بریدههایی از کتاب نگاهی به رابطه عبد و مولا
۴٫۷
(۲۴۰)
آن کسی که از کفزدن کِیف کند، او اسیر است و زود ذلیل میشود. او از یک اخم کردن هم جا میخورد. تو باید از کف زدن کیف نکنی، تا اسیر اخم کردن کسی هم نشوی. مراتب اولیۀ اسارت، کیف کردن از همین کفزدنها است.
یه جوون
میشود اگر من گناه کسی را دیدم، او نگران نباشد که من پشت سرش غیبتش را بکنم؟! خیالش راحت باشد که من عیب او را نزد کسی برملا نمیکنم؟! خدا چنین افرادی را تحویل میگیرد.
یه جوون
حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: سه چیز: اوّل این که بنده در آنچه خداوند به او عطا فرموده است، برای خود مالکیتی قائل نباشد؛ زیرا بندگان و غلامان مالک چیزی نیستند، مال را مال خدا میدانند و آن را در هر جا که خداوند فرموده است به مصرف میرسانند.
هــانـیـ🦋ـه
حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: سه چیز: اوّل این که بنده در آنچه خداوند به او عطا فرموده است، برای خود مالکیتی قائل نباشد؛ زیرا بندگان و غلامان مالک چیزی نیستند، مال را مال خدا میدانند و آن را در هر جا که خداوند فرموده است به مصرف میرسانند.
هــانـیـ🦋ـه
چرا خدا نماز را واجب کرده، مگر نیاز داشته؟ نه، او به نماز تو نیازی ندارد. او نماز را واجب کرده تا به تو لطف کند. لطف ربّ به عبد، نان دادن نیست، نان را به گوسفندها هم میدهد. لطف ربّ به عبد، امر کردن است. به محض اینکه اذان میگویند، عبد به وجد در میآید. میگوید: «خدا برای من یک امر فرستاد. ارتباط شکل گرفت.» اصلاً ارتباط با خدا معنایش چیز دیگری جز این نیست.
حسین
مجازات خدا به سختی سخت است، و تشویق او هم بینهایت.
Zeinab
خیلیها نمیفهمند خدا کیست، فقط میگویند: «من میخواهم با خدا ارتباط داشته باشم.» و تصور میکنند که ارتباط با خدا یک ارتباط عاطفی و عاشقانه است و بس. در حالی که ارتباط با خدا، ارتباط با مولایی است که تو عبد او هستی و باید مانند یک برده در برابر او ذلیل باشی.
Zeinab
خدای متعال در ضمن یک حدیث قدسی میفرماید: «ای فرزند آدم، من زندهای هستم که نمیمیرم، اوامر مرا اطاعت کن تا تو را نیز زندهای قرار دهم که هیچگاه نمیمیرد. ای فرزند آدم، من به چیزی میگویم باش، پس موجود میشود، تو نیز اوامر مرا اطاعت کن تا تو را هم به گونهای قرار دهم که به چیزی بگویی باش پس موجود شود.»
Zeinab
مردم آزادی را دوست دارند، لذت را دوست دارند، شادابی را دوست دارند، قدرت مطلق را دوست دارند، اصلاً دوست دارند برای خودشان خدا باشند، اما راه رسیدن به آن را نمیدانند. راه رسیدن به اینها بندگی است. اگر میخواهی همه عالم در اختیار تو قرار بگیرد، اگر میخواهی آزاد شوی، اگر میخواهی آزادیات به همراه قدرت باشد نه بدون قدرت، اگر میخواهی آزادیات به همراه وسعت باشد نه بیوسعت، اگر میخواهی همراه همه اینها لذت هم ببری، همه و همه اینها فقط از طریق بندگی بدست میآید.
Zeinab
وقتی خداوند متعال میفرماید: «ما خَلَقتُ الجِنّ وَ الاِنس اِلّا لِیعبُدون؛ من جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند.» ما دیگر نباید برای خوببودن ارزشی قائل شویم، محور را باید عبودیت قرار دهیم. خوب بودنهایی که در آن بندگی نباشد، ارزشی ندارد. خوب بودنی به درد ما میخورد که منشأش بندگی باشد.
Zeinab
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «همانگونه که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمیشوند، محبت دنیا و محبت خدا هم با هم جمع نمیشوند.»
Zeinab
وقتی میخواهیم با خدا ارتباط برقرار کنیم، اذن خدا خیلی مهم است. اصلاً بدون اذن، امکان برقراری ارتباط با خدا وجود ندارد. چون صحبت از ارتباط عبد با مولاست نه صحبت از ارتباط یک دوست با دوست خودش.
Zeinab
یکدفعهای تمام هستی خودش را در یک رابطهای میبیند و گیر میکند. او فکر میکند عاشق شده ولی نمیداند که او در بندگی کم گذاشته است و الان ثمرات همین کم گذاشتن را درو میکند. وجود آدمیزاد به گونهای تعریف شده است که باید خود را در یک رابطهای ببیند تا گرم شود.
ابن حیدر
قرآن میفرماید ناگهان دریا طوفانی میشود و او میخواهد غرق شود، در این هنگام، آن شخص مخلصانه خدا را صدا میزند. اصلاً یکی از راههای خداشناسی همین است که وقتی همۀ رابطهها برای تو قطع میشود تازه قلبت یک رابطهای را کشف میکند و آن رابطه با ذات باریتعالی و قدرت لایتناهی اوست. این درخششهای لحظهای که به شکل رعد و برقی در زندگی انسان دیده میشوند، باید به چراغی دائم تبدیل شود که هیچ غروب و افولی نداشته باشد.
Erfan Behrouz
ادب برخورد با تقدیر الهی این لبخند ته دلت است که همیشه باید مواظبش باشی. یکوقت به دلت خطور نکند که «خدایا اگر جور دیگری میشد بهتر بود» نه، مراقب باش هیچوقت این حرف را نزنی! خدا بنده را اینجوری عبد بار میآورد. البته این لبخند، باید لبخند یک عبد باشد والا کسی که به زور به دیگران لبخند میزند که فایدهای ندارد. باید اسیر باشی و از سر عبودیت لبخند بزنی.
ویکتـوریـا
معنای توکّل این نیست که تو حتماً همیشه پیروز شوی. نه، توکل یعنی همه چیز را به خدا بسپار، اگر صلاح دید پیروز میشوی و اگر صلاح ندید، شکست میخوری.
ویکتـوریـا
فلسفۀ انفاق این است که خدای متعال میخواهد ببیند که وقتی تو را به انفاق توصیه کرد، آیا دلت میلرزد یا نه. میخواهد ببیند چقدر خودت را صاحب میدانی و چقدر خودت را صاحب نمیدانی. خدا با دلِ تو کار دارد. اگر این دل تکان خورد، کافی است. خدا میگوید: «حالا انفاق کردی یا نکردی، دیگر برای من مهم نیست. تو عبد بودن خودت را نشان دادی.»
ویکتـوریـا
«اگر میتوانی هر روز یک سوره یاسین بخوان و آن را به حضرت زهرا (س) هدیه کن.» اگر شما همین یک کار ساده را انجام بدهی، بعد از یکسال میبینی ارتباط خاصی با حضرت زهرا (س) پیدا میکنی.
ویکتـوریـا
کلمه توحید، فقط «الله» نیست، «لاالهالّاالله» است؛ یعنی «من اول عبد کسی نیستم، و بعد عبد تو هستم.»
ویکتـوریـا
قشنگترین قسمت نماز، واجب بودنش است نه عشقبازی کردنش.
ویکتـوریـا
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان