بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۰)
از نظر چامفورت، بزرگترین عیب نظر عموم این است که از سختی آزمونی منطقی که باید اندیشههایشان را زیر نظر آن قرار دهند منزجرند و در عوض میل دارند به شهود، احساسات و رسوم تکیه کنند. این مرد فرانسوی میگوید: «آدم بهتر است مطمئن باشد که هر نظریهٔ عمومی و هر مفهوم عامهپسندی، حماقت است، چرا که توانسته نظر اکثریتی را جلب کند.»
فاطمه افشار
فلاسفه مدتها پیش گفتهاند وقتی شروع میکنیم به موشکافی نظرات دیگران، چیزی را کشف میکنیم که همزمان هم ناراحتکننده است و هم به طرز غریبی رهاییبخش.
فاطمه افشار
فلسفه کاربرد انواع خاصی از اضطراب را هم رد نمیکند، همانطور که افراد موفق بیخواب همیشه میگویند آدم مضطرب میتواند بهتر از همه جهان را از سر بگذراند.
فاطمه افشار
اگرچه دلیل اصلی نگرانی ما از بیثباتی کارمان بیپولی است، اما این تنها دلیل نیست. ما همچنین به دلیل دیگری نگرانیم. در اینجا به موضوع اول برمیگردیم و آن دلیل عشق است. چرا که کار ما تعیینکنندهٔ اصلی مقدار احترام و توجهی است که نصیب ما میشود. با توجه به جواب سؤال «چه کار میکنیم» است (معمولاً اولین سؤالی که باید در آغاز آشنایی جدید پاسخ دهیم) که کیفیت پذیرفته شدن ما مشخص میشود.
فاطمه افشار
کارگران عملاً هنوز ابزاری در روند تولید حساب میشوند که خوشبختی و رفاه مالیشان به آن وابسته است. هر رفاقتی که بین کارفرمایان و کارمندان به وجود آید، هر حسننیتی که کارمندان به کارفرمایانشان نشان دهند و هر چند سالی که هر دو طرف خود را وقف شغل یا کار نمایند، کارگران باید با این اضطراب زندگی کنند که موقعیت آنها هیچگاه تضمین نشده، بلکه تا ابد هم به عملکرد خودشان و هم به وضعیت خوب اقتصادی تشکیلاتشان وابسته خواهد بود. آنها باید بپذیرند که تنها وسایلی برای رسیدن به هدفاند، نه آنطور که دوست دارند، خودشان هدف به حساب بیایند.
فاطمه افشار
حقوقی که به کارگران پرداخت میشود «مانند روغنی است که به چرخها میزنند تا به چرخیدنشان ادامه دهند... هدف واقعی کار دیگر انسان نیست، بلکه پول است.»
فاطمه افشار
«انسان همیشه فرصتی برای کمک گرفتن از برادرانش دارد. (هرچند) بیهوده است که چنین چیزی را تنها از خیرخواهی آنها انتظار داشته باشد. اگر بتواند به عشق خود آنها توجه کند، احتمال پیروزیاش بیشتر است... این از خیرخواهی قصاب، آشپز یا نانوا نیست که ما توقع شام خود را داریم، بلکه از توجه آنها به سود خود است. ما خود را مخاطب انسانیت آنها نمیدانیم، بلکه مخاطب عشق به خود آنها میدانیم.»
فاطمه افشار
انسانها به ندرت بدون داشتن دلیلی محکم برای لبخند زدن، لبخند میزنند.
فاطمه افشار
چون وقتی گستاخانه مورد بیتوجهی قرار میگیریم، طبیعتاً عطشی در ما به وجود میآورد که میخواهیم توجه افرادی را که به ما بیتوجهی کردهاند جلب کنیم (اینکه افرادی را دوست نداشته باشیم دلیل کافی برای این نیست که نخواهیم آنها ما را دوست داشته باشند).
فاطمه افشار
اگر جایگاه ما بر روی نردبان موضوع چنین نگرانیای است، به این سبب است که تصویر ما از خود بسیار وابسته به تصویر دیگران از ماست.
فاطمه
«وقتی تلاشی نباشد، شکستی هم نیست. شکستی که نباشد، تحقیری هم نیست. بنابراین عزت نفس ما در این دنیا کاملاً وابسته به این است که خودمان تصمیم بگیریم چطور باشیم و چهکار کنیم. این عزت نفس حس ما را به واقعیتهایمان و پتانسیلهای فرضی ما تعیین میکند»
فاطمه افشار
در آن مقداری که ما با توجه دیگران برمیخیزیم و با نادیده گرفتنشان سقوط میکنیم، چیزی وجود دارد که هم ما را هوشیار میسازد و هم پوچ است. شاید به خاطر اینکه یکی از همکارانمان با حواسپرتی جواب سلام ما را میدهد یا اینکه کسی جواب تلفنمان را نمیدهد، حال ما گرفته شود. میتوانیم فکر کنیم زندگی ارزش زندگی کردن دارد، چون کسی اسم ما را به خاطر میآورد یا برای ما یک سبد میوه میفرستد.
فاطمه افشار
بیتوجهی، ارزیابیِ منفیِ پنهانِ ما از خود را برجسته میکند؛ درحالیکه یک لبخند یا تعریف به همان سرعت نتیجهای معکوس میدهد. به نظر میرسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
فاطمه افشار
مردی ثروتمندتر است که پس از اینکه عاقبت، زندگی خود را به اوج رسانده، مفیدترین تأثیرات را در زندگی اطرافیانش میگذارد، هم شخصاً و هم به وسیلهٔ داراییهایش.... بسیاری از افرادی که معمولاً ثروتمند شمرده میشوند، در حقیقت بیش از قفلهای صندوقچههای محکمشان چیزی ندارند. آنها ذاتاً و تا ابد ناتوان از دستیابی به ثروتاند.»
سیویل
«بیهودهترین رسوم و مسخرهترین مراسم همهجا با بیان عبارت اما رسم بر این است توجیه میشود. این درست همان پاسخی است که وقتی اروپاییان از مردم خویخوی پرسیدند چرا ملخ میخورند و شپشهای تنشان را میبلعند، اینطور توضیح دادند که رسم بر این است.»
Hadise Matloob
«(شایستگی فرد) به شهادت دیگران بستگی ندارد. آیا چیزی که تحسین میشود بهتر میشود؟ آیا اگر زمردی را تحسین نکنند، خراب میشود؟ طلا، عاج، یک شاخه گل یا گیاهی کوچک چطور؟»
Hadise Matloob
سقراط وقتی در بازار به وی توهین شد و کسی از او پرسید: «نگران این نیستی که روی تو اسم بگذارند؟» پاسخ داد: «چرا؟ مگر وقتی خری به من لگد بزند باید دلخور شوم؟»
Hadise Matloob
هیچ انسانی را خوشبخت ندانید مگر اینکه مرده باشد، که آن زمان بالاخره از درد رهایی یافته است
سیویل
همهٔ هنرمندان بزرگ لبریز از این آرزو هستند که «وقتی جهان را ترک میکنند، آن را نسبت به چیزی که تحویل گرفته بودند به جایی بهتر و شادتر تبدیل کرده باشند.»
سیویل
فلاسفه مدتها پیش گفتهاند وقتی شروع میکنیم به موشکافی نظرات دیگران، چیزی را کشف میکنیم که همزمان هم ناراحتکننده است و هم به طرز غریبی رهاییبخش. متوجه میشویم که دیدگاههای بیشتر مردم در مورد بیشتر موضوعات پر است از پریشانیها و خطاهای خارقالعاده. چامفورت که صدای رفتار مردمگریزانهای را، که فلاسفهٔ پیش و پس از او در نظر داشتند، به گوش عموم میرساند، موضوع را به سادگی بیان میکند: «نظر عموم بدترین نوع نظرات است.»
از نظر چامفورت، بزرگترین عیب نظر عموم این است که از سختی آزمونی منطقی که باید اندیشههایشان را زیر نظر آن قرار دهند منزجرند و در عوض میل دارند به شهود، احساسات و رسوم تکیه کنند.
سیویل
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان