بریدههایی از کتاب عارفانه؛ شرح خطبهی ۲۲۲ نهجالبلاغه
۵٫۰
(۶)
یکی از نامهای نبی مکرم اسلام (ص) در قرآن ذکر است؛ چنان که یکی از آرای ذکر شده از سوی مفسّران در تفسیر آیة: (فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)؛ (اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید.) آن است که مراد از «اَهْلَ الذِّکرِ» در این آیه شریفه،
یا «اهل القرآن» است یا «اهل النبی (ع)»؛ زیرا از آنجا که میتوان هم قرآن را به معنای ذکر گرفت و هم پیامبر (ص) را، اهل ذکر دو معنا مییابد؛ یا اشاره است به آن کسانی که خواص قرآن شدهاند و به تمام معنا در حقایق آن فرورفتهاند و از این رو میتوانند مرجع حل مشکلات شوند، یا اشاره به «اهل النبی (ع)» و خاصّان از یاران پیامبر (ص) است.
sadeghi
ابتدای شب که خورشید به تدریج از آسمان محو میشود را «ساعَۀُ الغُرُوب» مینامند، قسمت دوم شب را «ساعَۀُ الغُفَیلَة»، پس از آن را «ساعَةُ العَشیة»، بعد از آن را «ساعَةُ العُتَمَة» و در نهایت آخرین قسمت از شب را «ساعَةُ السَّحَر» مینامند. «ساعَةُ العَشیة» آن ساعتی است که هوا تیره میشود و تیرگی و ظلمت غالب میگردد و خود را نشان میدهد. «عَشا» هم آن حالتی است که چشم بینایی خود را از دست میدهد یا توانایی دید کامل را ندارد
sadeghi
در حدیثی دیگر نبی رحمت (ص) چنین اشاره میفرمایند:
«مَنْ اَطَاعَ اللهَ فَقَدْ ذَکرَ اللهَ وَ اِنْ قَلَّتْ صَلاتُهُ وَ صِیامُهُ وَ تِلاَوَتُهُ لِلْقُرآنِ».
کسی که خدا را اطاعت میکند، همانا ذکر خدا کرده است، هرچند نماز و روزه و تلاوت قرآنش کم باشد.
این همان نکتهای است که خلاف انتظار و توقع ماست. کسی که در مقام رفتار و عمل از فرمان خدا تبعیت میکند در یاد خداست؛ هرچند نماز و روزه و تلاوت قرآن را با کمیت زیاد انجام ندهد. زیرا رفتار او در تمام شؤون زندگی، مطابق موازین شرعی است و حضور حضرت حق در تمام ابعاد حیاتش قابل مشاهده است.
sadeghi
ای مردم! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم.
اما در این کتاب یک سوره هست که آن را «نور» مینامیم و آن بیست و چهارمین سوره قرآن است و در این سوره یک آیه وجود دارد که «آیۀ نور» نامیده میشود و سی و پنجمین آیه این سوره مبارکه است:
sadeghi
یک نوع از حُزن، آن اندوهی است که میتوان آن را نازل، جسمانی، مادی و دنیوی نام نهاد. نوع دیگر، آن اندوهی است که میتوان آن را عالی، روحانی، فرامادی و آسمانی نامید.
sadeghi
حالت حزن یکی از حالات خوش قلبی برای انسان است. از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمودند:
«إِنَ اللهَ یحِبُّ کلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ»
همانا خداوند هر قلب اندوهگینی را دوست میدارد.
امیرالمؤمنین (ع) هم در خطبۀ متقین یکی از نشانههای وارستگان را حُزن ایشان میدانند:
«قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَۀٌ».
دلهایشان اندوهگین است.
امّا برای پرهیز از اشتباه، لازم است معنای حُزن را مرور کنیم.
گویا در قلب انسان دوگونه حزن و اندوه حاصل میشود
sadeghi
تاشبی او را ندایی شد ز غیب
تا به کی میگریی آخر ای شعیب
گریه تو خلق را گریان کند
سوز جان مر جسم را سوزان کند
و از دلیل این بیتابی و شوریده حالی پرسیده شد:
هرکسی از بهر یک چیزی گریست
ای شعیب این گریه هایت بهر چیست؟
گر ز بیم دوزخست و آن جحیم
ما در دوزخ به تو بر بسته ایم
وربود این گریه ات بهر بهشت
شوق وصل حوریان خوش سرشت
ما بهشت از بهر تو آماده ایم
حوریان را زیب و زینت داده ایم
این بهشت این حور و این تو ای شعیب
هر زمان خواهی برو بی منع و ریب
sadeghi
واژه «قسط» یکی از پربهاترین واژگان قرآن است، به نحوی که به عنوان بالاترین هدفِ اجتماعی حرکت پیامبران الهی معرفی شده است:
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
باید دقت کرد که اینجا سخن از عدالت نیست، سخن از قسط است و در معارف قرآن قسط مفهومی بلندتر و بالاتر از عدالت دارد.
sadeghi
امیرالمؤمنین (ع) از ایشان پرسید:
«یا رَسُولَ اللهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟».
یا رسول الله! با فضیلتترین اعمال در این ماه چیست؟
پیامبر (ص) اجتناب از حرام را به عنوان با فضیلتترین عمل معرفی نمودند:
«فَقَالَ یا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
ای ابالحسن! بافضیلتترین اعمال در این ماه، اجتناب از حرام خداوند عزّ وجلّ است.
باید دقت نمود که پیامبر (ص) به تلاوت قرآن یا روزه داری یا انفاق اشاره ننمودند، بلکه به اثر بسیار مهیب ارتکاب حرام در روح آدمی تذکر داده و ترک حرام را بهترین عمل در ماه رمضان دانسته اند.
sadeghi
آیا تو را از دشوارترین واجبات خداوند بر آفریدگانش که سه چیز است آگاه نکنم؟ من عرض کردم: چرا. فرمودند: انصاف با مردم، یاری برادرت و یاد خداوند در همه جا. بدان که من نگفتم «سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُِللهِ وَ لاَ اِلَهَ اِلاَ اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ»، گرچه این هم یاد خداست.
امام صادق (ع) سه کار را دشوارترین امور میداند
sadeghi
بسیاری از گفتارها و رفتارهای ما نتیجه آن است که ما در اعمالمان تنها خودخواهی و هواپرستی را در نظر میآوریم نه معیارهای پسندیدۀ عقل و خرد را.
sadeghi
دوست ندارم که شما دشنام دهنده باشید ولی اگر به توصیف اعمال و بیان حالشان بپردازید، سخنتان به صواب نزدیکتر و عذرتان پذیرفتهتر است.
بدانید که او نمیتواند نقدی به عملکرد و سیرۀ من داشته باشد و از سر ناچاری و ناتوانی است که شخص من را هدف گرفته و مورد اهانت قرار میدهد.
sadeghi
نبی مکرم اسلام (ص) میفرمایند:
«اِذَا مُدِحَ الفَاجِرُ اِهْتَزَّ العَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ».
هرگاه شقی و ظالمی ستوده شود، عرش خداوند به لرزه در میآید و خداوند خشم میکند.
میبلـرزد عرش از مدح شقی
بدگمان گردد ز مدحش متقی
sadeghi
اگر به میوههایی مانند بادام که پوستهای در اطراف مغز خود دارند دقت شود، مشاهده میشود که در قسمت بیرونی، پوستهای چوبین دارند که باید آن را شکست و مغز را بیرون آورد. یک جلد نازک کرمی رنگ هم در اطراف بادام هست، باید آن را هم جدا کرد تا مغز سفید بادام به دست آید. این مغز سفید را که در پس قشور ظاهری قرار دارد، در کلام عرب «لُبّ» مینامند. «اولوالالباب» هم در منطق قرآن، به کسانی اطلاق میشود که از این قشور ظاهر درمیگذرند و به باطن خِرد واندیشه دست مییابند. به این معنا روشن میشود که همۀ ما «عاقل» هستیم اما همۀ ما «لبیب» نیستیم، چون ما عقل داریم اما قشرهایی میآید و روی عقلمان را میپوشاند و ما از عقل به لبّ نمیرسیم.
sadeghi
(وَلاَ تَقْفُ مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الفُؤَادَ کلُّ أُوْلئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً).
از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئوولند.
sadeghi
(فَاذْکرُونی أَذْکرْکم).
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم.
sadeghi
حوزه زبان، حوزه قلب و حوزه عمل، سه محملی است که ذکر در آنها متجلی میشود. روشن هم هست که ذکر از لب و زبان به دل و جان سرایت میکند و پس از پرکردنِ فضای جان، در مجموعه رفتارها و کردارهای آدمی بروز و ظهور مییابد.
با دقت به تمام مباحث و تقسیمات مطرح شده یک نکته آشکار میگردد و آن اینکه ما باید توقع و تلقی مرسوم را از ذهن کنار بزنیم و معنایی بسیار فراتر از آن معنای رایج در ذهن جامعه را برای ذکر قائل شویم. زیرا در حال حاضر و در ذهن اکثریتِ جماعت دیندار، مراد از ذکر همان ذکر لفظی و قولی است. حال آنکه مفهومی که ما از آن سخن گفتیم، نمایشگر تجلی و حضور مطلق خداوند در تمام زوایای روح آدمی است. چنان تجلیای که از زبان آغاز میشود، تمام فضای جان را پر میکند و پس از آن، تمام رفتارها و کردارها را تحت تأثیر خود قرار میدهد
sadeghi
هست بر هر عضو را ذکر دگر
هفت اعضا راست ذاکر ای پسر
یاری هر عاجز آمد ذکر دست
ذکر پا خویشان زیارت کردنست
ذکر چشم از خوف حق بگریستن
باز در آیات او نگریسـتن
استماع قول رحمان ذکر گوش
تا توانی روز و شب در ذکر کوش
خواندن قرآن بود ذکر لسان
هر که را این نیست هست از مفلسان
شکر نعمتهای حق میکن مدام
تا کند حق بر تو نعمتها تمام
حمد حق را بر زبان بسیار آر
تا شوی از نار حرمان رستگار
لب مجنبان جز به ذکر کردگار
زآنکه پاکان را همین بوده است کار
sadeghi
آن حقیقتی که در تقابل با غفلت مینشیند و نسیان و فراموشی را از بین میبرد، «ذکر» است.
لغویون در تعریف ذکر چنین آوردهاند: «یقالُ لِحُضُورِ الشَیء القَلْبَ أو القَولَ»؛ حاضر شدن یک مفهوم در دل یا زبان را ذکر میگویند.
sadeghi
امام موسی بن جعفر (ع) هم حدیث شگفتی در این باب دارند:
«لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرُ خَلْقِهِ».
میان او (خداوند) و خلقش حجابی غیر از خلقش نیست.
این مقام حجاب اکبر است که در آن، خود انسان حایل میان خدا و خویشتن خواهد شد.
اما اگر این حجاب متراکم شود، پدیده دیگری به وجود میآید؛ یعنی قلب پس از محجوبیت دچار عارضه دیگری میگردد به نام «قساوت»
sadeghi
حجم
۲۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان