‌آسمان و به هر طرفی نگاه کردم غیر از طرف امید. می‌خواستم چشم‌هام را ببیند
n re

حجم

۱۱۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۱۱۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد