بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم) | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم) اثر محمدحسین پاپلی‌یزدی

بریده‌هایی از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)

امتیاز:
۴.۷از ۱۳۹ رأی
۴٫۷
(۱۳۹)
آنان که می‌خواهند همه مثل خودشان فکر کنند بنیان همزیستی مسالمت‌آمیز را که اساس یکپارچگی این کشور است، متزلزل می‌کنند.
baran
اساس پیشرفت کار در جهان سرمایه داری پنج تا «پ» (پول و پارتی، پشت کار و پررویی و پری رویی) است.
anahita.bdbr
دکتر امین علیزاده سیوکی استاد ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد که برخی از کتاب‌هایش به چاپ چهلم رسیده است، می‌گفت وقتی بچه بوده خودش ماجرای مردی روستایی را شاهد بوده است. روزی در اول سال زراعی که زارعین بی‌زمین ده به دهقانی می‌رفتند مردی دهقان که کسی او را به کار نگرفت (به کار نگرفتن یک مرد به عنوان دهقان در سیستم قدیم نسق یعنی بیکاری یک مرد در طول سال) به قدری ناراحت شد که همان لحظه خود را با سر داخل آب انبار خالی انداخت و خودش را کشت. در دهۀ ۱۳۲۰ که علیزاده از آن حرف می‌زند، شهرها نیاز به کارگر نداشتند و مهاجرت به شهر هم معنا نداشت یا معنایش گدایی و رسوایی بود.
Z.SH
اسم فراشاه و خراشاه هم از اسم‌های خیلی قدیمی است. آبادی بالاتر از تفت و سر راه شیراز است. بعد از انقلاب به خاطر آن که کلمه شاه در آن بود اسم چند هزار سالۀ این آبادی را عوض کردند. به نظر من این کارها جز هدر دادن وقت و نیرو و بی‌هویتی فرهنگی نتیجه دیگری ندارد. آخر هر شاهی که منظور پادشاه نیست! اگر این‌طور است اسم شاهرگ، شاه‌توت، شاهراه را هم عوض کنند.
محمد حسن
قدیم در یزد پوشیدن چادر مشکی رسم نبود. اصلاً پوشیدن چادر مشکی عیب و بد بود. حتی در عزاداری هم زن‌ها چادر مشکی نمی‌پوشیدند. در یزد چادر مشکی بعد از انقلاب باب شد. همه زن‌ها چادر نماز رنگی می‌پوشیدند. یا چادر شب‌های ابریشمی چهارخانۀ رنگی به سر می‌کردند.
1976
درس دیکته که اساسش دیکتاتوری است و باید دانش‌آموز همان را که معلم می‌گوید بنویسد خیلی جدی می‌گیریم و درس انشاء که دانش آموز هر چه خودش می‌خواهد می‌نویسد و اساس و پایه‌اش آزادی است را دست کم می‌گیریم.
1976
در سوار کردن مسافر اتفاق‌های خنده‌داری هم می‌افتاد. گاه مردمی می‌خواستند با اتوبوس مسافرت کنند، ولی تا آن زمان هرگز سوار اتوبوس یا وسیله نقلیه‌ای که صندلی داشته باشد نشده بودند. آن‌ها اصلاً هرگز روی صندلی ننشسته بودند. بارها می‌شد یکی دو نفر که اول سوار اتوبوس می‌شدند برعکس روی صندلی اتوبوس می‌نشستند. یعنی چهارزانو می‌زدند و صورت خود را به طرف پشتی صندلی می‌کردند و آرام می‌نشستند. باید به آن‌ها یاد می‌دادند که برگردند و پاهای خود را آویزان کنند و به پشتی صندلی تکیه دهند. مردمی‌که پادشاهانشان (کوروش و داریوش) ۲۵۰۰ سال قبل روی صندلی می‌نشستند، بعد از قرن‌ها روی صندلی نشستن را بلد نبودند.
1976
آن زمان حتی فقیرترین‌شان برای خود بساطی داشتند و روی مخده‌های هرچند پاره، می‌نشستند و آتش منقل را گل می‌انداختند و چای پررنگ را در استکان لب طلایی سرمی‌کشیدند. مثل حالا نبود که یک میل داغ کنند و توی مستراح و خرابه تریاک بکشند. هر چیزی پرستیژی و تشریفاتی لازم دارد. تریاک کشیدن هم برای خودش تشریفاتی داشت. تریاک کشیدن توی مستراح هم شد تفریح و اوقات فراغت؟!
محمد حسن
حمام یک جایگاه اجتماعی‌ـ اطلاعاتی ویژه داشت و محل مبادلۀ اخبار و اطلاعات بود. حمام عمومی بود و همه لخت می‌شدند. خبر همه چیز هم را داشتند. به‌خصوص زن‌ها دقت لازم را در بدن دخترها می‌کردند و موقع خواستگاری تمام جزئیات را می‌دانستند. حمام عمومی جایی بود که همه چیز آدم‌ها از جسم و روح آن‌ها لخت و عور می‌شد. دیوارهای زندگی‌های شخصی افراد می‌شکست
1976
مرد و زن هر دو باید به همسایه‌ها پاسخ می‌دادند که چرا حمام نرفته‌اند. آقای پیش‌نماز بالاخره بازخواست می‌کرد که جوان تو تازه دامادی، چرا حمام نمی‌روی؟ بسیاری از مردان و زنان الکی حمام می‌رفتند و الکی غسل می‌کردند تا کافر تلقی نشوند
1976
غذا هم همان اندازه پخته می‌شد که خورده می‌شد و اصلاً دورریزی در کار نبود. اصلاً غذا کمتر از نیاز آدم‌ها در اختیار بود. چیزی نبود که کسی دور بریزد، حتی اعیان و اشراف محله هم زباله نداشتند.
1976
یکی از اصلاحات اساسی که مملکت نیاز دارد اجرای اصل ۲۹ قانون اساسی است که می‌گوید همۀ آحاد کشور باید بیمه باشند.
محمد حسن
به نظرم ظلمی که از ظلم بدنی برای بچه‌ها بدتر و بیشتر است، ظلمی است که عده‌ای آدم‌های بزرگ و مسن بخواهند از راه کتاب‌های درسی، ایدئولوژی و تفکرات خود را به بچه‌ها القا کنند
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
هر کس را زر در ترازوست زور در بازوست. هرکس به دینار دسترس ندارد در همه عالم کس ندارد.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
مردم کوچۀ ما اصلاً مسکو، رفیق، آرمان، حزب، توده و خلق را نمی‌فهمیدند. آن‌ها کلمات نان، آب، کبوتر، گرسنگی و دزدی را بهتر درک می‌کردند
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
آدم باید خیلی تجربه داشته باشد که کلمه نه در دهانش باشد. وقتی از او می‌پرسند خانه داری؟ بگوید نه، باغ داری بگوید نه، شراب می‌خوری؟ بگوید نه. نه گفتن در زندگی خیلی مهم است. بی‌جهت نیست که ننه سکین می‌گفت: مادر یک نه بگو صد سال راحت باش
farnia
اکثر زن‌های محله می‌گفتند این شاه هم دیوانه است رأی دادن ما به چه درد می‌خورد؟ ۳ هزار سال است توی این خانه‌ها پوسیده‌ایم هیچ‌کس پشیزی برای حرف ما قائل نیست. معصومه، سکینه و زری و مادر من که در سن ۲۴ سالگی بیوه شده بود سرکوچه تبلیغ رأی دادن کردند و همه زن‌های کوچه پس‌کوچه‌ها و محله را به پای صندوق رفراندوم بردند و رأی دادند. آن‌ها می‌خواستند حقی داشته باشند و بالاخره بعد از چند هزار سال، حرف و رأی زن‌ها هم به حساب بیاید.
farnia
وقتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ کار به بگیر و ببند رسید و توده‌ای‌ها را می‌گرفتند، آقای عباس استادان رئیس توده‌ای‌ها مدتی در منزل میرزا علی‌اکبر مقتدری پدر حاج کاظم مقتدری که یکی از سردمداران شاهی‌ها بود، پنهان شد. یعنی به اشارۀ آقا سید جلیل رئیس طرفداران شاه، عباس استادان توده‌ای در منزل میرزا علی‌اکبر مقتدری پنهان شد. سران دو حزب توده و شاهی با هم این چنین دوست بودند. با هم تریاک می‌کشیدند و به هم پناه می‌دادند. اما مردم بیچاره به خاطر آن‌ها سروکله یکدیگر را می‌شکستند.
n re
تحول فرهنگی و فکری در جوامع بسیار کند انجام می‌شود. اما بالاخره انجام می‌شود. آن‌ها که می‌خواهند مملکت خود را بسازند مورد خشم و غضب باورهای سنتی مردم قرار می‌گیرند.
n re
باورهایی‌که در کودکی در مغز آدم فرومی‌رود، بیرون کردنش کار بسیار مشکلی است.
n re

حجم

۹۵۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۳۴ صفحه

حجم

۹۵۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۳۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان