بریدههایی از کتاب نگاهی به رابطه عبد و مولا
۴٫۷
(۲۴۰)
خدا اگر بعضیها را نوازش کند، مغرور و متکبّر میشوند، رویشان زیاد میشود و دست خدا را پس میزنند. لذا اینها انگار خدا را محدود میکنند، نمیگذارند خدا محبتش را به ایشان برساند.
Rezvan
«ای فرزند آدم، من زندهای هستم که نمیمیرم، اوامر مرا اطاعت کن تا تو را نیز زندهای قرار دهم که هیچگاه نمیمیرد.
Rezvan
برای خودت ندو، برای جامعه بدو»
Rezvan
دزدی ساک ارباب را ربود. ارباب هم به نوکر گفت: «ساک را دریاب.» نوکر هم به دنبال سارق دوید ولی به هر حال سارق از دست او گریخت. وقتی ارباب از او پرسید: «چگونه او با ساکی که دستش بود توانست از دست تو که سبکبالتر بودی بگریزد؟» نوکر در جواب گفت: «چون او برای خودش میدوید و من برای تو.»
Rezvan
خدا همه ابزار درستبودن را در تو قرار داده است.
Ali.T
ای بندۀ خدا! تو که چه بخواهی و چه نخواهی عبد هستی، پس چرا میخواهی از حقیقت خودت دور شوی؟ در بعضی از امور که تو اصلاً حق انتخاب نداری، انرژیات را الکی در این امور مصرف نکن. بپذیر که عبد هستی و انرژی و توان خودت را از اینجا به بعد صرف کن. خوشا به سعادت کسی که بعد از پذیرش بندگی، فکر و خیال خودش را صرف این میکند که از تواناییهایش چگونه استفاده کند.
امیری حسین و نعم الامیر
نمیفرماید که اوامر و نواهی حضرت حق را اطاعت کند، بلکه میفرماید مشغلهای جز این نداشته باشد. یعنی همه زندگیاش وقف همین کار شود.
hosseinbaghbani
نسبت «خوب بودن» و «رابطه با خدا» شبیه به این است که شما از یک دانشجو بپرسی: «میتوانی آب بابا بنویسی؟!» او هم حق دارد با نگاهی عاقل اندر سفیه از شما بپرسد: «این چه حرفی است که به من میزنی؟!» البته یکی از نتایج اینکه کسی با خدا رابطه داشته باشد، این است که آدم خوبی هم میشود، ولی هدف ما این نیست که تنها آدم خوبی شویم. مگر آدم خوب یعنی چی؟ یعنی در اخلاق فردی طبق هنجارهایی که آدمها میفهمند رفتار میکند، در اخلاق اجتماعی هم ظلم نمیکند و طبق هنجارهایی که همه میفهمند رفتار میکند. بدبختی بشر به این است که اینجا را غایت خود میداند.
ⓝⓐⓩⓐⓝⓘⓝ
بعضیها فکر میکنند به خدا که نزدیک شوند، مشکلاتشان حل میشود. اشتباه میکنند، هر کسی که عبدتر شود و به خدا بیشتر نزدیک شود، گرفتاریهایش بیشتر میشود. «هرکه در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند.»
hosseinbaghbani
«اگر میتوانی هر روز یک سوره یاسین بخوان و آن را به حضرت زهرا (س) هدیه کن.»
hosseinbaghbani
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «کونُوا عَلَی قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَایةً مِنْکمْ عَلَی الْعَمَل؛ باید عنایت و اهتمام شما به قبول شدن عملتان بیش از اهتمامتان به اصل انجام عمل باشد.»
hosseinbaghbani
جوانی را دیدم که پیش یک اهل دلی رفته بود و به او میگفت: «من چرا نباید با جنس مخالف ارتباط داشته باشم؟ من چرا نباید دوستی داشته باشم؟» به خودش میپیچید و این حرفها را میزد. و آن اهل دل هم به زور اشکهایش را پنهان میکرد و به خود میپیچید، به وجد آمده بود. این جوان به دنبال رابطهای بود که نیاز داشت، او هم به یاد رابطهای افتاده بود که نیاز داشت. چرا من تو را آنگونه نخواهم که دیگری، دیگری را میخواهد؟
hosseinbaghbani
وای بر کسی که پیش خدا برود و از خدا چیز دیگری غیر از خود خدا بخواهد.
هدے جــاݩ
ببینید در دنیای مدرن امروز چقدر زیبا میتوان مفهوم تعبّد را مطرح کرد. امروزه انسانها خیلی دم از حق و حقوق انسان و به اصطلاح «حقوق بشر» میزنند. به آنها اعلام کنید که «شما اصلاً حقی ندارید! همه مال خدایید، مملوکید، مملوک که اینقدر رویش را زیاد نمیکند.»
erfan
کلاس اصول عقاید این چیزها را جا نمیاندازد. چند واحد معارف اسلامی هم این چیزها را جا نمیاندازد. فضاسازی در جامعه هم این چیزها را جا نمیاندازد. من و تو هم الکی ادّعا نکنیم. ببین این را میفهمی که درک رابطه با خدا حتی به دیگر رابطهها معنا میدهد؟
محمد صادق منافی
چرا اهمیت دستورات واجب بیشتر از دستورات مستحب است؟ برای اینکه شما در دستورات مستحب یک «من» ام دارید. ذاتاً در مستحبات این «من» ام وجود دارد. بالاخره خدایا «من» تصمیم گرفتم این روزه مستحبی را بگیرم. هر چه هم قیافهات را کج و معوج کنی و خودت را مثلاً کوچک کنی، باز هم هست. به هر حال «من» تصمیم گرفتم. اما این مسأله در نمازهای واجب یومیه نیست. خدایا در نماز یومیه غلط میکنم من تصمیم بگیرم یا نگیرم. اصلاً به من ربطی نداشت. تو گفتی واجب است، من آمدم. عرفا میگویند حضور «من» در امر واجب کمتر است، به همین دلیل نور امر واجب بیشتر است.
amirhosein110
عبادت یعنی تمنا؛ تمنای ملاقات. اللهاکبر، یعنی خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟ کِی جلوه میکنی؟ ببین من با ادب ایستادهام. تا کی باید مقابل تو ادا در بیاورم و با اراده خودم خم و راست شوم، نمیشود رؤیت عظمت تو مرا به سجده و رکوع بکشاند؟ سجدهها را تکرار میکنم اما کِی تو در را باز خواهی کرد؟ مدام این الفاظ را تکرار میکنم، ولی هنوز تو را نچشیدهام. و هنگامی که نماز به پایان میرسد، بنده صدا میزند: باشد راضی هستم... سلام بر همه خوبان عالم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة.» این بار هم نشد ولی سجدۀ شکر بهجا میآورم؛ خدایا ممنونت هستم که مرا در این تمنّا قرار دادی.
منتظر طلوع
ما خدا را برای اینکه آدمهای خوبی شویم نمیخواهیم. اصلاً مگر تو آفریده شدهای برای اینکه آدم خوبی شوی؟ خدا که فرشتهها را داشت، فرشتهها خوبتر از تو بودند. البته این به معنای انکار خوبی و خوب شدن نیست، ولی خوبی یکی از نتایج ارتباط با خداست، نه هدف ارتباط با خدا. اگر کسی با خدا ارتباط پیدا کرد، خودبهخود خوب هم میشود.
منتظر طلوع
ی بندۀ خدا! تو که چه بخواهی و چه نخواهی عبد هستی، پس چرا میخواهی از حقیقت خودت دور شوی؟ در بعضی از امور که تو اصلاً حق انتخاب نداری، انرژیات را الکی در این امور مصرف نکن. بپذیر که عبد هستی و انرژی و توان خودت را از اینجا به بعد صرف کن. خوشا به سعادت کسی که بعد از پذیرش بندگی، فکر و خیال خودش را صرف این میکند که از تواناییهایش چگونه استفاده کند.
منتظر طلوع
امام حسین (ع) در این باره کلام زیبایی فرموده است: «مَالُک إِنْ لَمْ یکنْ لَک کنْتَ لَهُ فَلَا تُبْقِ عَلَیهِ فَإِنَّهُ لَا یبْقِی عَلَیک وَ کلْهُ قَبْلَ أَنْ یأْکلَک؛ اگر اموالت مال تو نباشد، تو مال آنها خواهی شد. تو برای آن باقی نمان که آن برای تو باقی نمیماند و مالت را بخور قبل از آنکه مالت تو را بخورد.»
الف. میم
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان