و هر جايی كه هستند هميشه به خاطر داشته باشند كه گذشته چيزی جز توهم و خيال نيست و خاطرات بازگشتی ندارند و هر بهاری كه میگذرد ديگر بازنمیگردد و حتی شديدترين و پرحرارتترين عشقها نيز حقيقتی ناپايدارند.
Hossein
و هر جايی كه هستند هميشه به خاطر داشته باشند كه گذشته چيزی جز توهم و خيال نيست و خاطرات بازگشتی ندارند و هر بهاری كه میگذرد ديگر بازنمیگردد و حتی شديدترين و پرحرارتترين عشقها نيز حقيقتی ناپايدارند.
Hossein
و هر جايی كه هستند هميشه به خاطر داشته باشند كه گذشته چيزی جز توهم و خيال نيست و خاطرات بازگشتی ندارند و هر بهاری كه میگذرد ديگر بازنمیگردد و حتی شديدترين و پرحرارتترين عشقها نيز حقيقتی ناپايدار
Hossein
در طی سالهای گذشتهی عمرش، غمگينبودن برايش تبديل بهيك عادت شدهبود.
Hossein
تعداد آراء دو جناح تقريباً برابر بود، اما گروهبان تنها ده برگ قرمز را در صندوق قرار داد و باقی را با برگههای آبی رنگ پر كرد.
Hossein
سرهنگ آئورليانو بوئنديا، ساكت و خاموش و بیاعتنا به نفس تازهی زندگی كه خانه را به تكاپو درآورده بود، سرانجام پی برد كه راز سعادت پيری تنها پيمانی شرافتمندانه با تنهايی است.
rachel
سينما عبارت است از يك سری تصاوير و به همين دليل آنقدر ارزش ندارد كه مردم به خاطرش ناراحت شوند.
Fatmeh _h
قطار زرد رنگ بیگناهی كه به دنبال خود آن همه رمز و راز، آن همه خوبی و بدی، آن همه تغييرات و آن همه فجايع و دلتنگی به ماكوندو آورد
Fatmeh _h
همين عادی بودن درست ترسناكترين قسمت اين جنگ بیپايان بود. ديگر هيچ خبری يا اتفاقی نمیافتاد. ديگر حتی قدرت پيشبينی اتفاقات را هم از دست داده بود.
Fatmeh _h
گويی او شبحی از گذشته است
Fatmeh _h