بریدههایی از کتاب نگاهی به رابطه عبد و مولا
۴٫۷
(۲۴۰)
بچهها پیش مامانشان گریه میکنند، مامانشان نوازششان میکند. میگوید: «مامان زمین خوردم. پایم درد گرفت. آمپول زدم، درد گرفت.» و نوازش میخواهد. امیرالمؤمنین (ع) در خانه خدا گریه میکند که «من از جهنم میترسم. طاقت ندارم.» عبد این است. اتفاقاً خدا هم چنین عبدهایی را خوب تحویل میگیرد. عبد باید چنین رابطهای با مولایش داشته باشد، نه اینکه بنشیند و نگاهش کند و بگوید: «من دوستت دارم.» مگر مولا رفیق یا همکلاسی توست؟
mhds
در قرآن کریم، آیاتی که در مورد جهنم سخن میگوید، اوج مولایی کردن خداست و اوج لذت بردن عبد از عشقبازی ناشی از حسکردن مولا. و گرنه بنا نیست عبد را جهنم ببرند. عبد باید در این فرصتها جلوههای ربوبیت حق را ببیند و لذت ببرد. امیرالمؤمنین (ع) هم میدانست او را جهنم نمیبرند، اما چقدر به بهانۀ جهنم، با خدا صفا کرد. جهنّم از جلوههای ربوبیت و الوهیت خداست. آدم به مولای خودش لطف نمیکند، بلکه به مولای خودش میگوید: «چشم! غلط کردم».
mhds
اگر کسی میخواهد احساس هویت کند، باید امر خدا را اجرا کند و مدّتی این معنا را شهود کند. مدتی اهل رعایت امر و نهی خدا باش، بعد اگر یک روز اجرای امر و نهی خدا را کنار بگذاری، احساس میکنی از هویت انسانی خودت خارج شدهای. احساس میکنی بیهویت شدهای. روحت متلاشی میشود. نمیدانی کی هستی، خودت را گُم میکنی. بخواهی خودت را پیدا کنی، خودت را در عبد او بودن پیدا میکنی. اصلاً انسان برای همین خلق شده است.
mhds
برای چشیدن رابطه خودت با خدا و کشف و لمس آن و رشد دادن این رابطه فقط باید امر بگیری و اجرا کنی. مدام باید امر بگیری و اجرا کنی. خدا هر که را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر به او امر میکند. این تصور که خدا به بعضی کارها امر و آنها را واجب کرده صرفاً به این دلیل که حتماً بندگانش آن کارها را انجام دهند و از زیرش در نروند، تصور ناقصی است.
mhds
بقیه نامهای خدا غلط نیست ولی برای نماز باید تنها بگویی «الله اکبر». محوری بودن نماز در میان آموزههای دینی و محوری بودن این ذکر در نماز، نشان از یک واقعیت دارد و آن هم محوری بودن کبریایی خدا در مسیر بندگی انسان است.
mhds
خیلیها نمیفهمند خدا کیست، فقط میگویند: «من میخواهم با خدا ارتباط داشته باشم.» و تصور میکنند که ارتباط با خدا یک ارتباط عاطفی و عاشقانه است و بس. در حالی که ارتباط با خدا، ارتباط با مولایی است که تو عبد او هستی و باید مانند یک برده در برابر او ذلیل باشی.
mhds
چه فایدهای دارد کسی بنشیند و با فرض اینکه جاذبه زمین وجود ندارد برای خودش برنامهریزی کند؟ یا مثلاً بگوید که من باید فکر کنم که آیا جاذبه زمین را بپذیرم یا نه؟!
کاربر ۳۱۹۸۹۵۸
عبد یعنی چه؟ یعنی «کسی که دستور میگیرد، نه اینکه بخواهد پیشنهاد بگیرد، رویش فکر کرده و توافق کند.» اینها مال شازدههاست، مال بردهها نیست. دستور گرفتن از خدا لذّتبخش است.
شمشیر در غلاف
این ما نیستیم که خدا را انتخاب میکنیم این خداست که زمانی که ما را خلق کرده، ما را برای بندگی خود انتخاب کرده است
Bookish cat
فرق حکیم با عالم این است که عالم باید تمام معادله را مرحله به مرحله حل کند تا به جواب برسد، ولی حکیم با اندکی تأمل و بدون طی کردن بسیاری از مقدمات، جواب را در مییابد. اهل منطق میگویند: «نمیتوان از یک امر جزئی (از یک واقعیت کوچک) به یک استنتاج کلی رسید.» ولی حکیم معمولاً اینگونه است که با دیدن یک امر جزئی و کوچک به یک قاعده کلی صحیح و جامع میرسد، بدون اینکه بسیاری از مقدمات متعارف برای رسیدن به این قاعده را پشت سر گذاشته باشد.
محمد
البته این خدایی که باران کبریایی است، مهربان هم هست، غفّار هم هست، اگر نبود که بیچاره بودیم. این خدا شنونده هم هست، صبور هم هست، حلیم هم هست، ستّار هم هست، بردبار هم هست. این خدا منتظر ما هم هست. این خدایی که بسیار با عظمت است، این خدا حاضر است ما را ببخشد. حاضر است کوتاهیهای ما را جبران کند. آبروی ما را نمیبرد. این خدا ما را دوست دارد. این خدا هر چه گناه کنیم تا آخر عمر باز پیگیری میکند که ما را به سوی خود برگرداند. ولی یادمان نرود او اول از همه اینها خداست و ما در مقابل او عبد هستیم
کاربر ۶۳۰۲۰۲۶
طرف آمده بود حرم امام رضا (ع) میگفت: «من دوست ندارم از امام رضا (ع) چیزی بخواهم!» وقتی علتش را پرسیدم نمیتوانست خوب احساسش را توضیح دهد. به او گفتم: «اگر کسی در مقابل این عظمت امام رضا (ع) و محبتی که به او دارد، مثلاً بگوید من یک آبنبات میخواهم خیلی کوچک میشود، درست است؟» گفت: «بله، درست است و من هم همین مدّ نظرم بود.» گفتم: «خب کوچولو شو! چه کسی گفته تو اینقدر خودت را بزرگ تصور کنی؟!» خدا به حضرت موسی (ع) فرمود: «ای موسی، تمام احتیاجاتت را از من بخواه حتی علف گوسفندهایت و نمک خمیرت را.» اتفاقاً این کار را بکن تا بشکنی.
کاربر ۶۳۰۲۰۲۶
وقتی بندگان بزرگ خدا نظیر رسول گرامی اسلام (ص) و علی بن ابیطالب (ع) از ذلت، ضعف، فقر، حقارت و جهل خودشان صحبت میکنند، نگاه این بزرگواران به این صفات بر این اساس که گناهی را مرتکب شده باشند یا در جایی از زندگی خود برای خدا کم گذاشته باشند، نیست. آنها مثل ما نیستند که اگر بخواهیم خجالت بکشیم، به گناهان نگاه میکنیم. نه، آنها به شرم ذاتی عبد در مقابل مولا نگاه میکنند.
کاربر ۶۳۰۲۰۲۶
«خدایا! اگر مرا به جهنم بیندازی، من که طاقت عذاب تو را ندارم این که به کنار، اما تو هم ناراحت میشوی. با ناراحتی تو چه کنم؟ نمیشود من جهنم بروم ولی تو خوشحال بشوی؟ تو برای من عزیز هستی.»
تا همیشه سلام
مبنای فرهنگ کمونیستی که مضمحل شد این بود که «برای خودت ندو، این عامل جنگ اعصاب است، این عامل جنگ آدمهاست، این عامل تبعیضها و ستمهاست. برای خودت ندو، برای جامعه بدو» اما این مبنا نگرفت. حالا مبنای فرهنگ لیبرالی میگوید: «برای خودت بدو، به دیگران چه کاری داری، فقط خودت مهمی، فقط به فکر سود خودت باش.» و امروز ما شاهد نتیجه چنین تفکری هستیم. اما تو حرف سومی را مطرح کن؛ بگو: «برای خدا بدو!» آیا اگر آدم برای خدا بدود بهتر نمیدود؟ آیا اگر آدم برای خدا مهندس شود بهتر درس نمیخواند؟ آیا اگر آدم برای خدا کار کند بهتر کار نمیکند؟
تا همیشه سلام
بعضی از جوانها گاهی در برخی از رابطهها مثلاً در رابطه با جنس مخالف گیر میکنند. آنجا که یکدفعهای توجهشان جلب میشود، از عنوانی نظیر «عاشقی» استفاده میکنند. امام صادق (ع) در ضمن روایتی میفرمایند که اگر کسی دلش را از محبّت خدا پر نکند و در رابطۀ با خدا وجود خود را خوب تعریف نکند خدا محبّت دیگری را به دل او میافکند. یکدفعهای تمام هستی خودش را در یک رابطهای میبیند و گیر میکند. او فکر میکند عاشق شده ولی نمیداند که او در بندگی کم گذاشته است و الان ثمرات همین کم گذاشتن را درو میکند. وجود آدمیزاد به گونهای تعریف شده است که باید خود را در یک رابطهای ببیند تا گرم شود.
تا همیشه سلام
«خدا من که نمیدانم آخرش چه میشود، همه چیز دست توست، هوای من را داشته باش!»
سماء راد
«اگر میتوانی هر روز یک سوره یاسین بخوان و آن را به حضرت زهرا (س) هدیه کن.» اگر شما همین یک کار ساده را انجام بدهی، بعد از یکسال میبینی ارتباط خاصی با حضرت زهرا (س) پیدا میکنی.
کاربر ۲۱۱۵۵۲۴S99VA2THVB16G
مردم از عشق، حال، لذت، روحیه، نشاط و قدرت خیلی خوششان میآید، اما از امر و نهی و بند و بست بدشان میآید، درحالیکه همه این چیزهای دوستداشتنی را خدا در عبودیت قرار داده است. در همان چیزی که مردم خوششان نمیآید. علی بن ابیطالب (ع) میفرماید: «مَن قامَ بِشَرائِطِ العُبودِیة، اُهّلَ لِلعِتق؛ کسی که شرایط عبودیت را فراهم کند سزاوار آزادی میشود.»
Raha Rivandi
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «همانگونه که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمیشوند، محبت دنیا و محبت خدا هم با هم جمع نمیشوند.»
کاربر ۱۲۱۱۱۲۸
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۱۵۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان