بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تیک‌تاک‌ زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصه‌ی فرماندهان ۱۸) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تیک‌تاک‌ زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصه‌ی فرماندهان ۱۸)

بریده‌هایی از کتاب تیک‌تاک‌ زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصه‌ی فرماندهان ۱۸)

امتیاز:
۴.۴از ۳۰ رأی
۴٫۴
(۳۰)
یوسف برای اجرای نقشه شکست محاصره آبادان به همراه چند نفر از فرماندهان عالی‌رتبه ارتش به آبادان رفتند. عملیات با موفقیت کامل انجام شد و شهر نجات پیدا کرد. فرماندهان نامجو، فلاحی، فکوری، جهان‌آرا و کلاهدوز با هواپیما عازم تهران شدند. اما یک ساعت بعد هواپیما در نزدیکی تهران سقوط کرد. جسدها به تهران منتقل شد. همه سوخته بودند و به سختی هویتشان تشخیص داده شد. بعضی می‌گفتند توی هواپیما چیزی جاسازی کرده بودند که باعث سقوطش شده و بعضی عقیده داشتند کار منافقین است. آن‌ها می‌دانستند اگر این فرماندهان زنده بمانند قطعا جنگ به نفعشان تمام نخواهد شد و بعضی همه چیز را یک سانحه هوایی می‌دانستند.
صلوات
سال ۱۳۵۹، یوسف کلاهدوز شد قائم‌مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
صلوات
دوازده بهمن ۱۳۵۷ او جزء افسران ارشدی بود که مسئولیت حفاظت از جان امام در موقع ورود به ایران و در مدرسه رفاه را به عهده داشتند.
صلوات
به خاطر لیاقت، تسلط به زبان لاتین و استیل خوب، خوش‌تیپی و خوش‌لباسی، از او خواستند وارد گارد جاویدان بشود. گارد جاویدان، گارد محافظ شاه بود. افسرانی که لیاقت داشتند اول به طور آموزشی وارد گارد می‌شدند و تا دو سال آموزش می‌دیدند و البته بعد هم به‌طور رسمی وارد برنامه‌ها نمی‌شدند. اگر صلاحیت و شاه‌دوستی‌شان ثابت می‌شد، به عنوان عضو رسمی گارد استخدامشان می‌کردند. صلاحیت یوسف هیچ وقت از طرف ساواک تأیید نشد.
صلوات

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد