بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطرات خون آشام عاشق (دفتر دوم) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاطرات خون آشام عاشق (دفتر دوم)

بریده‌هایی از کتاب خاطرات خون آشام عاشق (دفتر دوم)

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۳۲ رأی
۴٫۵
(۳۲)
اگر من خون‌آشامم، بعضی‌ها پول‌آشام هستند
Book worm
ماسکش ایکس‌لارژ بود و ما ایکس‌اسمال بویم
بنت الزهرا
خنده بر هر درد بی‌درمان دواست آدمی را می‌برد به راه راست اشک‌ها را می‌کند از چشم دور زندگی را می‌کند مثل بلور
زهرا معصومی مقدم
بی‌اختیار به یاد لیلی و مجنون افتادم که، به یاد شیرین و فرهاد افتادم که، به یادم رومئو و ژولیت افتادم که مال دنیای آدم‌ها بود که. دنیای خون آشام‌ها هم جیگوری و میگوری را داشتند
زهرا معصومی مقدم
قول خون‌سالار بزرگ: «در ناامیدی خیلی امید است. خون در رگ ما مثل کلید است.» البته من نمی‌دانم خون در رگ چطور می‌تواند مثل کلید باشد؟ حتماً هست که می‌گویند.
Mahsa
دریای آبی و جنگل سبز خیلی قشنگ بودند که. سعی کردم آرامش داشته باشم و از آن لحظه لذت ببرم که. سعی کردم به مخلوط یخ و خون و آب‌انار فکر کنم و خونسرد باشم که. که دل‌هایمان به هم نزدیک باشد. مهم دور هم بودن و لذت بردن از زمان حال و این حرف‌های مثبت است... که. هواپیما ارتفاعش را کم کرد. نیگوری گفت که: «عه! رسیدیم؟ وِ!» گفتم: «نمی‌دونم که. پنج دقیقه هم نشد که.» طفلکی خیلی ساده بود که. دست‌هایش را به هم زد و گفت: «رسیدیم و رسیدیم و... کاشکی نمی‌رسیدیم و... تو راه که ما خوش بودیم و... سوار لاک‌پشت بودیم وِ...» گفتم: «چی‌چی رو سوار لاک‌پشت بودیم که. این هواپیما مشکوکه که.»
زهرا معصومی مقدم
جای شعر خالی است نه، جای شعر خالی نیست کی گفته جای شعر خالیست این خیالی واهی است
ملیکا
هه... هه‌هه... هه‌هه‌هه... هه‌هه‌هه‌هه... هه‌هه‌هه‌هه‌هه... همین‌طور به هه‌ها اضافه کرد و در عرض سه‌سوت از صدای خنده‌اش بیمارستان را ترکاند که. خانوادهٔ شوهرش اول چپ‌چپ نگاهش کردند. بعد راست‌راست زل زدند توی چشم‌هایش که از خنده پر از اشک شده بود که. از آن نگاه‌های محروم‌کننده از ارث و میراث که. ولی من کیف کردم. هم از برملا شدن نقشهٔ آن عیال، هم از نیشخند خودم.
ملیکا
افسوس کسی مرا نشناخت کسی تو را نشناخت کسی ما را نشناخت نیش‌های ما بیهوده آلوده شد...
ملیکا
«اگه زیاد بخندی، گوجه می‌شی می‌گندی.»
Book
طعم سکوت و تنهایی و ماه... آه... زندگی هست خیلی کوتاه... آه... غزل خداحافظی مقابل پلیس‌راه... آه...
Book
نمردن با سِلاح دشمن به صَلاح منه.»
Book
اگر با سلاح دشمن نمردی، مشکل از تو نیست، مشکل از سلاح دشمنه.
Book
نترسید، نلرزید این خون‌آشام با تمام خون‌آشام‌های دنیا فرق دارد.
Gini
روز و شب از دل من خون می‌چکد هیچکس نیست که خون دل ما را بچشد داد و فریاد از این بی‌مِهری آب در قوری و چای در کتری
✍︎☕︎☘︎♫︎♪ 𝐹𝑎𝑛𝑡𝑎𝑠𝑦♪♫︎☘︎☕︎✍︎
«جنبه داشته باش ای پشه! هر کاری با نیش درست نمی‌شه.»
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
وقتی اخم می‌کرد شبیه چیپس بدون سُس می‌شد که.
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
حیف نیست این روزها روزهایی که می‌آیند و می‌روند الکی بیایند و الکی بروند؟ باید فکری بکنم برای این روزها روزهایی که الکی می‌آیند و الکی می‌روند.
کتاب دوست
«معلم که خندان شود، بچه شادمان می‌شود، بچه که شادمان شود، دنیا گلستان می‌شود.»
Book worm
خاطرات بازمی‌گردند، همان‌طور که خون‌آشام‌ها بازمی‌گردند. همان‌طور که پشه‌ها برمی‌گردند. اگر خوانندهٔ کتاب اول خاطرات خون‌آشام بوده باشید، این بار می‌توانید کتاب دوم خاطرات را هم بخوانید. نترسید، نلرزید این خون‌آشام با تمام خون‌آشام‌های دنیا فرق دارد. این موجود خشن،‌ احساساتی، نازنین، عاشق و گوگوری، مگوری یک پدیدهٔ استثنایی است و اگر قلب مهربانی داشته باشید، عاشقش می‌شوید. در کتاب اول میگوری همراه نامزدش جیگوری به آبمیوه‌فروشی رفتند که آب‌انار بخورند، اما جیگوری با سلاح سرد آقای آبمیوه‌فروش به قتل رسید.
🧚‍♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚‍♂️

حجم

۴۲۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۴۲۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان