بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اضطراب موقعیت | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اضطراب موقعیت

بریده‌هایی از کتاب اضطراب موقعیت

نویسنده:آلن دوباتن
امتیاز:
۳.۶از ۲۴۲ رأی
۳٫۶
(۲۴۲)
حس هویت ما زندانی داوری آنهایی است که در میانشان زندگی می‌کنیم. اگر آنها از شوخی‌های ما سرگرم شوند، به قدرت سرگرم‌کنندگی خودمان مطمئن‌تر می‌شویم. اگر آنها ما را تشویق کنند، حس می‌کنیم شایستگی بالایی داریم و اگر وقتی وارد اتاق می‌شویم نگاهشان را از ما برگردانند یا بعد از اینکه شغلمان را به آنها گفتیم به نظر بی‌حوصله بیایند، ممکن است در حس بی‌ارزشی سقوط کنیم و به ارزش خودمان مشکوک شویم.
sogand
انسان‌ها به قدری دروغگو، به قدری دسیسه‌گر، به قدری مکار و حیله‌گر، به قدری مشتاق به سود خود و به قدری بی‌توجه به سود دیگران هستند که اگر کمتر آنها را باور کنید و کمتر به آنها اعتماد کنید، اشتباه نکرده‌اید. گیوچاردینی
ابوالفضل کمالی
واقعاً چه اهمیتی دارد که در نظر دیگران موفق نشده‌ایم، که بنای یادبود یا مجمعی به افتخار ما نیست یا اینکه در دورهمی اخیر هیچ‌کس به ما لبخند نزده است؟ در هر واقعه‌ای، همه‌چیز محکوم به نابودی است و تنها نیوزیلندی‌ها باقی می‌مانند تا طرح خرابه‌های بلوارها و دفاتر ما را بکشند. در مقابل ابدیت، چیزهای کوچک دیگری که ما را آشفته می‌سازند اهمیتی ندارند.
پورنجفی
در شعر «افکار شبانه» (۱۷۴۳) اثر ادوارد یانگ، راوی که بر روی سنگ قبری پوشیده از خزه نشسته است، به ذهنش اجازه می‌دهد پرسه بزند و به سرنوشت یکسان تمام مردان بزرگ گذشته فکر کند: حکیم، اعیان، سلطان، پادشاه، فاتح مرگ همه را پست می‌گرداند. این همه محنت چرا از برای پیروزی یک‌ساعته؟ هرچه در ثروت غرق شویم یا در شهرت اوج بگیریم؛ پایان والاترین جایگاه زمین، «آرمیده در اینجا»
پورنجفی
تا به حال شنیده‌اید کسی رؤیای رسیدن به سطح متوسط را در سر بپروراند؟
پورنجفی
«شاید مردی خدمتگزاران بسیار داشته باشد، قصری زیبا، نفوذ فراوان و درآمدی بالا. شاید همهٔ اینها دور او را گرفته باشند، اما اینها درون وی نیست... قدش را زمانی اندازه بگیرید که از روی چوب‌پاهایش پایین آمده باشد. بگذارید ثروت و تزییناتش را کنار بگذارد و خودش را برهنه به ما نشان دهد... چگونه روحی دارد؟ آیا روحش زیبا و تواناست و از همهٔ کارهایش خوشحال است؟ آیا ثروتش مال خود اوست یا وام گرفته؟ آیا شانس هیچ ربطی به آن نداشته؟... این چیزی است که باید بدانیم. این‌گونه باید دربارهٔ فاصلهٔ بین ما انسان‌ها داوری شود.»
عماد
ما تا آخر عمرمان در اطراف خود تزییناتی باشکوه داریم، اما فراموش کرده‌ایم که در میان آنها زندگی کنیم.
عماد
اگر اندیشیدن به فناپذیری‌مان سازنده باشد، ممکن است فکر کردن به مرگ دیگران، بخصوص کسانی که دستاوردهایشان باعث شده تا بیش از همه احساس ناکارآمدی و حسادت کنیم، کمی از اضطراب موقعیت‌مان را کم کند. هرقدر فراموش‌شده و طردشده باشیم، هرقدر دیگران قدرتمند و محترم باشند، می‌توانیم با این فکر آسایش خاطر پیدا کنیم که بیشترمان سرانجام تبدیل به مردم‌سالارانه‌ترین ماده می‌شویم: خاک.
عماد
در مجموع، ما نه با مهم‌تر کردن خودمان، بلکه با شناخت بی‌اهمیتی نسبی همهٔ انسان‌های روی زمین بر حس بی‌اهمیتی خود غلبه می‌کنیم. از این رو نگرانی ما برای اینکه چه کسی چند میلی‌متر از ما بلندتر است باید جای خود را به شگفتی از چیزهایی بدهد که میلیون‌ها بار بزرگ‌تر از هر انسانی است، نیرویی که شاید بخواهیم آن را بیکران، ابدیت یا به سادگی و شاید مؤثرتر از همه خداوند بنامیم.
عماد
«برای خرید مایحتاج روح، نیازی به پول نیست.»
عماد
«نه تنها می‌توان بیشتر تجملات و بسیاری از وسایل به اصطلاح آسایش زندگی را دور ریخت، بلکه بیشترشان به نوعی مانع تعالی نوع بشرند.»
عماد
همهٔ ما از بچگی در سر می‌پرورانیم که باید از قوانینی طبیعی در زندگی، مانند آب و هوا، پیروی کنیم؛ اما باید ذهنتان را از این خیال پاک کنید. این‌طور نیست. چون این قوانین همه‌جای جهان کوچک ما وجود دارند، فکر می‌کنیم همیشه وجود داشته‌اند و خواهند داشت. این اشتباهی مهلک است. این قوانین در واقع وسایل موقتی‌اند. در عرض چند نسل تغییراتی به وقوع می‌پیوندد که هیچ‌کس باورش هم نمی‌شود. ب
mahdie
به نظر می‌رسد که زندگی روند جایگزینی یک اضطراب با اضطرابی دیگر و یک خواسته با خواسته‌ای دیگر است. این به این معنی نیست که نباید تلاش کنیم تا بر اضطراب‌هایمان چیره شویم یا خواسته‌هایمان را برآورده سازیم؛ بلکه به این معنی است که شاید بهتر باشد تلاش‌هایمان را با آگاهی از این مسئله پیش ببریم که اهدافمان نمی‌توانند موبه‌مو عملی شوند. ماشین جدیدمان مانند تمام شگفتی‌های دیگری که تا به حال در زندگی‌مان داشته‌ایم، به زودی در پس‌زمینهٔ مادی زندگی‌مان محو می‌شود، تا آنکه شبی، دزدی خدمتی متناقض به ما می‌کند و شیشهٔ ماشین را برای دزدیدن ضبط می‌شکند و در میان این شیشه‌های شکسته به خاطرمان می‌آورد که چه چیزهایی داریم که باید قدردانشان باشیم.
mahdie
ما به چیزی می‌خندیم که بزرگ شده و تناسب نداشته باشد. به پادشاهانی می‌نگریم که خودانگاره‌شان از ارزش واقعی‌شان بزرگ‌تر شده است، که خوبی‌شان به پای قدرتشان نمی‌رسد، به اشخاصی با موقعیت بالا می‌خندیم که انسانیتشان را از یاد برده‌اند و شروع کرده‌اند به سوءاستفاده از امتیازاتشان. به شواهد بی‌عدالتی و بی‌اعتدالی می‌خندیم و با خنده‌مان از آنها انتقاد می‌کنیم.
mahdie
اگر شوخ‌طبعی فقط بازی بود، لویی-فیلیپ و ناپلئون احتمالاً به این شدت پاسخ نمی‌دادند. در واقع از زمانی که شوخ‌طبعان و افرادی که هدف آنها قرار می‌گرفتند شناخته شده‌اند، شوخی یکی از مؤثرترین وسیله‌های ابراز انتقاد بوده است. در اصل، شوخی راه دیگری برای شکایت کردن است؛ شکایت از خودخواهی، بی‌رحمی یا شکوه و جلال، شکایت از فراموش کردن فضیلت و خوبی. شاید ویرانگرترین کمدی، کمدی‌ای باشد که برخلاف ظاهر سرگرم‌کننده‌اش درسی درونش نهفته باشد. کمدی‌های توانمند هیچ‌وقت دربارهٔ سوءاستفاده از قدرت موعظه نمی‌کنند؛ در عوض با خنده و شوخی عمق شکایتشان را از صاحبان قدرت به مخاطبانشان نشان می‌دهند.
mahdie
ما باید طوری با دشمنمان زندگی کنیم که انگار روزی دوست ما خواهد شد و طوری با دوستانمان زندگی کنیم که بالاخره روزی دشمنمان خواهند
MariAh
«زمین لبریز از انسان‌هایی است که ارزش ندارد با آنها صحبت کنیم.» شوپنهاور می‌پرسد آیا واقعاً باید نظرات چنین افرادی را جدی بگیریم؟ آیا باید همچنان بگذاریم رأی آنها نظر ما دربارهٔ خودمان را کنترل کند؟ آیا باید گروهی ورق‌باز درک ما را از عزت نفسمان احاطه کنند؟ و حتی اگر بتوانیم زمانی احترام آنها را به خودمان جلب کنیم، چقدر ارزش خواهد داشت؟ شوپنهاور این سؤال را این‌طور می‌پرسد «اگر گروهی از حضار موسیقی‌دانی را تشویق کنند، وقتی آن موسیقی‌دان بداند که به جز یک یا دو نفر آنها، همگی کر هستند، آیا باز هم احساس غرور می‌کند؟»
mahdie
آنگاه که عزت نفس یا چاپلوسی دیگران زیرکانه می‌فریبدمان که چیزی هستیم بالاتر از سطح عادی همنوعانمان گور این تملق خوش بر و رو را انکار می‌کند و با حقیقت محض، ما را با چیزی که هستیم آشنا می‌سازد.
FMG
هزینه‌ای که ما به خاطر انتظار بیش از حد خود در مقایسه با پیشینیانمان پرداختیم، اضطرابی ابدی است مبنی بر اینکه نکند از چیزی که باید باشیم، فاصلهٔ بسیاری داریم.
کاربر ۳۳۸۲۷۱۱
درک نشدن نشانه‌ای است که چیز زیادی برای درک کردن در فرد وجود دارد.
Martha'e Dark

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان