بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اضطراب موقعیت | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اضطراب موقعیت

بریده‌هایی از کتاب اضطراب موقعیت

نویسنده:آلن دوباتن
امتیاز:
۳.۶از ۲۴۲ رأی
۳٫۶
(۲۴۲)
اگر وقتی وارد جایی می‌شویم کسی رویش را به سمتمان برنگرداند، وقتی صحبت می‌کنیم جوابمان را ندهد یا به کاری که می‌کنیم اهمیتی ندهد، اگر هرکسی که می‌بینیم ما را مرده فرض کند و طوری رفتار نماید که انگار ما وجود نداریم، دیر یا زود نوعی دیوانگی و ناتوانی در ما می‌جوشد
احسان رضاپور
با اینکه نمی‌توان چندشاخگی اقتصادی را انکار کرد، تأثیر موقعیت پایین فقط مربوط به موارد مادی و سختی‌های جسمانی نیست؛ حتی ممکن است در احترامی باشد که فرد برای خودش قائل است. در صورتی که سختی با تحقیر همراه نباشد، می‌توان آن را برای مدتی طولانی بدون هیچ حرف و حدیثی تحمل کرد. برای اثبات این حرف تنها کافی است به نمونهٔ هزاران سرباز و کاشفی نگاه کنیم که در طول قرن‌ها با رغبت محرومیت‌هایی را تحمل کردند که بسیار سخت‌تر از چیزی بوده که فقیرترین اعضای جامعه‌شان از سر گذرانده بوده‌اند. این موضوع تا زمانی صادق بود که آنها در طول سختی‌هایشان از اعتباری که دیگران برایشان قائل بودند، آگاهی داشتند.
Alireza Zamani
چیزی که، چاپلوسانه، به آن خرد جمعی گفته می‌شود، معمولاً کمی بیشتر از بی‌خردی جمعی بوده، پر است از ساده‌سازی و بی‌منطقی، تعصب و سطحی‌نگری: «بیهوده‌ترین رسوم و مسخره‌ترین مراسم همه‌جا با بیان عبارت اما رسم بر این است توجیه می‌شود. این درست همان پاسخی است که وقتی اروپاییان از مردم خوی‌خوی پرسیدند چرا ملخ می‌خورند و شپش‌های تنشان را می‌بلعند، این‌طور توضیح دادند که رسم بر این است.»
Morteza
وقتی سقراط دسته‌دسته طلا و جواهر را دید که در خیابان‌های آتن جابه‌جا می‌کردند، فریاد زد: «ببینید چه بسیارند چیزهایی که من نمی‌خواهم.»
Morteza
وقتی اعتقاد به جهان آخرت افیونی بچگانه دانسته شود و از نظر علمی غیرممکن شناخته، رد بشود، فشار رسیدن به موفقیت و کمال بی‌تردید با آگاهی از اینکه فرد فقط یک فرصت برای رسیدن به آن دارد که آن هم به طرز وحشتناکی زودگذر است، بیشتر می‌شود. در چنین تفکری دستاوردهای زمینی دیگر نمی‌توانند پیش‌درآمد چیزی قلمداد شوند که فرد در دنیایی دیگر به آن خواهد رسید؛ بلکه آنها مجموع تمام چیزهایی هستند که فرد به آن خواهد رسید.
سعیده افضلی
. این در طبیعت جعلی بیانیه‌های ایدئولوژیک است که در صورتی که شم سیاسی‌مان به خوبی رشد نکرده باشد، نمی‌توانیم آنها را تشخیص دهیم. ایدئولوژی مانند گازی بی‌بو و بی‌رنگ در جامعه رها شده. این گاز در روزنامه‌ها، تبلیغات، برنامه‌های تلویزیونی و کتاب‌های درسی نفوذ کرده است، حکومت غیرمنطقی یا ناعادلانهٔ آن بخش‌هایی از جریانات کشور را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد و با احتیاط بیان می‌کند که تنها حامل حقایقی قدیمی است که فقط یک احمق یا یک روانی می‌تواند با آنها مخالفت کند.
tarannom
آدام اسمیت این موضوع را در کتاب ثروت ملت‌ها بررسی می‌کرد، با کنایه گفت که در جوامع مدرن و مادی چیزهای بی‌شماری که بدون شک از منظر بقای مادی غیرضروری بودند، عملاً جزء «ضروریات» شناخته می‌شوند؛ صرفاً به این خاطر که هیچ‌کس بدون آنها محترم دانسته نمی‌شود و در نتیجه نمی‌تواند بدون داشتن آنها از نظر روانی زندگی راحتی داشته باشد: «به نظر من ضروریات نه تنها کالاهایی هستند که الزاماً برای زنده ماندن ضروری‌اند، بلکه هر چیزی که طبق سنت کشور، نداشتنش مایهٔ شرم افراد محترم، حتی از پایین‌ترین طبقات جامعه می‌شود هم یکی از ضروریات است.
tarannom
کید ویلیام جیمز بر نقش انتظارات در تعیین جواب معادله یعنی عزت نفس ما. ممکن است با «کم» احساس خوشبختی کنیم، اگر «کم» چیزی باشد که انتظار داریم و ممکن است با «زیاد» احساس بدبختی کنیم، اگر به ما آموخته باشند که باید «همه‌چیز» را بخواهیم.
tarannom
اگر اندیشیدن به فناپذیری‌مان سازنده باشد، ممکن است فکر کردن به مرگ دیگران، بخصوص کسانی که دستاوردهایشان باعث شده تا بیش از همه احساس ناکارآمدی و حسادت کنیم، کمی از اضطراب موقعیت‌مان را کم کند. هرقدر فراموش‌شده و طردشده باشیم، هرقدر دیگران قدرتمند و محترم باشند، می‌توانیم با این فکر آسایش خاطر پیدا کنیم که بیشترمان سرانجام تبدیل به مردم‌سالارانه‌ترین ماده می‌شویم: خاک.
Par.ya
یکی از بصیرت‌هایی که می‌توان از مسیحیت گرفت و در اخلاقیات عمومی اعمال کرد این است که بتوانیم مفهوم ارزشمندی همهٔ انسان‌ها را بازیابیم و مهم‌تر از آن، فضاها و رفتارهایی را رواج دهیم که تجسم چنین احترامی باشند. آن‌وقت است که مفهوم عادی بودن جنبهٔ تاریک خود را دست می‌دهد و در نتیجه میل به پیروزی و جدا کردن خود از دیگران ضعیف می‌شود که نهایتاً به نفع وضعیت روانی همه است.
sara
لذتی که ایوان ایلیچ از کارش می‌برد، لذت افتخار بود و لذتی که از جامعه می‌برد، لذت بطالت؛ اما لذت واقعی را از ورق‌بازی می‌برد.
sara
این فیلسوفان تمایلی به تفاوت قائل شدن بین مهربانی و تمسخر و موفقیت و شکست نداشتند، بلکه برای پاسخ دادن به نیمهٔ تاریک معادله راهی پیدا کرده بودند که هیچ ربطی به قوانین سنتی آبرو نداشت. آنها این احتمال را رد کردند که آنچه دیگران دربارهٔ ما فکر می‌کنند، چیزی را که ما در مورد خودمان فکر می‌کنیم تعیین می‌کند و اینکه هر توهینی، چه درست باشد، چه نباشد، باید مایهٔ شرم ما شود.
sara
توجه دیگران برای ما اهمیت دارد چون ما به شکی ذاتی به ارزش خود مبتلا هستیم که در نتیجهٔ آن تمایل داریم تا به ارزیابی دیگران اجازه دهیم نقشی تعیین‌کننده در چگونگی نگاه ما به خودمان بازی کنند.
sara
بیشترین انگیزهٔ نهان ما به صعود از سلسله‌مراتب اجتماعی ممکن است چندان در کالاهای مادی که می‌توانیم به دست آوریم یا قدرتی که به کار می‌بریم ریشه نداشته باشد، بلکه بیشتر به مقدار عشقی وابسته باشد که به خاطر موقعیت برترمان دریافت می‌کنیم. پول، شهرت و نفوذ ممکن است بیشتر بلیطی برای ورود به عشق ارزشمند به حساب آیند تا اینکه خودشان هدف باشند.
sara
ممکن است با «کم» احساس خوشبختی کنیم، اگر «کم» چیزی باشد که انتظار داریم و ممکن است با «زیاد» احساس بدبختی کنیم، اگر به ما آموخته باشند که باید «همه‌چیز» را بخواهیم.
کاربر ۱۵۳۰۲۳۷
«دست کشیدن از ظواهر دنیایی به همان اندازه مایهٔ راحتی و سعادت است که دستیابی به آنها. وقتی هیچیِ فرد در زمینه‌ای بخصوص با ایده‌ای خوب پذیرفته شود، سبکی عجیبی در قلبش حس می‌کند. چقدر روزی که برای جوانی و خوش‌اندامی دست از تلاش بکشیم، لذت‌بخش است. می‌گوییم خدا را شکر! آن توهمات از بین رفت. هر چیزی که به فرد اضافه می‌شود، همان‌قدر که مایهٔ افتخار اوست، باری بر دوش وی هم به حساب می‌آید.»
nazanin
«این ناسازگاری بزرگ بین ما و دیگران نیست که باعث حسد می‌شود، بلکه برعکس نزدیکی ما به آنهاست. سرباز معمولی در مقایسهٔ خود با گروهبان یا سرجوخه‌اش، هیچ حسدی به فرمانده‌اش نمی‌ورزد. همچنین حسادت یک نویسندهٔ برجسته به مبتذل‌نویسان عادی در مقایسه با حسادتش به نویسندگانی که به او نزدیک‌ترند هم هیچ است. یک ناسازگاری بزرگ، ارتباط را به طور کامل قطع می‌کند یا جلوی مقایسهٔ ما را با چیزی که خارج از دسترسمان است می‌گیرد یا تأثیر مقایسه را کم می‌کند.»
nazanin
به جای اینکه سعی کنیم ماهی بزرگ‌تری باشیم، می‌توانیم انرژی‌مان را روی پیدا کردن برکه‌های کوچک‌تر یا گونه‌های کوچک‌تری از ماهی برای شنا کردن در کنار آنها متمرکز کنیم که اندازه‌مان کمتر ما را اذیت کند. تا به امروز اگر جوامع پیشرفته درآمدهایی را که نسبت به گذشته افزایش زیادی داشته در اختیار اعضایشان می‌گذاشتند، به نظر می‌رسید که ما را ثروتمندتر می‌کردند. اما در حقیقت اثر اصلی آنها ممکن است فقیرتر کردن ما باشد؛ چون با پرورش انتظارات نامحدود، شکافی همیشگی بین چیزی که می‌خواهیم و چیزی که می‌توانیم به دست آوریم، بین کسی که می‌توانیم باشیم و کسی که واقعاً هستیم باقی می‌گذارند. چنین تفاوت‌های بزرگی ممکن است باعث شود حتی از وحشی‌های بدوی هم بیشتر احساس محرومیت کنیم
محمد
به نظر می‌رسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم. «نفس» یا خودانگارهٔ ما را می‌توان مانند بادکنکی سوراخ تصور کرد. برای اینکه بادکرده باقی بماند تا ابد نیاز به هلیومِ عشق بیرونی دارد و همیشه در برابر نوک سوزنِ بی‌توجهی آسیب‌پذیر است. در آن مقداری که ما با توجه دیگران برمی‌خیزیم و با نادیده گرفتنشان سقوط می‌کنیم، چیزی وجود دارد که هم ما را هوشیار می‌سازد و هم پوچ است. شاید به خاطر اینکه یکی از همکارانمان با حواس‌پرتی جواب سلام ما را می‌دهد یا اینکه کسی جواب تلفنمان را نمی‌دهد، حال ما گرفته شود. می‌توانیم فکر کنیم زندگی ارزش زندگی کردن دارد، چون کسی اسم ما را به خاطر می‌آورد یا برای ما یک سبد میوه می‌فرستد.
hedgehog
شاید بتوانیم عشق را همزمان در صورت‌های خانوادگی، جنسی و جهانی‌اش نوعی احترام تعریف کنیم. حساسیت یک فرد بر موجودیتی دیگر. هنگام دریافت عشق از طرف دیگران، احساس می‌کنیم به ما توجه شده است، متوجه حضورمان شده‌اند، اسممان نوشته شده، به نظراتمان گوش داده‌اند، با شکست‌هایمان سخاوتمندانه رفتار شده و به نیازهایمان رسیدگی شده است. با چنین توجهی شکوفا می‌شویم.
hedgehog

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان