بریدههایی از کتاب نگاهی به رابطه عبد و مولا
۴٫۷
(۲۴۰)
. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «لَا یقْبَلُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ دُعَاءَ قَلْبٍ لَاه؛ خدای متعال دعایی که از یک قلب بیتوجّه سرچشمه گرفته باشد را مستجاب نمیکند.» یعنی اگر دعا زبان حال نباشد، مستجاب نمیشود. دلیلش هم روشن است، دعا وقتی زبان حال نباشد اصلاً دعا نیست که قابلیت استجابت را داشته باشد.
دعا وقتی زبان حال شد، مستجاب میشود، منتهی مقدار استجابتش بستگی به این دارد که آیا زبان حال شما، زبان استعدادت هم هست یا نه؟ یعنی آیا آن چیزی که میخواهند به تو بدهند، به تو میچسبد؟ آیا با شاکلۀ وجودیت هماهنگی دارد؟ آیا استعداد دریافت این خواسته را داری یا نه؟
برای استجابت، تنها به حال شخص نگاه نمیکنند. بله، ممکن است زمانی شما در کشتی باشی و کشتی طوفانزده شود و واقعاً خیلی باحال خدا را صدا بزنی، اینجا زبان حال وجود دارد، اما جوابدادنِ خدا زمانی است که خواستهات، مطابق با زبان استعدادت باشد. به اندازه زبان استعداد دعاها را جواب میدهند. مواظب باشید دعاهایتان از دست نرود.
f_altaha
چرا قیمت دستورات واجب از دستورات مستحب بالاتر است؟ چرا وقتی که میخواهیم آدم شویم میفرمایند که «نمازت را دریاب»؟ چرا اهمیت دستورات واجب بیشتر از دستورات مستحب است؟ برای اینکه شما در دستورات مستحب یک «من» ام دارید. ذاتاً در مستحبات این «من» ام وجود دارد. بالاخره خدایا «من» تصمیم گرفتم این روزه مستحبی را بگیرم. هر چه هم قیافهات را کج و معوج کنی و خودت را مثلاً کوچک کنی، باز هم هست. به هر حال «من» تصمیم گرفتم. اما این مسأله در نمازهای واجب یومیه نیست. خدایا در نماز یومیه غلط میکنم من تصمیم بگیرم یا نگیرم. اصلاً به من ربطی نداشت. تو گفتی واجب است، من آمدم. عرفا میگویند حضور «من» در امر واجب کمتر است، به همین دلیل نور امر واجب بیشتر است.
f_altaha
وای بر کسی که پیش خدا برود و از خدا چیز دیگری غیر از خود خدا بخواهد. انسان باید همیشه با خدا این نجوا را داشته باشد: «خدایا اول خودت را به من بده. چرا من نباید با تو ارتباط داشته باشم؟»
f_altaha
لذا امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «کونُوا عَلَی قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَایةً مِنْکمْ عَلَی الْعَمَل؛ باید عنایت و اهتمام شما به قبول شدن عملتان بیش از اهتمامتان به اصل انجام عمل باشد.»
jgr
ای بندۀ خدا! تو که چه بخواهی و چه نخواهی عبد هستی، پس چرا میخواهی از حقیقت خودت دور شوی؟ در بعضی از امور که تو اصلاً حق انتخاب نداری، انرژیات را الکی در این امور مصرف نکن. بپذیر که عبد هستی و انرژی و توان خودت را از اینجا به بعد صرف کن. خوشا به سعادت کسی که بعد از پذیرش بندگی، فکر و خیال خودش را صرف این میکند که از تواناییهایش چگونه استفاده کند.
یا فاطر بحق فاطمه(س)
ما نیاز داریم که کسی به ما محبّت کند، این نیاز را زود میفهمیم. ما نیاز داریم کسی ما را پناه دهد، این نیاز را هم زود میفهمیم. ما نیاز داریم کسی که قدرت بالایی دارد از ما پشتیبانی کند، این نیاز را هم خوب میفهمیم. ما نیاز داریم کسی در ناامیدی به ما امید دهد، این نیاز را هم زود میفهمیم. اما اینکه ما نیاز داریم کسی را بپرستیم، نیازی عمیقتر است و باید مقداری کار کنیم تا به این نیاز برسیم.
Mary
«چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست/ که نیستم خبر از آنچه در دو عالم هست».
افسان
امیرالمؤمنین (ع) در مقام مناجات با خدای متعال میفرماید: «إِلَهِی کفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکونَ لَک عَبْداً؛ خدایا این عزت برای من کافی است که بنده تو هستم.»
مسافر
«وَ أَسْأَلُک أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی قَتْلًا فِی سَبِیلِک؛ خدایا از تو میخواهم که مرگ من را شهادت در راه خودت قرار دهی.»
Rezvan
اینکه از خانه بیرون میآیم سوار کدام ماشین شوم، آزادِ آزاد که نیستم. من آزادم از بین چند تا ماشینی که در آن لحظه از مقابلم عبور میکنند یکی را انتخاب کنم و این چند تا ماشین را خدا انتخاب کرده است.
Rezvan
عبادت یعنی تمنا؛ تمنای ملاقات. اللهاکبر، یعنی خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟ کِی جلوه میکنی؟ ببین من با ادب ایستادهام. تا کی باید مقابل تو ادا در بیاورم و با اراده خودم خم و راست شوم، نمیشود رؤیت عظمت تو مرا به سجده و رکوع بکشاند؟ سجدهها را تکرار میکنم اما کِی تو در را باز خواهی کرد؟ مدام این الفاظ را تکرار میکنم، ولی هنوز تو را نچشیدهام. و هنگامی که نماز به پایان میرسد، بنده صدا میزند: باشد راضی هستم... سلام بر همه خوبان عالم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة.» این بار هم نشد ولی سجدۀ شکر بهجا میآورم؛ خدایا ممنونت هستم که مرا در این تمنّا قرار دادی.
Elmaza
. قبل از نماز درباره نماز با خدا گفتگو کنیم و از او بخواهیم که ما را بپذیرد و اذن ورود به حریم کبریاییاش را بدهد، بعد از نماز هم درباره نماز با خدا گفتگو کنیم.
کاربر ۳۴۳۱۹۷۳
زندگی ما مثل امتحان تستی است که باید یکی را علامت بزنیم. ولی اینکه کدام گزینهها در مقابل ما باشد، در اختیار ما نیست.
masum75
امیرالمؤمنین (ع) فرمودهاند: «اجْتِنَابُ السَّیئَاتِ أَوْلَی مِنِ اکتِسَابِ الْحَسَنَات؛ دوری از گناهان مهمتر از انجام حسنات و خوبیهاست.»
masum75
یکی از قواعدی که باید در تربیت فرزند رعایت شود، پرهیز از تشویق بیجاست. اگر فرزندتان کار خلاقانهای انجام داد، خیلی ویژه تشویقش نکنید. اگر شلوغش کنید، خلاقیت بچه تمام میشود و مشغول کیف کردن از تشویق شما میشود، یادش میرود که باید این خلّاقیت را ادامه دهد. تشویق بیجا موجب سوختن خلاقیت بچههاست.
masum75
جهنم برای این نیست که تو داخلش بروی، جهنم برای این است که تو از آن بترسی و بگویی: «خدایا من از جهنم میترسم. مرا به جهنم نبر. من عبد تو هستم.» هر چه که از جهنم ترسیدی، عبدتر میشوی، و خدا برای تو خداتر میشود.
الف. میم
رابطه داشتن با مولا یعنی چی؟ این چه حسّی است؟ در روی زمین چنین رابطهای یافت نمیشود. مواظب باشید اشعار عارفانۀ شعرا و عرفا شما را به اشتباه نیندازد. دوست داشتن خدا، از جنس دوست داشتن معشوقههای زمینی نیست. عرفا و شعرا هم چون چارهای ندیدند از این استعارات استفاده کردهاند.
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «همانگونه که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمیشوند، محبت دنیا و محبت خدا هم با هم جمع نمیشوند.» دل باید کاملاً از محبت دنیا پاک شود تا محبت خدا در آن جای بگیرد.
M.jafari
مدتی که درست و حسابی عبادت کنی، یکدفعهای خدا دو سه تا مخمصه سر راه بندگیت قرار میدهد و اینقدر خجالتزده میشوی و از کَت و کول میافتی که میگویی: «خدایا غلط کردم! من فکر میکردم آدم خوبی هستم، ولی با دو تا امتحان ساده چه گناههان کبیرهای انجام دادم!» اینجاست که رویت کم میشود و دوباره به مسیر بندگیات ادامه میدهی.
مهدی غ
اصلاً عشقبازی با خدا تنها برای عبد معنا دارد نه برای هر کسی. دیگران به دروغ ادعا میکنند که خدا را دوست داریم. خدا برای اینکه بندگان او به سمتش بروند دستور میدهد و امر و نهی میکند. دستورات او بسیاری از اوقات از پیچیدگیهایی برخوردار است که ما اسرار دستورات او را نمیفهمیم، باید از روی ایمان و اعتماد به او دستوراتش را اجرا کنیم. خدا با دستور و امر، عبد خود را رشد میدهد.
Saeid
خدای متعال در ضمن یک حدیث قدسی میفرماید: «ای فرزند آدم، من زندهای هستم که نمیمیرم، اوامر مرا اطاعت کن تا تو را نیز زندهای قرار دهم که هیچگاه نمیمیرد. ای فرزند آدم، من به چیزی میگویم باش، پس موجود میشود، تو نیز اوامر مرا اطاعت کن تا تو را هم به گونهای قرار دهم که به چیزی بگویی باش پس موجود شود.» کسی که این قابلیت را دارد که به امرش مقدرات عالم تغییر کند، حیف نیست که نتواند حال خودش را تغییر دهد؟ بشر امروز را از بندگی جدا کردند و او همیشه به دنبال منافعش میگردد؛ منافعی که دست خداست و خدا تنها به بندگان خودش میدهد.
Saeid
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان