یک کاری کن!
زندگی جون بگیره
دنیا صورتی شده
یک کاری کن که رنگ خون بگیره.
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
دنیای خون آشامها هم جیگوری و میگوری را داشتند که در کتاب قبلی چاپ شد و حالا هم نیگوری و میگوری. ولی من که بیعرضه نیستم که.
🧚♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚♂️
«از هرچه بگذری از خون نمیشه بگذری زیرا خون مایهٔ حیاط است.»
🧚♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚♂️
آقا گفت: «بزن بریم. سهسوته من رو برسون خیابون ناصرخسرو. آژیر بکش و از خط ویژه برو. چراغ قرمزها رو رد کن و کلاً به ترمز هم فکر نکن. فهمیدی؟»
خیلی ناراحت شدم که. فکر کردم اگر من خونآشامم، بعضیها پولآشام هستند.
کتاب دوست
«از هرچه بگذری از خون نمیشه بگذری زیرا خون مایهٔ حیاط است.»
البته فکر کنم حیات درستتر باشد که.
🧚♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚♂️
تکلیف سکسکه هم که معلوم است. از خنده بدتر و فاجعهتر است که. مخصوصاً اگر طولانی بشود دل و رودهٔ طرف عینهو خط عابر پیاده میشود که. چیزی تو مایههای یک کیلو سوسیس کوکتل پنیری
"Shfar"
وقتی اخم میکرد شبیه چیپس بدون سُس میشد که. نیشش را چرخاند و گفت: «پشه جد و آبادته وِ. ما پشه نیستیم و. ما پرنده هم نیستیم وِ. ما خونآشامیم وِ. نباید اصالت خودمون رو فراموش کنیم وِ.»
🧚♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚♂️
در یک چشم برهم زدن مردم جمع شدند که. از یک چیز این آدمهای دوپا خوشم میآید که. وقتی یکی از آنها مشکل پیدا میکند، دیگران با کله به کمکش میروند که. داشتم از این همدلی و انساندوستی حال میکردم و لذت میبردم که یکمرتبه...
حالم گرفته شد که. تازه فهمیدم آن آدمها برای چه آمده بودند طرف آن رانندهٔ بختبرگشته و ماشینِ سقف برگشته که. همه گوشیهایشان را درآورده و با سوژه عکس سلفی میگرفتند که. منظرهٔ جالبی بود که. همه میخواستند عکسشان را توی شبکههای اجتماعی بگذارند و زیرش بنویسند: من و ماشین و درخت یهویی
Book worm
«در برابر خشونت طلبها، اول نرمش، دوم چرخش، سوم، اگر خود را اصلاح نکرد، نیشش.
Book worm
وز وزی وای وز وزی وای وای واز/
Book worm