بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۲)
بیتوجهی، ارزیابیِ منفیِ پنهانِ ما از خود را برجسته میکند؛ درحالیکه یک لبخند یا تعریف به همان سرعت نتیجهای معکوس میدهد. به نظر میرسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
noor_rbe
وقتی تلاشی نباشد، شکستی هم نیست. شکستی که نباشد، تحقیری هم نیست.
Amirhr21
جایگاه فرد در سلسلهمراتب اجتماعی بازتاب ویژگیهای واقعی وی نیست. شخص باهوش، مهربان، کاردان، زیرک و خلاق ممکن است مشغول جارو زدن زمین باشد و شخص بیاراده، فاسد، منحط، مردمآزار و احمق در حال ادارهٔ کشور.
Hossein shiravand
به نظر میرسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
Hossein shiravand
معمولاً در مورد افرادی که موقعیتهای مهمی در جامعه دارند گفته میشود که برای خودشان «کسی» شدهاند و به افراد مقابلشان میگوییم «هیچچیز» نیستند
Hossein shiravand
«دست کشیدن از ظواهر دنیایی به همان اندازه مایهٔ راحتی و سعادت است که دستیابی به آنها.
rezamw3
حس هویت ما زندانی داوری آنهایی است که در میانشان زندگی میکنیم
Dear Moon
وقتی نابرابری، قانون عمومی جامعه باشد، بزرگترین نابرابریها هم توجهی جلب نمیکنند.
کاربر ۳۴۶۱۱۸۵
ماکیاولی
از آنجا که اکثریت انسانها نه آنچنان خوب و نه آنچنان خردمندند، فرد باید بیشتر به جدیت تکیه کند تا به مهربانی.
LEO
طبیعت به من نگفت «فقیر نباش.» قطعاً این را هم نگفت که «پولدار باش.» اما حتماً از من میخواهد که «مستقل باش.»
چامفورت، ماکسیمز (۱۷۹۵)
کاربر ۳۹۹۱۰۶۳
دیوید هیوم، رسالهای در باب طبیعت بشر (ادینبورگ، ۱۷۳۹): «این ناسازگاری بزرگ بین ما و دیگران نیست که باعث حسد میشود، بلکه برعکس نزدیکی ما به آنهاست
hooman
حس هویت ما زندانی داوری آنهایی است که در میانشان زندگی میکنیم. اگر آنها از شوخیهای ما سرگرم شوند، به قدرت سرگرمکنندگی خودمان مطمئنتر میشویم. اگر آنها ما را تشویق کنند، حس میکنیم شایستگی بالایی داریم و اگر وقتی وارد اتاق میشویم نگاهشان را از ما برگردانند یا بعد از اینکه شغلمان را به آنها گفتیم به نظر بیحوصله بیایند، ممکن است در حس بیارزشی سقوط کنیم و به ارزش خودمان مشکوک شویم.
mohammad
در سرتاسر کشورهای توسعهیافته، جایگزینی افراد نالایق با افراد توانا تبدیل به هدف اصلی اصلاحات استخدام شد.
donye.book
وقتی اتفاقات آنطور که دوست داریم رخ نمیدهند، بهتر است امیال خود را اصلاح کنیم تا اینکه بخواهیم جهان را تغییر دهیم
Bahar Abdalvand
ممکن است با «کم» احساس خوشبختی کنیم، اگر «کم» چیزی باشد که انتظار داریم و ممکن است با «زیاد» احساس بدبختی کنیم، اگر به ما آموخته باشند که باید «همهچیز» را بخواهیم.
sh kh
تجملات تبدیل به نماد شایستگی شد و نماد شایستگی تبدیل به الزامات زندگی.
Pariya
میتوانیم فکر کنیم زندگی ارزش زندگی کردن دارد، چون کسی اسم ما را به خاطر میآورد یا برای ما یک سبد میوه میفرستد.
Pariya
«وقتی تمام امتیازات ویژهٔ تولد و ثروت از میان برداشته شده باشد، وقتی هر حرفهای در دسترس همگان قرار داشته باشد... ممکن است یک مرد جاهطلب فکر کند ورود به شغلی عالی برای او آسان است و تصور کند که سرنوشتی غیرمعمول برایش در نظر گرفته شده. اما این توهمی است که تجربه خیلی زود آن را اصلاح میکند. وقتی نابرابری، قانون عمومی جامعه باشد، بزرگترین نابرابریها هم توجهی جلب نمیکنند. اما وقتی همهچیز کم و بیش برابر باشد، کوچکترین تفاوت مورد توجه قرار میگیرد... این علت آن مالیخولیای عجیبی است که معمولاً ساکنان کشورهای دموکرات در میان وفور نعمت حس میکنند و آن انزجار از زندگیای است که گاهی حتی در شرایط آرام و آسان هم آنها را در برمیگیرد. در فرانسه، ما نگران آمار رو به افزایش خودکشی هستیم. در آمریکا خودکشی نادر است، اما به من گفته شده که جنون از هر جای دیگر رایجتر است.»
yumi
اینکه احساس کنیم توجه لازم را دریافت نمیکنیم، سوزانترین امیال ذات انسانی را خاموش میکند.
sara
«انسان با توجه به تعداد چیزهایی که میتواند بدون آنها به زندگی ادامه دهد ثروتمند است.»
sima
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان