بریدههایی از کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)
۴٫۷
(۱۴۱)
همیشه ثروتمندان که با استثمار مردم ثروتمند شدهاند میخواهند با تحقیر مردم برای خود بهشت بخرند. دولت اگر مردمی باشد و سیاست اجتماعی داشته باشد بخشی از حق مردم فقیر را با مالیاتی که از اغنیا میگیرد به آنها برمیگرداند.
1976
تازه دامادها برای غسل حتماً باید به حمام میرفتند تا همه ببینند که آنها غسل میکنند وگرنه کافر میشدند یا معلوم میشد که با همسرشان اختلاف دارند یا چندان هم مردانگی ندارند.
1976
این بیابانهای خشک اطراف کویر که جای تربیت اسب نبود. وقتی هم که اسب نبود جنگی هم نبود. کمبود علف باعث شد که مردم شهرهایی مثل یزد صلحطلب باشند نه جنگجو. مردمی که اسب نداشتند، گاو کاری هم نمیتوانستند نگه دارند باید از اعماق زمین آب در میآوردند و خودشان زمین را شخم میزدند. این مردم کجا وقت جنگ کردن داشتند؟ آنها دایم با طبیعت در حال جنگ بودند
1976
در جوامعی که هرگونه نواندیشی، ابتکار عمل و نوآوری بهخصوص در زمینههای اجتماعی و هنری با عکسالعمل عدهای قشری موردِ احترامِ مردم مواجه میشود، شاید سکوت عین عقل است. جوامع سنتی برای خود پاسدارانی دارند، که قرنها مانع تحول در فکر و اندیشه شدهاند.
shahram naseri
مواظب مادرتان باشید. بهخصوص اگر از خانواده فقیر یا متوسط هستید، باید بیشتر به مادر، پدر و اقوامتان توجه کنید. پول دارها، پولشان مواظبشان است. در خانوادههای فقیر و متوسط، اقوام باید مواظب هم باشند.
کاربر ۶۹۹۳۷۲۰
متاسفأنه در بسیاری از موارد در مملکت ما به سادگی نمیتوان ارزشها و باورهای اشتباه مورد قبول مردم را دگرگون کرد.
baran
ترس از جهنم چه زمینه خوبی را برای بهرهکشی انسانها توسط آدمهای سودجو فراهم میآورد.
baran
در محلههای سنتی رگ و ریشه، قومیت و وابستگی فامیلی از هر چیز مهمتر است.
n re
تکنولوژی همیشه راه خودش را باز می کند. مقاومت در برابر آن فایده ندارد. قانون مند کردن آن لازم است ولی ممنوع کردن آن فایده ای ندارد
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
در عالم بچگی فکر میکردم همه شهرهای دنیا مسلمان، زرتشتی، یهودی و ... دارد و همه با هم مهربان هستند. اما بعدها فهمیدم که شهرهایی مثل یزد در دنیا بسیار نادر است. بعدها فهمیدم که حتی در کشورهای پیشرفتهای مثل آلمان احزابی درست شده است که یکی از عمدهترین اهدافشان از بین بردن نژادها و اقوام دیگر بوده است. یعنی وقتی در شهرهای ایران مثل یزد و کرمان و شیراز و اصفهان و تبریز، زرتشتی، یهودی، مسیحی، ارمنی و کولی با هم زندگی دوستانه و صمیمانهای داشتند، پلیس گشتاپو آلمان و همکاران فرانسوی آنها یهودیها و کولیها را به جرم یهودی بودن و کولی بودن دستگیر و اذیت و آزار میکردند. وقتی این همزیستی مسالمتآمیز را میبینیم به عمق فرهنگ معنویت ایرانی پی میبریم. این همزیستی بزرگترین میراث فرهنگی است که ما میتوانیم به جهان عرضه کنیم.
پ. و.
اردیبهشت ۸۱ همایش سرگروههای جغرافیا، در شیراز فردی از کارشناسان دفتر آموزشهای نظری و پیشدانشگاهی از تهران آمده بود و درجلسه به عنوان مدیرکل شرکت داشت، وقتی یکی از اساتید درمورد گذار از سنت به مدرنیته صحبت میکرد ایشان تصور میکرد مدرنیته و پست مدرنیته دو حزب سیاسی هستند. شاید کلاسهای ضمن خدمت برای مدیران آموزش و پرورش واجبتر از کلاس ضمن خدمت برای دبیران باشد. در همین جلسه دانشآموز تیزهوشی به نام محمدصادق توللی دربارۀ بارورسازی ابرها صحبت کرد و با کمک کامپیوتر مطالبی را ارائه داد که آن مدیر کل با حالتی متعجب آن دانشآموز را نگاه میکرد.
پ. و.
درکل کشور و از جمله در یزد ابتدای عصر مدرنیسم بخش خصوصی فعالتر از بخش دولتی بود. لااقل در یزد اینطور بود. هراتیها بیمارستان ساخته بودند. رسولیان مدرسه، زرتشتیها برق، مجتمع آموزشی، سینما و غیره تأسیس کرده بودند. این دخالت بیش از حد دولت در همۀ امور کار ادارۀ مملکت را خراب کرد. حالا هم میخواهند با قوانین دولتی بخش خصوصی را فعال کنند. این نشدنی است. مردم میخواهند کارخانه بسازند. مملکتشان را بسازند. ایجاد اشتغال کنند. دولتی که نه طرح دارد نه برنامۀ آمایش سرزمین و طرح جامع توسعه، ۲ سال مردم را میدواند تا مجوز و پروانه ساخت کارخانه صادرکند. بعد میگویند چرا مغزها و سرمایهها از ایران فرار میکنند؟!
پ. و.
معلم که فهمید من هم شلاق خوردهام، گفت چوب استاد به ز مهر پدر. من که از مهر پدر محروم بودم لااقل چوب استاد را داشتم این خودش نعمتی بود. من دیگر در آن کلاس مبصر نشدم. فهمیدم که مبصر شدن کتک خوردن هم دارد. شاید این که در تمام عمرم کوشش کردم که پست اداری نگیرم و از داشتن سمت فراری هستم تأثیر همین مبصر شدن کلاس اول باشد.
پ. و.
در عصر مدرن، قدرت اجتماعی هر کس در جیب او نهفته است.
maryam
من شاید تنها کسی بودم از این دو فامیل که وارد جلسۀ قرآن میشدم و نتیجهاش همان شد که گفتم. من فهمیدم حضور در این جلسات نیاز به ترتیب و آدابی دارد و باید از حمایت اقوام در جلسه برخوردار بود. پس زیستن در جنگل اجتماعی محله بهخصوص برای بچهها قانون زر و زور را میطلبید، بچهها باید داروینیسم اجتماعی را کمکم از خانواده و اجتماع یاد میگرفتند. انسان طبیعتاً خوب است این اجتماع است که آدمها را شیر، موش و روباه بار میآورد. من کمکم میفهمیدم که برای ورود به اجتماع پشتیبان لازم است. فقدان پدر و برادر، اختلاف با عموها بر سر شندرغاز طلب موجب میشد که یا از جامعه حذف شوی یا یک تنه وارد معرکه و جنگل اجتماع شوی. باید هر چه زودتر محله را عوض میکردیم و به محله مادریام میرفتیم یا با عموها اختلاف مالی را حل میکردیم. هیچکدام از این کارها را نکردیم. در محله ماندیم و مبارزه کردیم. کاری که یاد گرفتم برای همه عمرم انجام دهم. و معنای زندگی همین است.
farnia
آدم که جوان است، جاهل است، نادان است. آدم نادان هم شجاع است، شجاعت یا از نادانی محض است یا از دانایی محض. آدم جوان شجاعتش بیشتر از نادانی و جهالت و بیتجربگی است، هرچه سنش بالا برود تجربهاش بیشتر میشود. با تجربه و محتاط میشود.
zahra.n
امروزه اتوبوسهای سریع السیر، این کویرهای وهم انگیز را از ابهت انداختند. بد نیست خوانندگان سفرنامه حاج آقا نجفی قوچانی را بخوانند، عبور این آیت الله در زمان طلبگیاش از کویر لوت، آن هم با قلمی شیوا، خواندنی است.
zahra.n
آب لولهکشی و وسایل حملو نقل و ارتباطات مدرن باعث شد که محلات ثروتمند و فقیر ایجاد شود و فقرا و ثروتمندان از نظر مکانی و فضایی از هم جدا شوند و چهره به چهره نشوند و همدیگر را نشناسند و نبینند و حل مسئلهشان فقط با زور و انقلاب ممکن باشد. در عصر سنت، جدایی اجتماعی باعث میشد که دیوارهای خانهها بلند گردد. خانۀ ثروتمندان طراز اول، از همه طرف محاط به کوچهها بود. آنها هیچ همسایۀ دیوار به دیواری نداشتند یا دیوارشان به دیوار برادر و خواهرو عمه و خالۀ خودشان وصل بود. عملاً خانه ثروتمندان قلعۀ کوچکی بود که بهصورت یک بلوک درآمده بود و توسط کوچهها محاط شده بود.
zahra.n
خاطرات جوانی خود نوعی جوانی کردن است.
omid
آیا سرنوشت انسان به دست تقدیر است؟ آیا به پشتکار است؟ یا به تشویق اطرافیان؟ به نظر میرسد که هر سه در سرنوشت انسان تأثیر دارند.
omid
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان