بریدههایی از کتاب نگاهی به رابطه عبد و مولا
۴٫۷
(۲۴۰)
سالها پیش بنده یکروز به همراه بچه کوچکم از خانه بیرون آمدیم. چون این بچه کوچک بود و زیاد بیرون نیامده بود، همه چیز برایش تازگی داشت و مشغول تماشای اطراف بود و در همین حال دست خودش را در هوا میچرخاند تا دست مرا بگیرد. کمی دستم را عقب کشیدم تا ببینم چکار میکند. این قدر به دست بابایش وابسته بود که مدام دستش را میچرخاند تا دست مرا پیدا کند و از طرفی چون همه چیز برایش تازگی داشت، نمیخواست چشم از آنها بردارد. بعد از مدتی، برگشت و جای دستم را پیدا کرد و دستش را به دستم رساند و باز مشغول تماشا شد. در آن لحظه خیلی از خدا خجالت کشیدم. گفتم من که احتیاجاتم از این بچه خیلی بیشتر است، ای کاش من هم صبح که ازخانه بیرون میآمدم دستم را میگرداندم تا خدا دستم را بگیرد!
m.salehi77
ما بیچاره و در به در رابطه با خدا هستیم. ناآرام هستیم و هرجا هم برویم به آرامش نخواهیم رسید.
لازم نیست ما خودمان را نیازمند ارتباط با خدا کنیم؛ این نیاز فطرتاً در وجود ما قرار دارد، ما تنها باید تلاش کنیم تا آن را کشف کنیم. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.» نمیفرماید: «آرام بگیرد»، بلکه میفرماید: «آرام میگیرد». خدا میگوید: «من دل تو را اینگونه ساختهام که جز با من آرام نمیشود. این دل ناآرام تو تنها در سایه ارتباط با من به ساحل آرامش میرسد و قرار پیدا میکند.»
m.salehi77
ارتباط با خدا، هرچند به سادگی کشف نمیشود، اما مشاهده حالات کسانی که این ارتباط را برقرار کردهاند، نکات زیبایی را برای ما مکشوف میکند. یکی از آثار این ارتباط این است که تمام زندگی انسان میشود خدا. امام سجاد (ع) در فرازی از دعای ابوحمزه میفرماید: «یا مَوْلای بِذِکرِک عاشَ قَلْبی»، یعنی ای آقای من! من با یاد تو زنده هستم، خوشی و عیش دل من تو هستی، همه هستی من تو هستی. همین امام بزرگوار در مناجات «مریدین» صدا میزند: «وَ فِی مُنَاجَاتِک رَوْحِی وَ رَاحَتِی؛ راحت و خوشی من در مناجات با توست.» امیرالمؤمنین (ع) هم در فرازی از دعای کمیل اینگونه با خدا نجوا میکند: «اِلهی و ربی مَنْ لی غَیرُک»، من غیر از تو کسی را ندارم، همه وجود من تنها در ارتباط با تو تعریف میشود.
m.salehi77
وای بر کسی که پیش خدا برود و از خدا چیز دیگری غیر از خود خدا بخواهد. انسان باید همیشه با خدا این نجوا را داشته باشد: «خدایا اول خودت را به من بده. چرا من نباید با تو ارتباط داشته باشم؟» جوانی را دیدم که پیش یک اهل دلی رفته بود و به او میگفت: «من چرا نباید با جنس مخالف ارتباط داشته باشم؟ من چرا نباید دوستی داشته باشم؟» به خودش میپیچید و این حرفها را میزد. و آن اهل دل هم به زور اشکهایش را پنهان میکرد و به خود میپیچید، به وجد آمده بود. این جوان به دنبال رابطهای بود که نیاز داشت، او هم به یاد رابطهای افتاده بود که نیاز داشت. چرا من تو را آنگونه نخواهم که دیگری، دیگری را میخواهد؟
m.salehi77
عبادت یعنی وقت گذاشتن برای کشف این رابطه. نباید نوک زد! باید وقت گذاشت. اعتکاف به همین دلیل ویژه است. انسان سه روز «وقت» میگذارد، سه روز دنبال صاحب خانه میگردد و زمزمهاش این است که ای خدایی که نمیبینمت، نمییابمت، نمیچشمت! تو کجا هستی؟! چگونه با من ارتباط برقرار خواهی کرد؟! کِی وجود تو را بیشتر لمس خواهم کرد؟! کِی حضور تو را بیشتر حس خواهم کرد؟! کِی میفهمم تو چگونه هستی؟!
m.salehi77
عبادت یعنی قطع رابطه با دیگران و مقیم درِ خانۀ خدا شدن، برای رسیدن به آن رابطه نامرئی و مرموز؛ رابطه با خدا. عبادت راه برقراری این ارتباط است. من عبادت میکنم تا بلکه این رابطه برقرار شود و من آن را تجربه کنم، تا بعد از آن در این رابطه سیر و سلوک کنم، این رابطه را تقویت کنم و از این به بعد خودم را فقط در این رابطه ببینم و بیابم و فقط این رابطه را بخواهم.
m.salehi77
عبادت یعنی قطع رابطه با دیگران و مقیم درِ خانۀ خدا شدن، برای رسیدن به آن رابطه نامرئی و مرموز؛ رابطه با خدا. عبادت راه برقراری این ارتباط است. من عبادت میکنم تا بلکه این رابطه برقرار شود و من آن را تجربه کنم، تا بعد از آن در این رابطه سیر و سلوک کنم، این رابطه را تقویت کنم و از این به بعد خودم را فقط در این رابطه ببینم و بیابم و فقط این رابطه را بخواهم.
m.salehi77
عبادت یعنی قطع رابطه با دیگران و مقیم درِ خانۀ خدا شدن، برای رسیدن به آن رابطه نامرئی و مرموز؛ رابطه با خدا. عبادت راه برقراری این ارتباط است. من عبادت میکنم تا بلکه این رابطه برقرار شود و من آن را تجربه کنم، تا بعد از آن در این رابطه سیر و سلوک کنم، این رابطه را تقویت کنم و از این به بعد خودم را فقط در این رابطه ببینم و بیابم و فقط این رابطه را بخواهم.
m.salehi77
در عبادات، به ویژه در نماز، مهمترین کاری که صورت میگیرد قطع رابطه با دیگران است. اعتکاف بوی قطع رابطه با دیگران میدهد. حج سرشار است از قطع رابطه با دیگران. روزه سرشار و لبریز است از قطع رابطه با دیگران، حتی با نیازهای طبیعی و غریزی خودت. در روزه من نیاز به طعام را هم برآورده نمیکنم. من با خوراکیهای عالم رابطهای دارم که در روزه این رابطه را هم قطع میکنم. انسان تا همه رابطههایش را قطع نکند، آن رابطه حقیقی را، که همان رابطه با خداست، به دست نخواهد آورد.
m.salehi77
عبادت یعنی قطع رابطه با دیگران و مقیم درِ خانۀ خدا شدن، برای رسیدن به آن رابطه نامرئی و مرموز؛ رابطه با خدا. عبادت راه برقراری این ارتباط است. من عبادت میکنم تا بلکه این رابطه برقرار شود و من آن را تجربه کنم، تا بعد از آن در این رابطه سیر و سلوک کنم، این رابطه را تقویت کنم و از این به بعد خودم را فقط در این رابطه ببینم و بیابم و فقط این رابطه را بخواهم.
m.salehi77
در عبادات، به ویژه در نماز، مهمترین کاری که صورت میگیرد قطع رابطه با دیگران است. اعتکاف بوی قطع رابطه با دیگران میدهد. حج سرشار است از قطع رابطه با دیگران. روزه سرشار و لبریز است از قطع رابطه با دیگران، حتی با نیازهای طبیعی و غریزی خودت. در روزه من نیاز به طعام را هم برآورده نمیکنم. من با خوراکیهای عالم رابطهای دارم که در روزه این رابطه را هم قطع میکنم. انسان تا همه رابطههایش را قطع نکند، آن رابطه حقیقی را، که همان رابطه با خداست، به دست نخواهد آورد.
m.salehi77
امام رضا (ع) میفرمایند: «اگر کسی بگوید چرا خدای متعال بندگان را به عبادت و بندگی فرمان داد؟ گفته میشود فرمان داد تا او را از یاد نبرند و آئین او را رها نکنند، و امر و نهیش را به بازی نگیرند، زیرا در آن آرامش و دوام آنان است. و اگر آنان بدون دستور به عبادت رها میشدند، روزگار بر ایشان طولانی میشد (سخت میگشت) و قساوت قلب پیدا میکردند.» قساوت قلب یعنی چه؟ یعنی انسان حقیقت بندگی را نمیفهمد و عطر زیبای بندگی را استشمام نمیکند. این را انسان باید ابتدا با قلبش بفهمد و سپس در چشمهایش دیده شود. اگر کسی بندگی نکند، قساوت قلب پیدا میکند، یعنی این حقیقت را نمیفهمد. خدا این عملیات را قرار داده تا انسان این حقیقت را بفهمد، این دستورات را داده تا انسان فراموش نکند که بنده است.
m.salehi77
عملیات عبادت و عملیات معصیت دو روی مثبت و منفی یک واقیعت هستند که سبب تعجیل یا تأخیر در تحقّق عبودیت در وجود انسان میشوند. یعنی یا عبودیت را در وجود انسان تقویت میکنند یا تضعیف. چرا گناه بد است؟ چون انسان را از دایره بندگی خدا خارج میکند. یعنی حال و هوای بندگی را از سر او بیرون میبرد. کار خوب چرا خوب است؟ چون حقیقت عبودیت را در وجود انسان تقویت میکند. بر این اساس کار خوب آن کاری است که انسان را بندهتر بار بیاورد.
m.salehi77
عبادت، راه کشف رابطه با خدا
با توجّه به این واقعیت که رابطه با خدا را نمیتوان توضیح داد و حتی کسانی هم که این رابطه را تجربه کردهاند، نمیتوانند آن را برای ما ملموس کنند، برای کشف این رابطه چه باید کرد؟ مهمترین راه برای کشف این رابطه، «عبادت» است. عبادت، آن کارهایی است که بنده یا برای اثبات بندگی خود انجام میدهد یا به دلیل اینکه بنده است آن کارها را انجام میدهد. یعنی بنده یا عبادت میکند تا بنده بودن خود را اثبات کند، یا چون بنده است، طبیعتاً این کارها از او سر میزند.
m.salehi77
اگر کسی برای برقراری ارتباط با خدا به ذکر خدا بپردازد، مشتاق ملاقات او میشود، خدا اصلیترین خواسته او میشود و رسیدن به لقاء الله بزرگترین آرزوی او. چنین بندهای اگر در این دنیا میماند به این دلیل است که فعلاً مشیت خدا بر این تعلق گرفته که او بماند. و او چون خیلی آقایش را دوست دارد، رضایت او برایش از همه چیز مهمتر است و به همین دلیل به این مشیت تن داده است. جسدش با ماست، دلش یک جای دیگر است. اینها همهاش توصیفی است، نه توصیهای. من توصیف کردم که اگر انسان بتواند با خدا رابطه برقرار کند، اینگونه میشود.
m.salehi77
رابطه با خدا عجیب است. اگر کسی با خدا رابطه داشته باشد، دلش برای خدا تنگ میشود. فکر نکنید کسی که کمی خوب شد، دلش هم برای خدا تنگ میشود. نه، به این سادگیها نیست. کسی دلش برای خدا تنگ میشود که آرزوی ملاقات با خدا او را به خود بپیچاند، آرزوی لقاءالله سرگرمی زندگی او باشد. امام رضا (ع) میفرمایند: «مَنْ ذَکرَ اللهَ تَعَالَی وَ لَمْ یشْتَقْ إِلَی لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِِ؛ کسی به ذکر خدا بپردازد اما مشتاق ملاقات خدا نشود، خودش را مسخره کرده است.»
m.salehi77
اگر بنا بود که بشر بتواند با چهارتا فیلم سینمایی هم آدم خوبی شود که دیگر چه نیازی به وحی و ارسال رسل بود؟ حقیقت این است که عبادت، انسان را به جایی بالاتر از این حرفها میرساند؛ به رابطه با خدا، که خوب بودن تنها یکی از آثار آن است.
m.salehi77
ما با خدا چه ارتباطی داریم؟ دوران کودکیت را به یاد بیاور، با بابای خودت چه ارتباطی داشتی؟ وقتی در میهمانی کسی نگاهت میکرد، خودت را به بابا میچسباندی که «بابا! این کیست دارد مرا نگاه میکند؟» و او میگفت: «بابا جان! تو را که نخورده، فقط دارد نگاه میکند.» بعد تو خودت را به بابا میچسباندی که «نه حالا مرا بغل بگیر تا من با آرامش به او نگاه کنم.» و بابایت بغلت میکرد. همانطور که در کودکی امنیت خود را در رابطه با پدر میدیدی، الان باید امنیت خود را در رابطه با پروردگارت ببینی. ولی الان رابطهات گسیخته شده است. فکر میکنی برای خودت کسی شدهای. نمیدانی که تو همان طفلک معصومی هستی که میبایست خدا را به جای پدرت میگذاشتی، با هزاران برابر ارتباط وسیعتر و محکمتر، و به او پناه میبردی.
m.salehi77
بعضی از جوانها گاهی در برخی از رابطهها مثلاً در رابطه با جنس مخالف گیر میکنند. آنجا که یکدفعهای توجهشان جلب میشود، از عنوانی نظیر «عاشقی» استفاده میکنند. امام صادق (ع) در ضمن روایتی میفرمایند که اگر کسی دلش را از محبّت خدا پر نکند و در رابطۀ با خدا وجود خود را خوب تعریف نکند خدا محبّت دیگری را به دل او میافکند. یکدفعهای تمام هستی خودش را در یک رابطهای میبیند و گیر میکند. او فکر میکند عاشق شده ولی نمیداند که او در بندگی کم گذاشته است و الان ثمرات همین کم گذاشتن را درو میکند. وجود آدمیزاد به گونهای تعریف شده است که باید خود را در یک رابطهای ببیند تا گرم شود.
m.salehi77
رابطۀ با پروردگار یکی از روابطی است که من به عنوان یک انسان به این رابطه نیازمندم و باید در ظرف این رابطه هویت خودم را بیابم. اگر کسی خودش را بر اساس این رابطه تعریف نکرده باشد، هویت خودش را گم کرده است. او هر چه میخواهد دربارۀ خود بگوید فرقی نمیکند، هنوز به حقیقت خودش نرسیده است. تا انسان خودش را به عنوان عبدی که مرتبط است با مولای خود، تعریف نکند و خودش را تحت عناوین دیگری بشناسد، به تعریف دقیقی از خود دست نیافته است.
در میان همۀ روابطی که در عالم برای انسان قابل تصور است، اصلیترن رابطه همین رابطه است. بعضی وقتها برای کشف این رابطه حادثهها به ما کمک میکنند. قرآن میفرماید ناگهان دریا طوفانی میشود و او میخواهد غرق شود، در این هنگام، آن شخص مخلصانه خدا را صدا میزند.
m.salehi77
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان